|
روایت حمیدحسام از نگاه قیصر امینپور به ادبیات انقلاب و دفاع مقدس
بازخوانی بخشهایی از یک کتاب
حمیدحسام در کتاب «در جستجوی مهتاب» روایت و تفسیر جذابی از نگاه قیصرامینپور به موضوع تدریس ادبیات انقلاب و دفاع مقدس در دانشگاهها ارائه کرده است.
نشر شهید کاظمی به تازگی کتابی را با عنوان «در جستجوی مهتاب» منتشر کرده است که شامل گفتگوی بلند حسین قرایی با حمید حسام است. نام حمید حسام در سالهای اخیر بیش از هر چیز با کتابهای «آب هرگز نمیمیرد» و «وقتی مهتاب گم شد» گره خورده است؛ دو کتابی که برای وی جایزه ادبی جلال آل احمد و تقریض رهبر انقلاب اسلامی را نیز به ارمغان آورده است. با این همه حسام سالها پیش از تالیف این دو کتاب به عنوان مدیر بخش ادبیات بنیاد حفظ و نشر آثار دفاع مقدس و نیز نویسنده و تحصیلکرده در رشته ادبیات و یکی از بانیان ایجاد رشته کارشناسی ارشد ادبیات پایداری در دانشگاهها برای فعالان این عرصه شناخته شده بود.
حسام در کتاب «در جستجوی مهتاب» و در بخشی از خاطراتش به روایتهای نابی از قیصر امینپور شاعر نامدار معاصر پرداخته است و به نوعی بخشی از مسلک و مرام او را بازگو میکند که بازخوانی آن همزمان با انتشار این کتاب خالی از لطف نیست.
حسام در بخشی از این کتاب درباره قیصرامینپور و نحوه آشناییاش با او در دانشگاه تهران چنین مینویسد:
فکر میکنم سال ۶۳ بود. بعد از رفتن به جنگ و باز شدن دانشگاهها، رفته بودیم سر کلاس نشسته بودیم. من قیصر امینپور را آنجا دیدم. آقای امینپور از دامپزشکی و جامعهشناسی و چند تغییر رشته به آنجا آمده بود. آدم موبلند و تیپی شبیه خواننده پاپ، ناصر عبدالهی داشت. کیف چرمی ضخیمی زیر بغل خود میگرفت، اورکتی خاکی هم داشت. بچه جنوب و خیلی خون گرم بود. ما بچههای سردی هستیم که خیلی دیر دوست پیدا میکنیم، روابط عمومی ما ضعیف است... . دستم تیر خورده بود و با آتل بسته بود. مشخص بود که از جبهه برگشتم. درس که میگفتند، نمیتوانستم بنویسم. چون راست دست بودم. سر کلاس درس ادبیات معاصر آقای حمید زرینکوب بود. او (قیصر) تازه کتاب «در کوچه آفتاب» را نوشته بود. سر کلاس گاهی بحث و مجادله میکرد، نه اینکه بیاحترامی کند ولی گاهی با آقای زرینکوب بحث ادبی میکرد. با همه کسانی که در کلاس ما بودند متفاوت بود... در پایان یکی از جلسات کلاس به من گفت: دست شما چی شده؟ جبهه بودین؟ گفتم بله. خود را معرفی کردم که پاسدار هستم و جبهه بودم و... او هم خود را معرفی کرد و گفت: من هم بچه جنوب هستم. این زمینه آشنایی ما شد. جلسه بعد که رفتیم، دید نمیتوانم بنویسم، خطش خوب بود. برایم یادداشت مینوشت. خیلی دوستش داشتم، میدیدم او تنها دانشجویی است که سرش روی کاغذ نیست. همه هر چیزی که استاد میگفت، مینوشتند او فقط نگاه میکرد... . گفت: دوست داری برای تو بنویسم؟ گفتم: من هم مثل این جماعتم. باید بنویسم و برم مرور کنم تا ببینم چی گفته. گفت برایت مینویسم. مانند کاتبی که کنار یک نفر مینشیند، شروع به نوشتن کرد ...
حسام اما خاطرات خود را با امینپور در این کتاب به این همکلاسی محدود نمیکند و در چند صفحه بعد روایتی جذاب از دیدارش با امینپور سالها پس از این اتفاقات روایت میکند:
۲۰ سال بعد با آقایان قزوه و اسرافیلی پیش ایشان رفتیم، در خانه شاعران. خیلی دوست داشتم ایشان را ببینم. حالا جنس کارم جوری شده بود که اقتضایش ارتباط با شاعران بود. تصمیم گرفتیم برای کنگره سراسری شعر دفاع مقدس جایزهای به نام قیصرامینپور ترتیب دهیم. قرار شد جایزهای هم به نام «سیدحسن حسینی» به شاعرانی که شعر عاشورایی دفاع مقدس گفته بودند، داده بشود، اما جایزه جوان تازه وارد به این فضا به نام قیصر باشد. ما پیش ایشان رفتیم... . ایشان دیگر شاعری بزرگ و ملی شده بود. وقتی به قیصر نگاه کردم یکباره فروریختم. ضعفی بر تن داشت به خاطر تصادفی که کرده بود و آن وضعیت دیالیز شدنش، یکباره دلم سوخت. آن چهره نحیف که کاملا مریضی در سیمایش مشخص بود. چند لحظه به آن نگاه کردم. خیلی عادی سلام و علیک کرد... . قزوه گفت: آقای امینپور ایشان را میشناسی؟ نگاه کرد و گفت: نه! همینطور به او نگاه کردم. گفت: باز دقت کن! گفت: چیزی در خاطرم نیست. کجا خدمت ایشان بودیم؟ گفتم: سالهای جنگ، سالهای دانشجویی در دانشگاه تهران، رشته ادبیات، طبقه پنجم، فلان استاد فلان درس. گفت بله شما؟ گفتم حسام هستم. حمید حسام.
فکری کرد و بعد سرش را بالا برد و گفت: آهان. بلند شد و مرا در آغوش گرفت و یاد آن موقع افتاد...خیلی مجلس خودمانی شد.
حسام در ادامه خاطرات خود نوع برخورد قیصر امینپور با جایزهای که به نام او نامگذاری شده بود را روایت میکند که در نوع خود جالب توجه است:
آقای قزوه خیلی راحت حرف میزد. گفت: میخواهیم جایزهای به نام شما قرار بدیم. (قیصر) با آن تواضعی که همیشه داشت گفت: نه این کار را نکنین. بعد دیدم چیزی در روزنامه نوشته شده بود که ما را به حال خویش رها کنید و بگذرید. آقای قزوه با روشی که دارد ضمن اینکه برای دیگران حرمت قائل است، کار خود را انجام میدهد. ولی اگر من بودم، چون ایشان راضی نبود، شاید این کار را نمیکردم... . بعدها بحث نامگذاری خیابانها را مطرح کردیم، این هم باز از آن مقولههایی بود که آقای قزوه گفت و رسانهای شد، تا آنجایی که میدانم، انجام نشد.
در بخشی دیگر از خاطرات حمید حسام درباره زندهیاد قیصر امینپور و مطرح شدن این بحث که امینپور در سالهای پایانی زندگی خود موضعی متفاوت با سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی داشت و همین برخی را دچار سوء تفاهمهایی درباره او کرده بود، حسام چنین روایت میکند:
گاهی آدمها را با بیان صریح و مستقیم آنها میشود شناخت مثل موضوع گیری سیاسی. در صحبتهای دو ساعتهای که با ایشان داشتیم از این جنس حرفها نزدیم ... او وقتی این ماجرا را دید و شنید (ایجاد کنگره شعر دفاع مقدس در بنیاد حفظ آثار) اصلا نگفت بنیاد این کار را نکند. من از خیلی از شاعرانی که در موضعی پایینتر از او بودند این را شنیده بودیم. اما ایشان این موضع را نداشت، به هیچ وجه این موضوعات را با مباحث سیاسی مخلوط نکرد. لااقل من آنجا ندیدم اما ملاحظاتی داشت که بر اساس تجربه شخصی ایشان بود... خاطرم هست در جلسه دیگری خدمت ایشان رفتیم و گفتیم که میخواهیم رشته ادبیات دفاع مقدس را در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاههای دولتی راهاندازی کنیم. سرفصلهای آن را تعریف کردیم، منابع آن را تا حدی شناسایی کردیم و گفتیم میخواهیم از مشاوره شما استفاده کنیم. ایشان فرمایشی کرد و گفت: ببینید گاهی موضوعی از سمت ظرفیتهای علمی خودش جایی پذیرفته میشود؛ گاهی با سفارش نهاد یا تشکیلات یا سازمانی. این شکل دوم... با تجربهای که من دارم، در واقع از ناحیه عالمان آن موضوع، خیلیوقتها آن را نمیپذیرند. بگذارید خود دانشگاه به این موضوع برسد.
در ادامه حسام به نقل قولی از دکتر سنگری در آن جلسه اشاره میکند که میگوید آن جمع به عنوان جوانان محصول انقلاب و درسخوانده ادبیات میخواهند بگویند ادبیات انقلاب دوره جدید را خلق کرده و میشود مقطعی را در ادامه ادوار ادبی به آن اختصاص داد. حسام در ادامه روایت میکند که دکتر محمدرضا سنگری از مرحوم قیصر امینپور تقاضا میکند تا او این خواسته را بیان کند و با این پاسخ روبرو میشود: من به این حرف اعتقاد دارم اما نمیتوانم این حرف را بزنم.
در ادامه نیز حسام از زبان امینپور اینگونه روایت میکند: من کارشناسی ارشد میخوندم؛ آقای شفیعی کدکنی گفت: فلانی بیا تدریس کن. گفتم نه، من باید خودم را با همه وجود اثبات کنم.
حسام در ادامه درباره این کلام امینپور اینگونه توضیح میدهد: امینپور ایستاد. مدرک دکتریاش را گرفت و تدریس را از دانشگاه الزهرا شروع کرد و بعد به دانشگاه تهران آمد و در ادامه به نقل از امینپور میگوید: دیگر کسی نیامد گارد بگیره. اما اگر اون موقع حرف دکتر شفیعی را انجام میدادم، خیلیها میگفتند: چرا ایشون با فوق لیسانس آمدن؟ حالا یکی از شاعران انقلاب هم هست.
حسام در ادامه درباره نظرگاه امینپور نیز چنین تفسیر میکند: امینپور اصل این کار و اینکه این رشته ظرفیت ادبی دارد، یعنی حرفی برای دانشجو دارد را قبول داشت. اما اینکه میگفت خاستگاه آن، شروع و اقدام عملی کردن آن تشکیلات نهادی است، این بخش منفی آن است. حالا شاید آنها که میگویند امینپور موضعگیری داشته مثلا فکر میکنم از این جنس حرفها است که خود من هم به مرور زمان به این رسیدم که حرف بیراهی نزده است. اگر موضوعی قبل از اینکه مولفههایش در فضای دانشگاهی تالیف بشود، یعنی ظرفیتها و درسنامههای آن مکتوب شود بیایید به عنوان توافق بین وزارت علوم و بنیاد حفظ آثار در قالب رشته تاسیس بشود، میشود همین که بعد از سالها از این دوره، در بعضی درسها هنوز استاد، آن متن و درسنامه را روی میز ندارد و از محفوظات و سلیقه و اطلاعات خود که عمدتا هم به تاریخ قبل از انقلاب بر میگردد، حتی میخواهم بگویم به هزاره ادبیات ما که به شاهنامه بر میگردد، از آنجا شروع میکنند؛ به این نتیجه رسیدم که قیصر خیلی ژرفنگر بوده؛ اتفاقا با همه تعصبی که درباره این موضوع داشتم.
خاطرات سیاسی قوامالسلطنه به چاپ چهارم رسید
کتاب «خاطرات سیاسی قوامالسلطنه» اثر غلامحسین میرزاصالح بهتازگی توسط انتشارات معین به چاپ چهارم رسیده است.
چاپ اول اینکتاب سال ۹۲ به بازار آمد و حالا نسخههای چاپ چهارمش عرضه شدهاند.
خاطرات سیاسی قوامالسلطنه، پر از مسائلی تاریخی و سیاسی مربوط به دیپلماسی زیادهخواهانه انگلستان، آمریکا و شوروی در قبال ایران است. در گرماگرم و هرجومرج جهانی، ایران نیز یکی از طمعههای این کشورها محسوب میشد. جالب است که نویسنده خاطرات کتاب پیشرو در آغاز یادداشتهای خود پس از شرح مسافرتی که به مسکو و ملاقات با ژنرالیسم استالین، این جملات را آورده است: «من با یک صفای باطن نسبت به روسها به مسکو رفتم، در حالی که با یک مغز پر تزویر درباره آنها به تهران برگشتم.»
احمد قوام مشهور به قوامالسلطنه، یکی از سیاستمداران مهم ایرانی مربوط به پایان دوران قاجار و سلسله پهلوی است. او متولد سال ۱۲۵۲ و درگذشته به سال ۱۳۳۴ است. لقب قوامالسطنه، در زمان قاجاریان به قوام اعطا شد و یکی از مردان مهم عصر پهلوی بود که در مجموع ۵ بار بهعنوان نخستوزیر ایران منصوب شد.
کتاب خاطرات سیاسی این شخصیت درباره مطلبی با عنوان «نظری به یادداشتهای قوامالسلطنه» را دارد که نقدی بر اینخاطرات است و حدود ۵۷ سال پیش بدون ذکر نام نویسنده، با همینعنوان در ۱۸ شماره پراکنده از هفتهنامه «خواندنیها» به چاپ رسیده است.
عناوین فصول اصلی کتاب خاطرات قوامالسلطنه، بهاینترتیب است: کافتارادزه در تهران، شوروی و تجزیه آذربایجان، تشکیل حکومتهای خودمختار آذربایجان، نخستوزیری صدرالاشراف، مذاکرات وزرای خارجه دولتهای آمریکا، طرح تجزیه ایران، شکایت ایران علیه شوروی، ملاقات با سفیر شوروی، مظفرفیروز معاون سیاسی، اسرار مذاکرات مسکو، پایان دوره چهاردهم مجلس شورای ملی، مواد موافقتنامه قوام-سادچیکف، ورود پیشهوری به تهران، نخستوزیر شدن پیشهوری، شرکت رهبران حزب توده در کابینه، حوادث فارس، انتخابات دوره پانزدهم مجلس، اعلام جرم بر ضد قوام.
نمایهها و تصاویر هم دو فصل پایانی کتاب «خاطرات سیاسی قوامالسلطنه» هستند.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
هیئت اعزامی آذربایجان مرتبا با سفارت شوروی در تماس بود و تمام پیغامها و گفتههای نمایندگان دولت را به مامورین سفارت گزارش میداد و برای ادامه مذاکرات از سفارت شوروی کسب تکلیف میکرد. در آن موقع ابتکار عمل سیاسی شورویها در ایران بیشتر در دست پروفسور بارویان رئیس بیمارستان شوروی بود، چنان که سادچیکف سفیر کبیر شوروی در اغلب موارد ناگزیر بود با پروفسور نامبرده مشاوره و پس از جلب نظر وی تصمیم اساسی اتخاذ کند و مادام که بارویان در ایران اقامت داشت وضع به همین منوال بود، ولی بعد از عزیمت وی از ایران شخص سادچیکف آزادی عمل بیشتری پیدا کرد.
بالاخره مذاکرات با پیشهوری بر اثر ایستادگی و مقاومت جدی طرفین به نتیجه مطلوب نرسید. من قصد داشتم هر چه بیشتر دایره عمل و اختیارات پیشهوری و مامورین وی را در آذربایجان محدود کنم. پیشهوری نیز بنا به تلقین شورویها میخواست هر چه بیشتر بتواند آزادی عمل تحصیل نماید و چون این دو مقصود مانعهالجمع بود مذاکرات بدون اخذ نتیجه پایان یافت و هیئت اعزامی آذربایجان صبح دوشنبه سیزدهم اردیبهشت با هواپیما به تبریز مراجعت نمود. اعلامیه زیر نیز بلافاصله از طرف نخستوزیر صادر و در اختیار مطبوعات گذاره شد:
در این موقع که افکار عمومی منتظر و متوجه جریان مذاکرات بین دولت و نمایندگان آذربایجان میباشد، لازم میدانم نتیجه مذاکرات پانزده روز اخیر را به استحضار عامه رسانیده تا اذهان عمومی را بوسیله تشریح حقایق روشن سازم. بر خود آقایان نمایندگان آذربایجان که به تهران آمدند پوشیده نیست که اینجانب با کمال حسن نیت و رویه مسالمت به منظور حل مسائل مورد بحث مساعی لازمه را مبذول داشته و کوشش نمودم که در حدود قوانین موضوعه مملکت تقاضاهای نمایندگان آذربایجان را تامین نمایم، بطوری که پس از صدور ابلاغیه مورخه ۱۳۲۵/۲/۱ و انتشار موارد هفتگانه، از طرف بعضی محافل مورد ایراد واقع شدم که تصور نمودند رویه اینجانب حتی از حدود قوانین موضوعه نیز تجاوز نموده است...
چاپ چهارم اینکتاب با ۳۴۸ صفحه، شمارگان ۲۲۰ نسخه و قیمت ۳۵ هزار تومان عرضه شده است.
اخبار
انتشار گزیده شعر چین در دوره تانگ
کتاب «درخت آلو زیر پنجره» شامل گزیده شعر چین در دوره تانگ بهتازگی با ترجمه رضا عابدینزاده توسط انتشارات آرادمان منتشر و راهی بازار نشر شده است.
دوران تانگ در تاریخ چین مربوط به امپراتوری خاندان تانگ و استیلای اینخاندان چینی بر سرزمین مذکور است. ایندوران از سال ۶۱۸ تا ۹۰۷ میلادی طول کشید و اشعار گردآوریشده در کتاب پیش رو در دوران مذکور سروده شدهاند. در دوره تانگ، هنر، ادبیات و علم در چین شکوفا شد؛ دورهای که تحت تاثیر بودیسم بود. چین پس از دوران تانگ، وارد دورهای شد که در آن ۵ سلسله و ۱۰ پادشاه روی کار آمدند.
شعر دوره تانگ، ناگهان به اوج رسید و شاعران بسیاری در آن جلوه کردند. در ایندوره، شعر سنتی چین در اوج ادامه پیدا کرد و فرمهای تازهای نیز شکل گرفتند. در ایندوره، درونمایهها و احساسات مختلف ظاهر؛ و شعرهایی برای دیدار، جدایی، یک دوست خاص، عشق، مسائل اجتماعی و ... سروده شدند.
در بخش «بهجای مقدمه» اینکتاب شعری درج شده که به اینشرح است:
در کوهستان سپید/ به دوفوی شاعر برخوردم/ در آن آفتاب داغ/ کلاهی حصیری بر سر داشت/ پس چرا این قدر تکیده و لاغر شدهای دوفو؟/ شعر با تو چه کرده برادر؟
نام شاعرانی که آثارشان در اینکتاب چاپشده به اینترتیب است:
وانگ وِی، لی پو، دو فو، لی هو، لی شانگ یین، منگ هائوران، لیو چانگ شینگ، بانو زو تائو، لیو یوشی، بای جوی، لیو زونگ یوان، ژانگ جی، جیا دائو، یوان ژن، هان شان، دو مو، وی ژوانگ، بانو یو شانجی، لی یو، منگ هاو جان، وی یینگ وو، لی ای، چین تیائو، تو هوسان هو، کوان هسیو، لو کویی منگ، چائو کو، لی پین.
در انتهای کتاب نیز شناختنامه مختصری از بعضی شاعران حاضر در کتاب چاپ شده است.شعر «بدرود در بستر رودخانه» را از اینکتاب میخوانیم:
در این شهر کوچک کنار رود/ باران پاییزی بند آمد/ و شراب ما تمام شد/ پس دیگر بدرود رفیق/ تو به قایقت باز میگردی/ بادبادن را میکشی/ از کنار جزیره گلها میگذری/ از کنار سواحل پر از بید/ اما من چه؟/ من چه کار کنم؟/ فکر کنم بروم/ روی تخت سنگ بزرگی بنشینم و/ ماهی بگیرم.
اینکتاب ۱۱۲ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۲۳ هزار تومان منتشر شده است.
«یاکوب فون گونتن» به چاپ چهارم رسید
رمان «یاکوب فون گونتن» نوشته روبرت والزر با ترجمه ناصر غیاثی بهتازگی توسط نشر نو به چاپ چهارم رسیده است.
چاپ اول اینترجمه سال ۹۴ به بازار عرضه شد و حالا نسخههای چاپ چهارمش در کتابفروشیها پخش شدهاند.
روبـرت والـزر نویسنده سوئیسی و یکی از بیسروصداترین نوابغ ادبیات قرن بیستم است که بین ۴ رمانی که نوشته، «یاکوب فون گونتن» را بهعنوان بهترین اثر او میشناسند. سوزان سانتاگ معتقد است هسته اخلاقی هنر والزر انکار قدرت و سلطه است و هنر در سنجیدهترین و دلپذیرترین شکل خود در آثار او موج میزند. هرمان هسه هم گفته اگـر والـزر صـدهـزار خـوانـنده میداشت، جهان جایی بهتر و دلپذیرتر میشد.رمان «یاکوب فون گونتن» گزارش کنجکاوانه و جسورانه مردی جوان از زندگی در مدرسهای مرموز است. والزر خلاقیت و طنزی گزنده دارد و جملههایش در اینرمان سادگی و غرابت نقاشیهای هانری روسو را دارد.
چاپ چهارم اینکتاب با ۲۰۸ صفحه و قیمت ۳۲ هزار تومان منتشر شده است.
جلوههای چشمگیر غرفه ملی ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت
، حمید محمدی، رایزن فرهنگی ایران در برلین گفت : امسال هم جمهوری اسلامی ایران حضور پررنگی در نمایشگاه کتاب فرانکفورت دارد و جلوه های بصری و محتوایی آن چشمگیر است، افزود : نمایشگاه کتاب فرانکفورت مهم ترین رویداد فرهنگی در حوزه نشر است که ناشران زیادی به صورت بین المللی در آن شرکت می کنند.
وی گفت : ناشران حاضر در غرفه ملی ایران کارهای قابل تاملی انجام داده اند . البته چون نمایشگاه بین المللی است ما باید به سمت آثاری برویم که فرهنگ و هنر ایران اسلامی را به زبان های دیگر معرفی کنیم.رایزن فرهنگی ایران در برلین ضمن قدر دانی از حضور ناشران در غرفه ملی ایران گفت : بعضی از ناشران این ویژگی را دارند که آثارشان را به زبان انگلیسی ارائه می کنند و در مجموع برایند حضور ناشران در این غرفه بسیار خوب بوده است.وی افزود: قطعا حضور ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت اثر گذار است .چون مردم با کتاب و نشر و آن چه با قلم نویسندگان روی کاغذ می آید می توانند با فرهنگ یکدیگر آشنا شوند. محمدی گفت : آشنایی با فرهنگ های دیگر مجال خوبی هم هست که سوتفاهم میان ملت ها از بین برود و امیدوارم حضور ناشران ایرانی در نمایشگاه کتاب فرانکفورت پررنگ تر باشد. امسال در غرفه ملی ایران بیش از بیست ناشر ایرانی حاضر شدند . در روزهای گذشته ، ویژه برنامه های رونمایی کتاب و معرفی طرح گرنت و نمایشگاه بین المللی کتاب تهران در غرفه ملی ایران برگزار شد . نمایشگاه کتاب فرانکفورت تا ۲۸ مهر برپاست.
اختصاص کافه هنر نمایشگاه بولونیا به هنرمندان ایرانی
رئیس نمایشگاه کتاب بولونیا با حضور در غرفه ملی ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت خبر داد که کافه هنر این نمایشگاه به هنرمندان ایرانی اختصاص پیدا خواهد کرد. «النا پازولی» در دیدار با قادرآشنا مدیر عامل موسسه نمایشگاه های فرهنگی ایران به موضوع نمایشگاه کتاب بولونیا که یکی ازمعتبرترین نمایشگاه های کتاب کودک است پرداخت . وی ضمن تاکید بر همکاری های بین نمایشگاهی قول داد که در نمایشگاه کتاب تهران حضور پیدا کند. النا پازولی و قادر آشنا همچنین در خصوص حضور تصویرگران و هنرمندان ایرانی در کافه هنر بولونیا توافق کردند و قول همکاری مساعد دادند.کافه هنر نمایشگاه بولونیا قرار است اعتبار فرهنگ و هنر ایران و دستاوردهای تصویرگری کتاب کودک را به نمایش بگذارد. نمایشگاه کتاب بولونیا برای اولین بار ۵۶ سال قبل برگزار شد و بزرگترین رویداد جهان در زمینه کتاب و محصولات چند رسانه ای کودکان است. این نمایشگاه به تأکید بر تصویرگری کتاب کودک شهرت دارد.
با مدعای بیباکترین شاعران جهان صورت گرفت
معرفی شاعران راهیافته به مرحله نهایی جایزه ادبی «تی. اس. الیوت»
فهرست ۱۰ شاعر راه یافته به مرحله نهایی جایزه ادبی «تی. اس. الیوت» اعلام شدند.
در بین فهرست شاعرهایی که برای کسب جایزه ۲۵ هزار پوندی «تی. اس. الیوت» به رقابت میپردازند، میتوان به نام «جی برنارد» ـ برنده پیشین جایزه «تد هیوز» ـ اشاره کرد.
«جان برنساید» ـ رئیس هیات داوران این دوره از جایزه ادبی «تی. اس. الیوت» ـ بیان کرد: تمامی نامزدهای راهیافته به فهرست نهایی این جایزه از برترین و بیباکترین شعرای حال حاضر هستند.
فهرست کامل نامزدهای نهای جایزه «تی. اس. الیوت» ۲۰۱۹ به شرح زیر است:
«آنتونی آناکساگورو» برای «پس از رسومات» «فیونا بنسن» برای «سرگیجه و روح»«پائول فارلی» برای «مرداب» «جی برنارد» برای «موج خروشان» «ایلیا کامینسکی» برای «جمهوری ناشنوا» «شارون اولدز» برای «آریاس»«ویدیان راوینتیران» برای «یک میلیون گلبرگ»«دریان ریز جونز» برای «اراتو»«راجر رابینسون» برای « یک بهشت قابل حمل» «کارن سولی» برای « غار»
سال گذشته «هانا سولیوان» شاعر بریتانیایی، جایزه «تی. اس. الیوت» را برای اولین مجموعه شعرش به نام «سه شعر» کسب کرد. برنده امسال این جایزه در جریان یک مراسم در سیزدهم ژانویه ۲۰۲۰ اعلام خواهد شد.
پیوند نثر و شعر عاشورایی در گفتوگو با سیداکبر میرجعفری
اماننامه، از مرثیه تا اعتراض
سید اکبر میرجعفری شاعری متواضع و خوش ذوق است. کم حرف به زبان و پرحرف در شعر. شاعری که امسال وارد پنجاهمین سال زندگی خود میشود و از دهه هفتاد رسما به جرگه شاعران ایران پیوسته است. میرجعفری با اینکه در حوزه شعر عاشورایی شاعری خوش ذوق و شناخته شده به شمار میرود بسیار متواضعانه و کم ادعا در این عرصه فعالیت کرده است و سعی نکرده خود را به عنوان شاعر عاشورایی در تریبونهای مختلف مطرح کند. چندی قبل دفتری از اشعار عاشورایی خود را با عنوان «چند مجلس از دهه اول» روانه بازار کتاب کرد و به تازگی نیز دفتر شعر «اماننامه» را. امان نامه دفتر شعری خواندنی و با سر و شکلی متفاوت با دفاتر شعر پیش از خود است. آنچه در این دفتر شعر به خوبی میتوان مشاهده کرد مهندسی ذهنی شاعر برای سرایش اشعار و چینش و قرار گرفتن آنها در کتاب و عنوان خوردن آنهاست. به مناسبت انتشار این دفتر شعر که از سوی نشر قو به تازگی چاپ شده است با این شاعر گفتگویی کردیم.
*نخستین موضوعی که درباره«اماننامه» هر مخاطبی را به خود مشغول میکند قالب شکلی کتاب است. تلفیق شعر و متن با موضوع عاشورا و رفت و برگشتها و به اصطلاح پاسکاریهایی که شعر و متن با هم دارند. درباره چرایی و چگونگی این ساختار و مهندسی اجرای آن برای ما توضیح بفرمایید
-تقریبا هر کسی که با فرهنگ عاشورا آشنا باشد و سری به مقاتل بزند، شاید یکی از اولین چیزی که با آن روبرو میشود موضوع نامه است. نامه یک ویژگی و جایگاه خاصی در ماجرای حماسی کربلا دارد. چه نامههایی که دیگران برای امام حسین(ع) فرستادند و چه نامههایی که ایشان برای افراد ارسال کردند و چه افراد که نامه رسان و یا سفیر بودند. من در سالهای نه چندان دور شعرهایی سروده بودم که با عنوانش معنا پیدا میکرد. مثلا با عنوان از الف به ب. من با چند دوست از جمله دکتر سید احمد نادمی درباره این اشعار مشورت کردم و آنها من را به ادامه کار کردن در این سبک تشویق کردند. ابتدا فکر میکردم ممکن است به تکلف بیافتم اما در نهایت توفیقی دست داد و این مجموعه کامل شد.همه این مجموعه در قالب نامه است و تقریبا بیشتر نامهها نیز پیوست دارد. گاهی اوقات نامهها از یک زمان گذشته به زمان حال و گاه از حال به گذشته و گاه در همان گذشته سیر میکرد. تقابل و مواجهه زمانها برای من در این شعرها فضایی شاعرانه خلق کرد و حاصلش شد آنچه میبینید.
*اشارهای به نامههای مختلف و متعدد در مقاتل عاشورا کردید. چطور از میان همه آنها دست به انتخاب برای سوردن شعر و قرار دادن آنها در ذیل یک محوریت موضوعی برای کتابتان کردید؟
-قطعا اگر فرض کنید این طرح ذهنی را به فرد دیگری میداند که کتاب شعری خلق کند، شاید شخصیتهای دیگری هم اضافه میکرد و نامههای دیگری انتخاب میکرد. به ذهن من هم رسیده است که شخصیتی مانند محتشم که جایگاهی دارد در عزاداری عاشورا چرا مخاطب این نامهها نبود و یا خیلی از افراد دیگر. واقعیت این است که آنها در این کتاب به حس من نیامدند و نتوانستم که برای برخی از افراد و اماکن در این کتاب نامه بنویسم. در واقع تنها شخصیتها و اماکن موجود در ذهن من این قابلیت را ایجاد کرده بودند که نامههایی را برایشان بسرایم. میدانید که فرستنده و گیرنده نامههای شعرگون این کتاب همه هم فرد نیستند و گاه مکان هستند مثلا نامهای از نخلستان به حضرت مسلم(ع) مینویسم یا نامهای از تل زینبیه به برج میلاد یا نامهای از کافه به کوفه. به باور من مکانها و زمانها هم به اندازه افراد در حادثه عاشورا نقش داشتهاند. ما با برخی از این موقعیتهای زمانی و مکانی زیستهایم و رابطه قلبی داریم.
*از عنوان کتاب و اشعار شما بر میآید که باید مخاطب به دنبال مجموعه اشعار اعتراضی عاشورایی باشد اما وقتی با اشعار درگیر میشود میّبیند که حرف شاعر تنها اعتراض نیست و گاه مرثیه نیز اضافه میشود. چرا این کتاب وحدت رویهای از این حیث ندارد؟ به ویژه اینکه این روزها گفته میشود که باید شعر عاشورایی با قلب و جفغرافیای زیستی معاصر خود را پیوند بزند و پلی باشد میان آن حماسه و زیست امروز مخاطب.
-اگر این کتاب را حتی تورقی هم کنیم، به نظرم میآید که شعرها در آن تنوع دارند. هم مرثیه است و هم اعتراض و گاه دریغ و گاه سوگ. اعتراض در این کتاب بیشتر اعتراض به روزگار است. به اینکه چرا به جایگاه فعلی در زندگی رسیدهایم. دوست نداشتم حس و حال این کتاب رنگ و بوی دیگری بگیرد.
*اماننامه در حال حاضر تلفیقی از شعر و متن است که یک نوع قالب شکنی در دفاتر اشعار به شمار میرود. چرا نخواستید این کتاب یک دفتر شعر کلاسیک باشد؟
-من قبل از این کتاب تجربهای در سرودن شعرهای عاشورایی داشتم در قالب یک دفتر شعر سپید با عنوان چند مجلس از دهه اول. در این کتاب اما خودم را مقید نکردم که اگر شعر در قالب سنتی پیش آمد کنارش بگذارم. قالب عمده شعرها در یک بازه زمانی رخ داده است و من خیلی خودم را در آنها محدود نکردم. اغلبش البته در قالب آزاد است و البته برخی نیز شکل سنتی دارند. من سعی کردم قالب نامهگونه در همه کتاب حفظ شود. شعر آخر در واقع مخاطبش خودم هستم که عنوان «قطعنامه» دارد و قطعه «شناسنامه» نیز تصویری کلی از حادثه عاشورا میدهد.
*سوال من بیشتر به تلفیق متن و شعر بر میگشت و همکاریتان با آقای یاسین حجازی...
-به جز آقای حجازی هم کسانی این مجموعه را در پایان و پیش از چاپ خواندند. وقتی بخشی از آن را برایشان میخواندم میگفتند کاش کلش را میخواندیم. آقای حجازی نیز با بزرگواری وقتی بخشی از اشعار را شنیدند گفتند که هر کمکی برای این کتاب از دست ما بر بیاید انجام میدهم. من میخواستم برای هر شعر به طور تقریبی یک پیشانینوشت بگذارم. آقای حجازی زحمت کشید و برای کتاب یک نامنامه تنطیم کرد که شکل اعلام به صورت رایج را ندارد بلکه از متون تاریخی درباره آن اشخاص متنی را خارج کرده و در انتهای کتاب گردآورده است.
*کتاب در بخشهای زیادی اشعاری را به عنوان پیوست نامههای خود دارد. یعنی شعری پیوست با شعر دیگر شده است. این پیوستهای شاعرانه با شعرهای کتاب چه تفاوتی دارد؟
- پیوستها قالب شعریشان نامه نیستند. پیوستها در واقع شعرهای مستقلی هستند که به ذهنم آمد و با این طراحی فضای نامه را کامل میکنند. مثلا در کتاب نامهای با موضوع حضرت علیاصغر(ع) داریم که پیوست شعری حس و کلام آن را تکمیل میکند.
*آقای میرجعفری چرا بیشتر شعرهای این کتاب در قالب آزاد رخ داده است؟
-من در شعر کلاسیک تجربهای دارم که درباره موفق یا ناموفق بودنش باید منتقدان صحبت کنند اما خواسته یا نخواسته ذهن و زبان من سراغ مضامینی رفته که قالب آزاد را انتخاب میکند. میدانیم که صورت طبیعی هیچ شاعری قبل از اینکه شعری را بخواهد شروع کند قالبش را انتخاب نمیکند. قالب و مضمون با هم رخ میدهد و البته تجربه ذهنی هم در این میان مهم است. من بعد از تجربههای ذهنی قبلیام و دفتر شعر «چند مجلس از دهه اول» سراغ این قالب رفتم. البته از فضای سنتی دست نکشیدهام اما برخی مضامین لباس سپید را میطلبید.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4144/18409/71598
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4144/18409/71599
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4144/18409/71600
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4144/18409/71601
|
عناوین این صفحه
- بازخوانی بخشهایی از یک کتاب
- خاطرات سیاسی قوامالسلطنه به چاپ چهارم رسید
- اخبار
- اماننامه، از مرثیه تا اعتراض