|
این زنبورهای عصبانی
علی کمانگری
بازگشت فوتبال به خانههایمان با هفتهی ۲۶ام بوندسلیگا امکان پذیر شد، جایی که تیمهای بروسیا دورتموند و شالکه ۰۴ در استادیوم سیگنال ایدونا پارک، دربی رِویر (نام این دربی از منطقهی روهر که این دو تیم در آن قرار دارند گرفته شده است) را برگزار کردند. بازی که در نهایت با برتری قاطع زنبورها مقابل آبیهای اشرافی به پایان رسید.
دورتموند که زیر نظر لوشین فاوره این فصل عملکرد مطلبی را در بوندسلیگا به نمایش گذاشته است و توانسته همانند فصل گذشته، لیگ آلمان را از حالت تک قطبی خارج کند، در حالی به مصاف همشهری خود میرفت که مارکو رویس، اکسل ویتسل و امره جان را به عنوان سه مهرهی کلیدیاش در اختیار نداشت و فاوره ترجیح دادهبود دو مهاجم کناری ثابت این فصلش، جیدِن سانچو و تورگان آزار را هم نیمکت نشین کند. مرد سپیدموی سوییسی، همانند اکثر دیدارهای این فصل تیمش را با آرایش ۳-۴-۳ به زمین فرستاد. رومن بورکیِ با تجربه جلوی خود لوکاژ پیشچک، متس همولز و آکانژی را میدید. حکیمی و گوئریرو بالهای راست و چپ دورتموند بودند، دلینی و داهود دو هافبک دفاعی تیم و برَنت،آزار( در آخرین دقایق جایگزین جیووانی رینایی شد که در گرم کردن آسیب دید) و ارلینگ هالند، سه مهاجم پسرانِ وست فالن را تشکیل میدادند. در آن سوی میدان، دیوید وَگنر هم تیم خودش را با آرایش ۳-۴-۳ به میدان فرستاده بود تا دورتموند همانند دیدار رفت مرحلهی یک هشتم لیگ قهرمانان مقابل پاریس، با تیمی همآرایش خودش روبهرو شود.
دورتموندِ فاوره چیز عجیب و دور از انتظاری را در این دیدار از خود نشان نداد، آنها فقط برنامههای ثابت این فصلشان را با دقت بالا به اجرا درآوردند. در واقع این تیم شالکه بود که مشخص بود از روزهای آرمانیاش فاصله دارد و بازیکنان این تیم به اصطلاح فوتبالیها «سنگین» میدوند. دورتموند با کمک دو هافبک دفاعی خودش که همواره یکی از این دو نفر توسط هافبکهای شالکه آزاد گذاشته میشد، موفق میشد تا پرس “Medium Block” و گهگاهی “High Block” حریف را بشکند. در گام بعدی هم با بازی آزار و به ویژه برنت در منطقهی “Gap”(فضای بین مدافعان و هافبکها)، فضاسازی مناسبی برای فرار حکیمی و گوئریرو از راست و چپ فراهم میشد، زیرا در زمان حضور آزار و برنت در منطقهی Gap، یکی از سه مدافع شالکه باید پست خود را ترک میکرد تا آنها را مهار کند. تنها برنامهی نسبتاً جدیدی که در تیم دورتموند دیده میشد، آزادی عمل بسیار ِجولین برنت بود. حضور او محدود به منطقهی Gap نمیشد و او حتی گهگاهی جای خود را با گوئریرو عوض میکرد و نقش بال چپ را به عهده میگرفت. اما کار مهمترش این بود که باید در سریعترین زمان ممکن خود را در دسترس داهود یا دلینی قرار دهد. برنت برای انجام این وظیفه تا نیمهی زمین خودی هم به عقب میآمد. او به واقع، در اکثر دقایق مسابقه به جای یک مهاجم کناری، یک هافبک میانی بود که برنامهی زنبورها را در یک سوم دفاعی شالکه تعیین میکرد. این آزادی عمل غیرمنتظرهی برنت، دردسر بزرگی را برای یار مستقیم او در تیم شالکه، ماتیا ناستاسیچ ایجاد کرد. به صحنهی گل اول دقت کنید: برنت تا میانهی میدان عقب آمده تا از پیشچک توپ بگیرد و ناستاسیچ را با خود به همان جا کشانده است. حال فضای پشت ناستاسیچ خالی است و تورگان آزار با استفاده از هوش و البته سرعت بالایش، از جناح چپ به راست آمده تا از آن فضا استفاده کند. برنت با پاس تک ضربش آزار را صاحب توپ میکند، آزار هم تک ضرب توپ را برای ارلینگ هالند ارسال میکند. هالند هم که به درستی بین دو مدافع باقیماندهی شالکه جای گرفته، بدون معطلی و با ضربهای دقیق کار را تمام میکند. سه ضربه بدون کوچکترین مکثی قبل از بوسهی توپ بر تور دروازه. آنچه از آمادگی بسیار بالای مردان فاوره در اجرای این نقشهی خبر میدهد.
دورتموند در طول نیمهی اول در اغلب دقایق از مدل پرس “High Block” استفاده میکرد. استفاده از این شیوه هم گل دوم را برایشان در پی داشت، جایی که مدافعان میانی شالکه در برابر فشار و سرعت بالای سه مرد تهاجمی دورتموند، چارهای جز بازی با دروازهبان نداشتند و دروازهبان ۲۱ سالهی ایلداری، شوبرت، تحت فشار مهاجم دورتموند نتوانست به خوبی توپ را دور کند، پس داهود در میانهی میدان مالک توپ شد، با کمترین ضرب آن را به برَنت سپرد و برنت هم با دید خوبش گوئریرو را در فضایی مناسب صاحب توپ کرد. باز هم اجرای برنامه با بالاترین سرعت، امری که اجازهی بازسازی دفاعی را از حریف میگیرد. همچنین اغلب ما از ضد حملات برقآسای دورتموند در این فصل شنیدهایم. آنها با هالند، سانچو و آزار سرعت مرگباری دارند و در سریعترین زمان این سه نفر از هم باز میشوند تا کار را تمام کنند.
اغلب یکی از دو هافبک تدافعی دورتموند در تراکم جلوی خط دفاع، قطع توپ را انجام میدهد(ویتسل یا دلینی) و هافبک دفاعی دیگر که سریعتر است( جان یا داهود) حمل توپ را بر عهده میگیرد تا سه عنصر تهاجمی تیم را از دو جناح یا در عمق تغذیه کند. در صحنهی گل سوم شاهد اتفاقی مشابه آنچه گفتهشد، هستیم. دلینی با قلدری و در دو مرحله توپ را در پشت محوطهی خودی قطع میکند و آن را به برنت میسپارد. برنت بلافاصله هالند را صاحب توپ میکند و خود به فضای سمت چپ میرود. هالند با گامهای بلندش نیمهی زمین را رد میکند و در زمان و مکان مناسب، توپ را به برنت برمیگرداند. برنت بار دیگر با پاسی عالی همتیمیاش را در موقعیت تقریباً تک به تک قرار میدهد. ۳-۰. این بار با برادر کوچکتر ادن آزار، تورگان.
نمایش سرحال پسران فاوره نشان داد آنها به این زودیها دست از رقابت با بایرن بر نخواهند داشت.دورتموند که جام حذفی و لیگ قهرمانان را هم از دست رفته میبیند، آگاه است که شاید شانس چندانی برای حفظ سانچو و هالند در نقل و انتقالات تابستانی نداشته باشد، از این رو شاید این هشت هفتهی باقیمانده بهترین فرصت آنها برای بازگرداندن عنوان قهرمانی به لانهی زنبورها باشد.
به پدرم قول دادم زودتر از او نمیرم
یک عکس پشت سر جان لوکا ویالی است. خودش آن را میآورد و نشانم میدهد و با لبخند میگوید: «با سمپدوریا در سال 1990 است. آن سال اسکودتو را بردیم، تصمیم گرفتیم برای کریسمس هدیههایی تهیه کنیم و با پوشیدن لباس های قدیمی عکس بگیریم.» همان فصلی که او آقای گل سری A هم شد.
حالا بیش از هر زمان دیگری چیزی که باعث لبخندش بشود، برایش اهمیت پیدا کرده. مربی و بازیکن سابق چلسی ماه گذشته بعد از دومین دور شیمی درمانی از سرطان لوزالمعده خلاص شده و حالا نگاهی جدید به دنیا و زندگیاش دارد. احساس میکند مبارزه سه سالهاش با سرطان به او فرصت دوبارهای داده و تازه فهمیده چندان مراقب مسیر حرکتش نبوده. حالا میخواهد و نیاز دارد که با پدر و مادرش بیشتر حرف بزند، میخواهد پدر بهتری برای دو دختر نوجوانش و شوهر بهتری برای همسرش کاترین باشد. میخواهد بهتر خودش را بشناسد.
وقتی گفتوگو خیلی جدی میشود سعی در تلطیف آن دارد: «هنوز هم اگر پاستا آنطور که میخواهم پخته نشود، ناراحت میشوم اما یاد گرفتهام با آن کنار بیایم. خیلی چیزها بود که برایم عادی جلوه میکرد اما حالا فهمیدهام چقدر ارزش داشته.»
انتشار هفته گذشته نسخه انگلیسی کتاب او، «هدفها»، مجموعهای از 90 داستان الهامبخش از دنیای ورزش، کاملاً به موقع بود چون به نظر میرسد جامعه تلاش میکند خودش را با عواقب بحران ویروس کرونا منطبق کند. داستان ویالی فصل آخر است، عدد 1+90 به معنای آنکه برای او وقت اضافه در نظر گرفته شده؛ او از نوعی از سرطان خلاص شده که معمولاً نجات از آن آسان نیست.
فوتبال انگلیس همیشه ویالی را دوست داشت. وقتی در سال 1996 به استمفوردبریج آمد، به خاطر فروتنی و تعصب عاشقش شدیم. با آنکه بهترین سالهای فوتبالش را پشت سر گذاشته بود، هنوز بازیکن خوبی بود. از آن مهمر انسانی بود که کلاس داشت و هنوز هم دارد.
ویالی میگوید: «فکر میکنم یک حسن من این است که غر نمیزنم، دوست ندارم دائماً بگویم چرا من، چرا من؟ وقتی تشخیص سرطان دادند، این را نگفتم همان طور که وقتی از هزار فوتبالیست یکی حرفهای میشد و من آن یک نفر بودم، نگفتم. برای اینکه انسان بهتری باشم، باید درست فکر کنم. شجاع بودم؟ نمیدانم کلمه درستی است، فکر میکنم مصمم بودم موفق شوم. نمیدانم شجاع یعنی چه؟ فقط وقتی ترسیده باشی میتوانی شجاعت نشان بدهی. اگر بر ترسی غلبه نکنی، چطور میتوانی بفهمی واقعاً شجاع هستی یا نه؟ زندگیام کسالتبار شده بود. من همیشه زندگی هیجانانگیزی داشتم، فوتبالیست، مربی و حتی 15 سالی که تحلیلگر شبکه اسکای ایتالیا بودم اما احساس میکردم جلو نمیروم، متوقف شده بودم، رشد نمیکردم اما سرطان را فرصتی برای رشد دیدم. این دیدگاه من است، انتظار ندارم کسی با آن موافق باشد. هر کسی به نحوی با سرطان مواجه میشود اما من میخواستم به کارهایم که خیلی وقت نرسیده بودم انجامشان دهم، برسم. میخواستم خودم را نشان بدهم، همدلی کنم، در موقعیت سختی قرار گرفته بودم و باید به همراه خانوادهام در قالب یک تیم همکاری میکردیم.»
یادش میآید چشمانش زشت و زرد شده بود و دائماً در آینه لاغرشدنش را میدیده. حتی بعد از اولین جراحی نیمه بیهوش روی تخت افتاده بوده و میشنیده کادر جراحی میگفتند عمل بیفایده بوده و سرطان تمام بدنش را گرفته: «فریاد زدم که من صدای شما را میشنوم، من هوشیارم، میدانم درباره من حرف میزنید و آنها گفتند ما درباره تو حرف نمیزنیم.»
ویالی 55 ساله میگوید هر بار که دردی به سراغش میآید فکر میکند «برگشته» و این چیزی است که شاید تا آخر عمر با او باشد. اما یک چیز خیلی آزارش میداده اینکه پدر و مادرش با داغ فرزند روبرو شوند. آنها در خانهشان در کرمونا، در نزدیکی مرکز شیوع کرونا در ایتالیا قرنطینه هستند و ویالی میگوید به آنها قولی داده: «به پدرم قول دادم که زودتر از او و مادرم نمیمیرم. پدرم 90 و مادرم 85 سال دارد و من خودم را خیلی خوشبخت میدانم که هنوز آنها را دارم. حالا که خودم پدر هستم درک میکنم هیچ چیز سختتر از مصیبت فرزند نیست. برای همین به آنها قول دادم، نمیخواستم خودخواهانه رفتار کنم هرچند زندگی را هم دوست دارم. یکی از چیزهایی که در این سفر تشخیص سرطان تا درمان برایم به دست آمد این بود که به والدینم نزدیکر شدم. با خودخواهی اولویت را روی بچههایم گذاشتم، من یک پدر و شوهر هستم اما باید تمام تلاشم را بکنم که پدر و مادرم را هم خوشحال کنم.»
ویالی با قرنطینه مشکلی ندارد. او همچنان در چلسی زندگی میکند. وقتی مربی واتفورد شد مدت کوتاهی به همپستید رفت تا به زمین تمرین نزدیکر باشد اما در سال 2002 اخراج شد و دوباره به غرب لندن برگشت. در مورد ایده ادامه زندگی قرنطینهای لبخند میزند، آن را قبول ندارد و هنوز هم برای خودش «هدفها»یی دارد.
به اندازه کافی سالم است که پا به پای همسرش کار کند. میخواهد نواختن درام را یاد بگیرد، در حال آموزش تایپ 10 انگشتی است. بیشتر کتاب میخواند، فکر میکند و یاد میگیرد. جلد کتابش جذاب است، صورت او است که پشتش آسمان آبی قرار دارد، چشمهایش بسته و لبخند به لب دارد. شبیه کسی است که از تاریکی به روشنایی آمده.
با این همه دلش برای فوتبال تنگ شده. از زمان اخراجش از واتفورد 18 سال می گذرد اما در بیشتر این سالها برای اسکای ایتالیا کار کرده و این اواخر دوباره به دوست قدیمی و همتیمی سابقش در سمپدوریا، روبرتو مانچینی که حالا مربی تیم ملی ایتالیا است، متصل شده و در این تیم پستی گرفته است.
ویالی میگوید: «از وقتی ویروس کرونا آمده خیلی دلم برای فوتبال تنگ شده است. وقتی درگیر فوتبال بودیم، خاطره میفروشیم و احساس میفروشیم. ما به این دو کار معتاد شدهایم و با آن زندگی میکنیم. اما ناگهان اتفاقی میافتد که شما دیگر نمیتوانید هیچ چیز را زنده ببینید. مثل یک معتاد که یک باره همه چیز را از او قطع میکنند. برای یکی دو هفته عیب ندارد چون فکر میکنید فرصتی برای شارژ باتریهایتان است اما حالا دلم تنگ شده و وقتی دوباره فوتبال شروع شود، از آن بیشتر لذت میبرم چون حتی چیز هیجانانگیزی مثل فوتبال هم میتواند عادی شود و اگر شما هر روز در تلویزیون و ورزشگاه فوتبال ببینید مثل این است که هر شب خاویار بخورید. شاید نیاز داشتیم که کمی شرایط تغییر کند اما حالا خیلی طولانی شده. آنچه خیلی دلم برایش تنگ شده در آغوش گرفتن دیگران است. بعد از 15سال به فوتبال برگشتهام و میتوانم با اتوبوس به استادیوم بروم. موزیک نواخته میشود و به صورت تک تک بازیکنان نگاه میکنم و بعد با مربی حرف میزنم. بعد بازیکنان را در آغوش میگیری قبل از اینکه به زمین بروند. بعد سرود ملی نواخته میشود و شما هیجانزده میشوید و بعد از مسابقه دوباره بازیکنان را بغل میکنی. خیلی دلم برای اینها تنگ شده بود، تازه داشتم به آنها عادت میکردم که این ویروس همه چیز را از ما گرفت.»
این قرنطینه برای او کاملاً هم بیفایده نبوده. یکی از شعارهای کتاب او این است که زندگی 10 درصد اتفاقاتی است که برای شما میافتد و 90 درصد واکنشی که به آنها نشان میدهید. خودش میگوید این شعار را عملی کرده: «شرایط جدید فرصتی است که خودم و دیگران را بهتر بشناسم. در چلسی، ترافیک خیلی کم شده و حتی میتوانی آواز پرندهها را بشنوی.»
تقدیر پوگبا در دست کرونا
همه چیز برای جدایی پل پوگبا از منچستریونایتد مهیا است. این داستان طولانی از مدتها پیش وجود داشته هرچند هافبک فرانسوی تابستان پارسال با همه تلاشهای علنیاش برای خروج از اولدترافورد، ناکام ماند. مدیر برنامه قلدر او مینو رایولا هم با همه انتقاداتهایش از «مدیریت بیمار» باشگاه هم نتوانست راهی برای بردن بازیکنش به تیمی دیگر پیدا کند و تنها هیزم بر آتش خشم هوادارانی گذاشت که از دست پوگبا عصبانی بودند.
الان اما به نظر میرسد که دورنمای زندگی پوگبا در نیمه قرمز شهر منچستر عوض شده است. با اینکه فاصله زیادی تا بازگشایی پنجره نقل و انتقالات تابستانی باقی نمانده است پوگبا دیگر به رفتن از اولدترافورد فکر نمیکند. حداقل این دورنمایی است که رسانهها برای این روزهای هافبک سابق یوونتوس ساختهاند، ضمن اینکه رایولا هم چند هفتهای است که توانسته جلوی زبانش را برای انتقاد از اوله گونار سولشر و اد وودوارد، به ترتیب سرمربی و مدیر اجرایی منچستریونایتد بگیرد.
وقفه لیگ به خاطر شیوع کرونا ویروس اوضاع را برای پوگبا تغییر داده است، همینطور برای بسیاری دیگر از بازیکنان که در سرتاسر قاره اروپا امیدوار بودند تابستان امسال یک قرارداد چند ده میلیون یورویی ببندند. در حالی که باشگاههای اروپایی به خاطر ضررهای مالی ناشی از تعلیق لیگ، رو به ریاضت اقتصادی و صرفهجویی آوردهاند، عقد قراردادهای گرانقیمت آخرین چیزی است که آنها در تابستان امسال انجام خواهند داد.
هم یوونتوس که پوگبا ۴ سال پرافتخار را در آن تجربه کرد، هم رئال مادرید به عنوان دو مشتری اصلی پوگبا اخیراً معیارهای جدیدی را برای کاهش ضررهای مالی وارد شده از تعلیق مسابقات اتخاذ کردهاند. یوونتوس حقوق بازیکنانش را کاهش داده است که این میتواند یا به معنای از بین رفتن احتمال خرید مجدد پوگبا باشد یا با رضایت او با کاهش قابل توجه حقوقش محقق شود. اینگونه شده که راههای خروج پوگبا از منچستر یکی پس از دیگری از بین میروند.
پوگبا ممکن است خودش را در شرایطی ببیند که دیگر هیچ چارهای نداشته باشد جز اینکه تقدیرش، حداقل در کوتاه یا میانمدت، این است که در منچستریونایتد بماند، جایی که در چند ماه اخیر پلهای زیادی را پشت سرش خراب کرده است. حالا او باید یکی پس از دیگری آن پلها را بسازد و وجههای که از او نزد هواداران ساخته شده را تغییر دهد. شکی نیست که این بازیکن ۲۷ ساله هنوز هم بازیکن باکیفیتی است. در اوج که باشد، او یکی از بهترین هافبکهای میانی حال حاضر فوتبال دنیاست. او در چهار سال اخیر حضورش در منچستریونایتد هم گوشههایی از تبحر و استعدادش را به نمایش گذاشته است اما چیزی که سبب شده نگاهی منفی به او وجود داشته باشد، ثبات نداشتن عملکردش بوده است. ثبات چیزی است که او باید پیدا کند و در کنار آن راهی برای ترمیم اعتبار و وجهه از دست رفته. او مدتهاست که به بیانگیزگی برای بازی در منچستریونایتد و عدم تعهد نسبت به این تیم متهم است.
در همین حال سولشر دارد برای ساختن تیم فصل آیندهاش برنامهریزی میکند و الان بهترین زمان است که پوگبا نشان دهد نه تنها به منچستریونایتد متعهد است بلکه باور دارد که میتواند تمام اهداف فوتبالیاش را در سالهای آتی با این تیم محقق کند. اگر او بتواند این کارها را انجام دهد آن وقت شاید راهی برای بازگشتش باشد.
ورود برونو فرناندس به منچستریونایتد در پنجره نقل و انتقالات ماه ژانویه، بدون شک به پوگبا قوت قلب داده و برای او نشانهای از حرکت تیمش در مسیری درست است. هافبک پرتغالی از وقتی که وارد اولدترافورد شده، تیم را زیر و رو کرده و به سرعت به مغز متفکر تیم سولشر تبدیل شده است اما او نه فقط با عملکردش بلکه با رویکرد و نگرشش، تیم را رهبری کرده، همان فرماندهای که منیونایتد سالیان سال به دنبالش میگشت.
اخبار
دردسر جدید رونالدو؛ سیکسپک فتوشاپ است؟
کریس رونالدو ستاره پرتغالی مستطیل سبز به همان اندازه که در زمین فوتبال درآمد دارد، بازار تبلیغاتش در فضای مجازی هم داغ داغ است. او اگرچه برند تولیدی البسه خودش را تحت عنوان CR۷ دارد و با یک شرکت معروف البسه هم قرارداد دارد، با این حال تبلیغات زیادی را در شبکههای تلویزیونی و همچنین اینستاگرام دریافت میکند. درآمد کریس رونالدو از راه تبلیغات در اینستاگرام بهخاطر شهرت جهانی و دنبالکنندگان ۲۱۸ میلیونی هر لحظه زیاد و زیادتر میشود. این فضای مجازی اگرچه پول خوبی نصیب کریس و خانواده میکند اما با حاشیههایی هم همراه است که اینبار دامن رونالدو را نیز گرفته است.
رونالدو اخیراً در اینستاگرامش با انتشار عکسی از خود در حال تبلیغ پدهای عضلهساز و سیکس پکساز EMS حسابی جلب توجه کرده است. این جلب توجه نه بهخاطر برند موردنظر بلکه برای رونمایی مجدد از بدن عضلانیاش است. این عکس اما هرقدر هم که کیفیت دارد و بدن پرعضله کریس را نشان میدهد، برایش دردسر و چالش هم داشته است.
انتشار این عکس کافی بود تا عدهای از کاربران فضای مجازی نظرات متفاوتی را از بدن عضلانی کریس کامنت کنند. برخی از کاربران با انتشار کامنتهای مختلف زیر این عکس نسبت به بدن عضلانی رونالدو موضعگیری کردند و آن را خلاف واقعیت برای یک فوتبالیست دانستند. همین کامنتها کافی بود تا مرتباً از سوی کاربران تکرار شود و کریس را به چالش بکشد.
اما آیا واقعاً عضلات سیکسپک کریس رونالدو فتوشاپ است؟ آیا این بدن پر از خط و بدون چربی کار دست ادیتورهای عکس و نرمافزار فتوشاپ است؟ رونالدو در این سالها چندین بار با گلزنی و درآوردن پیراهن خود نشان داده که بدنی عضلانی همراه با سیکسپک دارد. سؤال اینجاست که آیا خطهای پررنگ این سیکسپک احتیاج به فتوشاپ داشته یا اینکه بدن رونالدو در حالت واقعی به همین شکل است؟ حتی عدهای از کاربران از رونالدو پرسیده بودند چطور میشود در روزهای قرنطینه که تمرینات تعطیل بوده به چنین بدن کات و عضلانی رسید؟ مسئله فتوشاپ سیکسپک کریس چیز جدیدی نیست و قبلاً هم این شائبه مطرح شده بوده است. شاید بهتر است رونالدو با شروع مسابقات و گلزنی، یکبار دیگر پیراهن خود را برای شادی پس از گل از تن دربیاورد تا مردم را از طریق تلویزیون به تماشای بدن عضلانیاش دعوت کند.
تردیدهای مسی؛
وعدههایی که عملی نشدند
کیکه ستین زمستان گذشته وپس از حذف بارسا از سوپرکاپ اسپانیا بود که جانشین ارنستو والورده شد. او پس از ژاوی و رونالد کومان، گزینه سوم بارسا محسوب می شد و در پی پاسخ منفی دو گزینه دیگر بود که شانس هدایت بارسا نصیب او شد. در این مدت اما به نظر نمی رسد که او توانسته باشد بازیکنان بارسا را با ایده های خود همراه کرده و آنها را نسبت به آینده ای پرافتخار، متقاعد کند. این حداقل از مصاحبه اخیر مسی قابل تشخیص است.
کیکه ستین چندی پیش و در یکی از مصاحبه هاش گفت که با نظر مسی مبنی بر اینکه بارسا شانس قهرمانی در چمپیونزلیگ را ندارد، موافق نیست. ستین تاکید داشت که با همین ترکیب بارسا قادر به کسب قهرمانی اروپا خواهد بود ولی مسی چند روز پیش پاسخ مربی خود را اینگونه داد:« خوش شانس بوده ام که در تمام سال های فوتبالم، در لیگ قهرمانان حضور داشته ام و بر اساس تجربیاتم می گویم که با این سبک بازی، در اروپا به جایی نخواهیم رسید.»
ستین در حالی سرمربی بارسا شد که دسته ای از هواداران این تیم به شدت از شیوه بازی تیم محبوب شان زیر نظر والورده ناراضی بودند. او که شیفته سبک یورهان کرویف است، وعده یک بارسای جذاب را به هواداران داد اما پس از 12 بازی، نتوانسته به وعده خود عمل کند. ستین از سیستم های مختلفی در این مدت استفاده کرده و بیش از همه شاهد سیستم 3-3-4، 2-5-3 و گاهی 2-4-4 در بارسلونا بوده ایم. او نه در شکل بازی و نه در کسب نتایج، نتوانسته بارسا را متحول کند.
فاش شد؛ پاسخ رد صلاح به پیشنهاد خوب رئال
هانی رمزی در زمیان حضور هکتور کوپر در تیم ملی مصر، دستیار او بود. او جمعه گذشته در برنامه تلویزیونی «آن استریم»، فاش ساخت که رئال مادرید زمستان 2018 به محمد صلاح پیشنهاد خوبی ارائه کرد ولی ستاره لیورپول در نهایت تصمیم به رد آن گرفت. صلاح که تابستان 2017 از رم به لیورپول پیوست، توانست فصل فوق العاده ای را در این تیم پشت سر بگذارد و کمک کرد قرمزها تا فینال لیگ قهرمانان نیز صعود کنند. او عنوان آقای گلی لیگ برتر انگلیس و بهترین بازیکن رقابت ها را نیز از آن خود کرد. صلاح در سومین فصل حضورش در لیورپول نیز غیر قابل جانشین است.
هانی رمزی در مورد پیشنهاد رئال به صلاح گفت:« مارس 2018 بود و در سوئیس اردو زده بودیم که صلاح موضوعی را با من در میان گذاشت. او گفت که از رئال به او پیشنهاد خوبی ارائه شده و در مورد پذیرش آن تردید دارد. سپس با هکتور کوپر صحبت کردیم و در نهایت تصمیم بر این شد تا او در لیورپول بماند چون در این تیم بسیار راحت بود و عالی کار می کرد.»
سران رئال در آن مقطع به دنبال جذب یک مهاجم جدید بودند و اخبار متفاوتی در مورد پیشنهاد به صلاح منتشر شده بود. حتی رامی عباس ایجنت صلاح نیز ژانویه 2018 میهمان باشگاه رئال بود. احتمالا پیشنهاد به صلاح نیز همان زمان به او ارائه شده بود و ادعای هانی رمزی قابل تایید است.
اخبار
قهرمانی که به حکمرانی رئال مادرید و بارسا پایان داد
هفدهم می ۲۰۱۴ بارسلونا و اتلتیکومادرید در ۹۰ دقیقه برای فتح لالیگا در نوکمپ تلاش کردند. پیروزی میزبان اجازه نمیداد اتلتیکو جشن قهرمانی بگیرد. روخی بلانکو که از ۳۷ هفته یازده هفته صدرنشین بود با یک تساوی یا پیروزی به رویای خود می رسید. تنها یک بازی باقی مانده بود و یک امتیاز فاصله برای قهرمانی پس از ۱۸ سال. آخرین بار رادومیر آنتیچ که یک ماه پیش درگذشت قهرمانی در لالیگا را برای تیم مادریدی به ارمغان آورده بود. اکنون نوبت دیگو پابلو سیمئونه بود که در خانه لیونل مسی این جام را فتح کند.
دیگو گودین به خاطر به ثمر رساندن گل تساوی و ثبت دهمین قهرمانی اتلتیکو در لالیگا به قهرمان این بازی تبدیل شد. آن گل در دقیقه ۴۹، گل السیس سانچس که ۱۵ دقیقه پیش به ثمر رسیده بود را بی ارزش کرد. بدون شک ضربه سر گودین بهترین هنرنمایی دوران سیمئونه در این هشت سال بود که توانست دوباره پس از دههها قدرتنمایی کند. به همین خاطر این جام جایگاه ویژهای در دوران طلایی قرمز و سفیدپوشان دارد.
ترکیبی که تاریخسازی کرد از این یازده مرد تشکیل شده بود: تیبو کورتوا، خوان فران، میراندا، گودین، فیلیپه، آردا توران، گابی، تیاگو، کوکه، داوید ویا و دیگو کاستا. ترکیب نام آشنایی که از بازیکنان مهم دیگری همچون رائول گارسیا، دیگو، ماریو سوارس، آدریان و ژوزه سوزا برخوردار بود.
تیمی که سیمئونه تشکیل داد توانست به حکمرانی قهرمانیهای رئال مادرید و بارسلونا در لالیگا پایان دهد. آخرین باری که یکی از آن دو تیم قهرمان نشدند سال ۲۰۰۴ بود که والنسیا جام را بالای سر برد. کمتر کسی شک دارد آن عنوان، هنر بزرگ سیمئونه نبوده است. کنار زدن دو تیم پولدار و قدرتمند و بالاتر از آن ها ایستادن کار سختی بود.
برای این حماسه کاستا نقش مهمی داشت و ۲۷ گل به ثمر رساند. ویا و رائول گارسیا توانستند هر یک به تنهایی ۲۲ بار گلزنی کنند. میانه میدان تیم سیمئونه از توران، گابی، تیاگو و کوکه تشکیل شده بودکه مغز متفکر این پست تیاگو بود. در دفاع کورتوا مثل یک دیوار ایستاده بود و توانست جایزه سامورا (بهترین دروازهبان لالیگا) را از آن خود کند. همچنین در خط دفاعی زوج خوان فران و فیلیپه حضور داشتند. گودین و میراندا مدافعهای میانی بودند که توانستند شش گل به ثمر برسانند. آخرین گل موجب شد بهترین دستاورد تیم رقم بخورد.
آقای سعادتمند!
در استقلال چه خبر است؟
احمد سعادتمند پس از حضورش در استقلال در یک مصاحبه تلویزیونی مدعی شد که حتی یک آجر نمیگذارد از استقلال خارج شود اما در این یک ماهه از فیشهای جعلی یک آدم مجازی گرفته تا اتفاقات عجیب و غریبی که در مورد اسپانسر باشگاه استقلال افتاد تعجب تمام هواداران را در پی داشت! پس از قرارداد احمد سعادتمند با اسپانسر جدید باشگاه که «جهان فولاد متین» نام دارد خیلی از اهالی ورزش و رسانه متعجب شدند که چرا استقلال در حالی که می توانست با ۲ برابر مبلغ فولادمتین با دیگر اسپانسرهای موجود قرارداد ببندد حاضر به انجام این کار نشد.
این در حالی است که پرسپولیس با همین اسپانسر با دو برابر این مبلغ قرارداد بست و پیش پرداخت اولیه خود را نیز دریافت کرد. احمد سعادتمند در یک مصاحبه گفته است قرارداد کارگزار قبلی با استقلال مشکلات قانونی زیادی داشته است که منافع باشگاه استقلال را تامین نمی کرده است اما او در حالی نسبت به عقد این قرارداد اقدام کرد که مشکلات قبلی در قرارداد کارگزار فعلی عینا در حال تکرار است.
حالا سوالاتی که در این مورد خاص مطرح میشود این است که؛ چرا استقلال حاضر شد با ۶۰ میلیارد کمتر با فولاد متین قرارداد ببندد؟! حالا متوجه میشویم که چرا هیچ یک از اعضای هیات مدیره استقلال از جمله حجت نظری که به واسطه سعادتمند به هیئت مدیره وارد شد حاضر به امضای این قرارداد نشد! اتفاقی که میتواند شکستی بزرگ در مقابل رقیبی باشد که قطعا دو برابر پول بیشتری در بازار نقل انتقالات و هزینه های جاری دارد.
مورد عجیب بعدی در این قرارداد حضور افراد بی تجربه در این مورد است که گویا فردی که نزدیک به آقای نیکخو که مشاور مدیرعامل استقلال در سازمان خصوصی سازی است بدون هیچ تجربه ای وارد باشگاه شده است و حالا شخص نزدیک به نیکخو نماینده اسپانسر شده است تمام امور باشگاه را در دست گرفته است و جالب ماجرا آنجاست اسپانسری که فقط با ۵ میلیارد تومان صاحب برند استقلالی شد که به قول سعادتمند هزار میلیارد میارزد!
سوال دیگر ورود اسپانسری است که هیچ تجربهای در امور فوتبالی و ورزشی و مسائل درآمدزایی فوتبال ندارد و از ابتدا انگیزه این شرکت فولاد را در مورد ورودش به استقلال زیر سوال می برد. اما مورد عجیب بعدی این است که اگر فولاد متین اسپانسر استقلال است چرا نماینده این اسپانسر به دنبال اسپانسرهای دیگری است تا برای استقلال به قولی درآمدزایی کند و این اتفاق در دفتری در آرژانتین میافتد جایی که سعادتمد و نیکخو و شخص نزدیک به نیکخو به ظاهر جلسات متعدد برای درآمدزایی استقلال را در آنجا می گذارند. آیا احمد سعادتمند که میخواست از خروج یک آجر جلوگیری کند حالا آجرهای باشگاه استقلال را در دفتر آرژانتین می چیند؟! در باشگاه بزرگ استقلال چه خبر است که نماینده بی تجربه اسپانسر شده همه کاره باشگاه تا جایی که در کوچکترین امور باشگاه دخالت می کند؟!
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4279/19582/77730
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4279/19582/77731
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4279/19582/77732
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4279/19582/77733
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4279/19582/77734
|
عناوین این صفحه
- این زنبورهای عصبانی
- به پدرم قول دادم زودتر از او نمیرم
- تقدیر پوگبا در دست کرونا
- اخبار
- اخبار