|
عادت دادن فوتبال به حداقلها
مدیران ضعیف با عملکرد منفی
سعید سرفرازیان
رفتن مهدی تاج از فدراسیون فوتبال با استقبال اهالی فوتبال روبرو شده چون امیدوار هستند شاید با رفتن تاج و اعوان و انصارش حضور افراد تکراری و ضعیف در بدنهی مدیریت فوتبال حذف شود و به نوعی راه برای ورود اندیشههای نو به فدراسیون فوتبال باز شود. بروز و ظهور افکار نو در ادارهی فدراسیون فوتبال در سالهای اخیر تعطیل شده است کسانی که در تصمیم گیری های حساس فوتبال نقش آفرینی میکنند عملاً آزمودههایی هستند که چیز زیادی در چنته ندارند. تاج عملاً ادامهی حضور ناموفق کفاشیان در فدراسیون فوتبال بود بدون اینکه تغییر مثبتی در روند مدیریت فوتبال به وجود آورد و بعضاً در برخی از امور ضعیفتر هم نشان داد. چیدن صندلیهای مدیریتی در فدراسیون فوتبال با دید بستهای صورت گرفته تا عبور این فضای بسته بسیار سخت باشد مگر اینکه به زبان اصفهانی مسلط باشید و یا اینکه به طریقی با دوستان قدر قدرت فدراسیون نسبت سببی و نسبی داشته باشید. آیا با رفتن تاج و برگزاری انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال در آینده فضا برای ورود افراد نخبه و متخصص به عرصهی مدیریتی فوتبال باز می شود؟ رسانهها و اهالی فوتبال بسیار امیدوارند که این اتفاق بیفتد و انتخابات اردیبهشت ماه سال آینده نقطه عطف جدیدی در مدیریت فوتبال ایران باشد.
تغییر جای رئیس و نایب رئیس
مهدی تاج جانشین علی کفاشیانی شد که اشتباهی به فوتبال آمده بود و به همین دلیل سالها طول کشید تا به درک صحیحی از فوتبال و ضوابط حاکم بر آن برسد متاسفانه کفاشیان حتی پس از آن هم که موفق شد به عنوان یک مدیر نسبتاً مختار در فدراسیون فوتبال حضور داشته باشد باز هم نتوانست تغییرات زیادی در نوع نگرش و رفتار غلط برخی از افراد در فدراسیون ایجاد نماید و دلیل آن نبود عزم جدی برای تغییرات بود تغییر واقعی که به صورت یک هدف و انگیزه برای رسیدن به آن تعریف شود در قاموس کفاشیان و بعد از او در مهدی تاج هم نبود. کفاشیان با آن روحیه شوخ طبعی و لبخند همیشگیاش به دیگران این پیام را داده بود که او نمیتواند مقتدرانه عمل نماید و یا از جایی اجازهی این کار را ندارد و این لبخند طعنهای به خود اوست که تو اینجا چکار میکنید؟ شاید به او گفته بودند تو باید پشت این لبخند ظاهری پنهان شوی ولی معادلات در جایی دیگر رقم بخورد. زمانی که کفاشیان دوران ریاستش بر فدراسیون فوتبال تمام شد رای مجمع به مهدی تاج رسید اما قصهی رنج فوتبال پایان نیافت. حضور افرادی تحت عنوان مدیر و روسای کمیتههای تخصصی در فدراسیون فوتبال که اهالی فوتبال با آنها میانهی خوبی نداشتند سبب جدایی و فراق بیش از پیش فوتبالی ها با فدراسیون شد. دلسوزان فوتبال از فدراسیون رانده شدند یا خود دیگر تمایلی به همکاری نداشتند. اندیشههای نو رخت بر بست و دایرهی همکاران و همراهان رئیس فدراسیون فوتبال تنگ و تنگتر شد.
جولان کوتهلههای فکری در فوتبال
ضربات جبرانناپذیری که کفاشیان و تاج بر فوتبال ایران وارد کردند یقیناً به این زودی قابل جبران نیست. یکی از این ضربهها که به یک بدعت غلط در مدیریت فوتبال تبدیل شد میدان دادن به افرادی است که از لحاظ قامت فکری چندان بلند نظر نیستند. حضور این افراد خسارت زیادی به فوتبال ایران وارد کرد سوغات این افراد برای فوتبال ایران عادت دادن فوتبال به حداقلها است. مدیران حداقلی، داوران حداقلی و مربیان و کادرهای فنی نه چندان قوی در ردههای مختلف تیم های ملی به ویژه ردهی پایه، البته قضیه حضور کیروش به عنوان یک مربی حرفهای و صاحب سبک در تیم ملی یک مسئله استثنا و غیر مرتبط با مدیریت کلان فدراسیون فوتبال ایران بود که این مورد هم با کارنابلدی و نوع مدیریت غلط آقایان به انحراف کشیده شد تا فوتبال ایران هرگز موفق نشود از ظرفیت بالای کارلوس کیروش بهرهمندی لازم را ببرد. چگونگی انتخاب و به کارگیری مارک ویلموتس بلژیکی باعث شد تا خیلیها به کیفیت مدیریت آقایان در غیاب کاربلدان پیببرند که حتی از انعقاد یک قرارداد درست و درمان هم ناتوان هستند.
سقف کوتاه فکری و اندیشهای که این دوستان در فوتبال ایران تعبیه کردهاند نیاز به آدمهای کوتاه قامت از لحاظ اندیشه و تفکر دارد، قد بلندها و بلند نظران با این سقف کوتاه مشکل داشتند چون سرشان به این سقف کوتاه میخورد و آرامآرام مقدمات حذف آنها فراهم شد. با حذف آدمهای بزرگ آدمهای کوته فکر مجال جولان یافتند اما نکتهای که نباید از نظر دور داشت همراه شدن برخی از افراد نسبتاً کاربلد با افراد کوته فکر بود که همین امر منجر به یک اتفاق تأسف بار شد آنان که بلند اندیشه به نظر میرسیدند قامت خود را کوتاه کردند تا سقف کوتاه فکری اذیتشان نکند این اتفاق ناراحت کننده باعث شد تا آسیب فراوانی بر پیکر نحیف فوتبال ایران وارد شود. در این سالها به چشم خود دیدیم که برخی از افراد سرشناس و فوتبالی که زمانی صاحب جایگاه و عملکرد مثبتی بودند وقتی به فدراسیون فوتبال آمدند منفعل و ناتوان شدند و انتقادات زیادی متوجه آنها گردید.
حال نزار فوتبال ایران
فوتبال ایران امروز حال و روز خوبی ندارد و این حرف نه سیاهنمایی است و نه اغراق چون آنچه عیان است چه حاجت به بیان است. به هرحال اگر میخواهیم فوتبال ما از جهنمی که در آن گرفتار شده رهایی یابد و به بهشتی رهنمون شود که سالها منتظر آن بوده تنها یک راه دارد و آن حضور افراد کاربلد و البته دلسوز در رأس هرم مدیریت فدراسیون فوتبال است وقتی در رأس هرم فردی کاربلد، دلسوز و صد البته عاشق فوتبال قرار بگیرد مطمئناً برای سایر قسمتها و کمیتههای تخصصی هم از افراد کاردان و کارشناس استفاده خواهد کرد. این امر نیاز دارد که وزارت ورزش دندان طمع از دخالت در امور اجرایی فدراسیون فوتبال بیرون بکشد و اجازه دهد که اهل فن در مورد فوتبال تصمیم گیری نمایند. همین حالا تیمهای استقلال و پرسپولیس سرشار از مشکلات هستند و دلیل عمدهی آن نوع نگاه وزارت ورزش به این دو باشگاه که چه عرض کنم این دو تیم است. وزارت ورزش باید نگاه کلان خود را به همهی ورزشها حفظ کند و خود را از مسائل ریز و پیش پا افتاده که نیاز به تخصص و مهارت دارد خارج کند. در هر جایی دخالت وزارت ورزش غلیظ بوده عملکرد آن رشته به شدت ضعیف است. با یک دست نمیشود دو و یا چند هندوانه برداشت. فوتبال ایران نیاز به هوای تازه دارد شاخص آلودگی هوای فوتبال ایران سالهاست که بالا رفته و برای نه تنها گروههای حساس و خاص بلکه برای همهی فوتبالدوستان ناسالم و خطرناک است.
بها به نقد و نقادی در فوتبال
نکتهی مهم دیگری که در نزد مدیران ورزش و به ویژه فوتبال کشور نادیده گرفته شده پذیرش انتقادات سازنده به بهانهی دشمنی و سیاهنمایی است. ما منکر انتقادات غیر واقعی نیستیم اما میدانیم که بسیاری از انتقادات سازنده هم چوب سیاه نمایی میخورد و به راحتی نادیده گرفته میشوند. وقتی با هر صدای مخالفی با بی مهری برخورد شود و منتقدان را دشمن و سیاه نما معرفی کنیم حتما انتقادهای سازنده هم در این بلبشو نادیده گرفته میشوند. در سالهای اخیر هر بار انتقادی شد فدراسیون نشینها با پیش کشیدن انتخاب فدراسیون فوتبال ایران به عنوان بهترین فدراسیون فوتبال در قارهی کهن منتقدان را حسود و تنگ نظر خطاب کردند. این نگاه و رویکرد باعث شد دیوار بلند بی اعتمادی بین اهالی رسانه و کارشناسان دلسوز با فدراسیون فوتبال بالا و بالاتر برود. حالا که قرار است در اردیبهشت ماه سال آینده انتخابات فدراسیون فوتبال برگزار شود امیدواریم اجازه داده شود افرادی به کارزار انتخابات فدراسیون فوتبال وارد شوند که واقعاً دغدغه فوتبال دارند و نمیخواهند از فدراسیون نردبانی برای رسیدن به پستهای بینالمللی بسازند. فوتبال ایران برای پیشرفت نیاز به همدلی و همراهی همهی اهالی آن را دارد.
اخبار
کلیهام نذر تو سپیدرود!
احسان محمدی
هوای رشت حتی در میانه مرداد دلبرانه بود. رشت که میروم، بعد از قدم زدنی طولانی در سبزهمیدان، وقتی قصد خریدی هم ندارم باز یک توک پا میروم بازار ترهبار. بوی میوه و سبزی تازه را میدهم توی ریههایم. اکسیری است برای فراموش کردن رنج روزگار! از بازار که بیرون زدم پسر جوانی دوید طرفم. دستم را گرفت و چاق سلامتی کرد و برد به مغازه کفش فروشیاش و یکریز شروع کرد: «آقا! از سپیدرود بگو! به امام حسین تیم ما تنهاست. کس نداره. شما حتماً تو برنامه بگو که این تیم عشق ماست. من قبلاً صیادی میکردم، تازه این مغازه رو زدم، ولی عشقم سپیدروده! جوونیم به فداش! بگو به دادمون برسن! بگو ما اینجا هیچ دلخوشی دیگه نداریم، فقط سپیدرود! خدا یکی، عشق یکی، تیم یکی، اونم سپیدرود!»
آنقدر تندتند حرف میزد که فرصت تأیید هم نمیداد. انگار فقط یک گوش ملی میخواست که درد دل کند. که از تیمش بگوید. هفته قبلش در رشت شش گل از سپاهان خورده بودند و خداداد عزیزی سرمربی تیم، تاب شعارها را نیاورده بود و بعد از نشان دادن علامت هیس به آنها، وارد درگیری لفظی هم شده بود. فکر میکرد اگر من در یک برنامه تلویزیونی از سپیدرود بگویم احتمالاً به داد تیم میرسند. این کار را کردم و گفتم اما کسی به داد سپیدرود نرسید. دیروز استوری تعدادی از هواداران این تیم را دیدم که نوشته بودند برای نجات تیمشان حاضرند کلیهشان را بفروشند. یاد جوان مغازهدار افتادم. اینکه احتمالاً او هم گوشیاش را دستش گرفته و در اینستاگرام نوشته حاضر است به خاطر عشقش کلیه هم بفروشد. با یک کلیه هم میشود زنده ماند اما بدون عشق، بدون سپیدرود نه! باشگاهداری با فروش کلیه در اینستاگرام شاید یک ابداع کاملاً ایرانی باشد. معجون عشق، لوطیمسلکی، بنبست و جانم فدای تیمم. فروش کلیه آخرین راه یک انسان برای باز کردن گره زندگیاش است. حتی خیلی از آنها که کلیهشان را در معرض فروش میگذارند، امیدوارم پوریای ولی پیدا شود و مشکلشان را حل کند بدون اینکه کار به تیغ جراحی بکشد اما این اتفاقات حتی نمادین و عاشقانه نشان میدهد مدیریت در فوتبال ایران به بنبست رسیده است.انتظار اینکه یک سوپر پولدار یا یک عابر بانک با پول حلال از راه برسد و راحت خرج کند خیالپردازانه است. برای چه؟ با چه هدفی؟ شاد کردن دل مردم؟ آدم عاقل ترجیح میدهد برود مدرسه بسازد یا کفش بخرد برای بچههای پابرهنه. چرا باید پول بریزد به پای بازیکن فوتبال؟ کسانی هم میگویند چرا وزارت ورزش برای استقلال و پرسپولیس اینطور حاتم بخشی میکند و حتی وقتی گیر میافتند پای رئیس جمهوری و وزیر امور خارجه را وسط میکشند اما یک ران ملخ نمیدهند به ما؟ اگر بحث ورزش و هوادار است که اتفاقاً رشت پر از عاشقانی است که کلیهشان را وسط گذاشتهاند؟ تا کی تبعیض؟
تیم فوتبال باید مثل یک بنگاه سوددهی داشته باشد تا کاسب جماعت سرمایهاش را بگذارد وسط. وقتی قرار است در پایان فصل انبوهی بدهی و طلبکار ردیف شوند چه کسی حاضر است در این شرایط ناهنجار اقتصادی این فداکاری بزرگ را بکند؟ تازه اگر کسی هم پیدا شود آنقدر بند و ماده و تبصره و گزینش سر راهش است که نیامده، پشیمان میشود!
به تیمهایی مثل سپیدرود، صنعت نفت، ملوان، نساجی و ... میگویم تیمهای خوندار. تیمهایی که به فوتبال لذت میدهند، که میتوانند یک شهر را بعد از شکست به غوغاکده یا ماتمسرایی تبدیل کنند. حیف است که اینطور بیکس رها شوند که هوادار کلیهاش را حتی نمادین به حراج بگذارد! وقتش نرسیده که فکری اساسی و البته اجرایی و عملی برای باشگاهداری و مدیریت در این فوتبال رنجآور شود؟
سوء استفاده ویلموتس از ایران یا سادگی تاج؟
علیرضا جوادی
فدراسیون فوتبال در انتخاب سرمربی اشتباه کرد. این اشتباه ممکن است در هر کشوری و برای هر تیمی رخ دهد. منتهی رفتار بعد از اشتباه مهم است. مهدی تاج رئیس مستعفی فدراسیون فوتبال میتوانست از ابتدا با تاکید روی این مسئله که اشتباه کرده و ممکن است اشتباه برای هرکسی پیش بیاید، فضا را آرام کند اما مصاحبه تند او علیه منتقدان باعث شد تا جو بدتر شود. تاج میتوانست به جای دفاع از ویلموتس بگوید تصور میکردند او مربی خوبی باشد ولی در ایران جواب نداد. حداقل جملاتی شبیه به این بگوید که از صحبتهایش تعبیر لج و لجبازی با منتقدان نشود.
او اما در قامت یک طلبکار ایستاد تا امروز همچنان به خاطر این انتخاب و هزینه سنگینی که روی دست ایران گذاشته، مورد انتقاد قرار گیرد. با این حال میتوان پذیرفت ممکن است هر مدیری در انتخاب مربی اشتباه کند. به طور قطع هدف تاج این بود مربی کارکشتهای را بعد از کیروش بیاورد ولی حالا هم تجربه بزرگی به دست آورد و هم اینکه فهمید با یک ماه حضور، نمیتوان درباره یک نفر قضاوت کرد. هنوز اهالی فوتبال یادشان نرفته تنها یک ماه پس از حضور ویلموتس در تهران تاج و علوی سخنگوی این فدراسیون چطور از معرفت و منش این بزرگ مرد بلژیکی گفتند. بزرگ مردی که حالا از نظر بعضی مسئولان فدراسیون در حال سوء استفاده از ایران است. از نظر آنها ویلموتس امروز میخواهد به روشنی از ایران کلاهبرداری کند چون معتقدند حتی به مفاد قرارداد هم احترام نمیگذارد و اصلا شبیه به چیزی نیست که علوی ترسیم کرده بود. هنوز یادمان نرفته سخنگوی فدراسیون چطور در رسانهها مدام میگفت ویلموتس انسان است، با اخلاق است، منش و جوانمردی سرش میشود و حرف پول نمیزند. حداقل امروز مسئولان فدراسیون میتوانند بگویند به خاطر این یک قلم پشیمان هستند و اشتباه کردهاند اما علوی دقیقا از روزی که ماجرا حاد شده، سکوت کرده و لام تا کام سخن نمیگوید. فدراسیون درباره جزئیات قرارداد توضیح نمیدهد، بنابراین نمیتوان نتیجه گیری کرد که ویلموتس از ایران سوء استفاده میکند یا از سادگی مهدی تاج؟ فدراسیونیها تاکید دارند تلاش او برای گرفتن غرامت یک سال مثل پرتاب سنگی در تاریکی است. منتهی کیست که نداند تا به حال در تاریخ فوتبال ایران هزاربار از این سنگها پرت شده و اتفاقا در تاریکی به هدف خورده. بیشک اگر فدراسیون درباره قرارداد شفاف سازی کند میتواند فهمید آیا ادعای ویلموتس برای گرفتن غرامت یکساله درست است یا غلط؟ شاید بندهای دیگری در قرارداد باشد که روی آن شک و شبهه به وجود بیاید.
ادبیات تازه در فوتبال و لیگ برتر
اردشیر لارودی
دعواهای خالهزنکی، چرا تمام نمیشود؟ فوتبال ما، از هر امر لازمی چرا و به کدامین دلیل عقلی، نتیجه معکوس میگیرد؟ در حالی که روزهای تعطیل فرصتی هستند برای جبران کمکاریها، ما چرا فرصتسوزی را به خود روا میداریم و دست به کارهایی میزنیم که هیچ فایدهای در هیچ جهت و دایرهای ندارد! این روزها، پر است از همین دعواهای بیسرانجام! و این روزها، انگار کاری جز بهانه گیری و مته به خشخاش گذاردن نداریم! استقلال، هنوز که هنوز است، در چنبره بدقلقیهای استراماچونی دست و پا میزند! پرسپولیس هم خود را درگیر خواستههای کالدرون کرده است که به گفته محمدحسن انصاریفرد، بسیار هم کمتوقع است و هرچه میگوید و هرچه میخواهد از دایره انصاف خارج نیست! با اینهمه، پرسپولیس از ساختن و پرداختن ممتاز تیمش جدا افتاده و وارد فاز مطالبات و طلب کاری شده است! چرا؟
از بهمن شروع میشود
استقلال و پدیده شهرخودرو، از دوم بهمن وارد بازیهای حذفی لیگ آسیا میشوند! پرسپولیس و سپاهان، از ٢١ بهمن پای به این میدان دشوار میگذراند! و ما، لیگ برتر را تعطیل کردهایم که چه بشود؟ که به کدام هدف دست یابیم؟ کشمکشهای زیور و کشور، تا کی ادامه دارد؟ از این «یقهگیری»های بیوزن و بیتعداد، چه روزی خلاص خواهیم شد؟چگونه قرار است از روزهای تعطیلی نیم فصل، استفاده ببریم؟ یا اصلاً شاید چنین قصدی نداریم؟ شاید حکم ازلی و ابدی به تلف کردن «وقت» که همهجا و همیشه، باید معادل طلا باشد فرمان داده است! شاید ما مجبوریم به زیان خود عمل کنیم و در این صورت، باید پرسید که چرا؟ چرا ما با خودمان به کجتابی افتادهایم؟ چرا با زبان خوش با هم حرف نمیزنیم؟ چرا خیال میکنیم، هرچه پاچه ورمالیدهتر، پس بهتر! هرچه بیمنطقتر لابد منطقیتر! چرا به وارونهکاری افتادهایم؟ چرا با خود سر ناسازگاری داریم؟
سپاهان، عاقل و هوشیار
خوشبختانه، سپاهان را در صف عاقلانگی، هوشیار و بیدار میبینیم! سپاهان به خودزنی و خودسوزی نمیپردازد!پرسپولیس هم بنیهای کافی دارد تا تبدیل شود به یک گروه «قدر قدرت» و به یک تیم همهفنحریف که میتواند با دانایی و توانایی بازی کند! کالدرون، برای لیگ ایران، بازی حساب شده و نتیجهبخشی را به مردانش آموخته است ولی بیکار با حریفان آسیایی حکم دیگری دارد!الاهلی و الهلال و الدحیل و السد و... بقیه، از قماشی دیگرند و باید که با شلاق دیگری بهراه آورده شوند! و اینجاست که پرسپولیس و کالدرون، حق ندارند تعطیلی را مساوی با تنبلی و کاهلی بدانند! و در این بازیهاست که باید جانانهتر و آگاهانه بازی کرد! اینجاست که امیر و سپاهان، کارشان با سواد و دانش «تیکسرا» به منزل اگر هم برسد، بسیار سخت است! باید که امیر را وادار کرد که مربی قویتر و «کوچ» باهوشتری باشد! و اینجاست که حق نداریم بیمحابا و بدون گرو و با فاصله و به قول نردبازان «گشاد بازی» کنیم! و اینجاست که یک روز تعطیل باید معادل ١٠ روز کار بیامان باشد!
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4198/18861/73647
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4198/18861/73648
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4198/18861/73649
|
عناوین این صفحه
- مدیران ضعیف با عملکرد منفی
- اخبار
- ادبیات تازه در فوتبال و لیگ برتر