|
موجسواری با اسم مسی
چند ساعت قبل از بازی با کادیس، اسپورتکاتالونیا با این تیتر به استقبال یک شایعه ضعیف اما مهم رفت: «کومان با مسی از سد کادیس عبور میکند»، البته که با مسی کارها سادهتر انجام میشود. مسی مهره کلیدی تیم فوتبال باشگاه بارسلوناست و کومان گاهی برای حفظ قلمرو و ضریب فرمانپذیری از او دست به کارهای پرخطری میزند که ممکن است عواقب بدی برای او و کل تیم داشته باشد چراکه بحث جدایی او همچنان داغ است. گفته میشود نزدیکترین کمین برای شکار مسی تعلق میگیرد به باشگاه اول پاریس، تیمی ثروتمند که برای خرید مسی فقط یک مشکل دارد، اراده لیونل!
نیمار بهدنبال همبازی شدن دوباره با مسی
نیمار سفیر پاریس برای پروژه خرید مسی است و نهتنها قرار نیست با بازگشت خود به بارسلونا هواداران این تیم را شاد کند بلکه با تحریک مسیح لاماسیا به مذاکره با پاریس، حال هواداران بارسا را نیز این روزها بسیار بد کرده است.
نیمار پس از بازی پیاسجی و منچستریونایتد که با دوبار گلزنی او و سه بر یک پاریسیها همراه بود، در یک مصاحبه صراحتا گفت دوست دارد فصل بعد دوباره با لیونل مسی همتیمی شود و هر کاری خواهد کرد تا این اتفاق رخ دهد. این ستاره برزیلی 4سال در بارسا با مسی همتیمی بود و از سال 2017 برای پاریسنژرمن بازی میکند. هرچند او مشخص نکرد در کدام تیم با مسی همتیمی خواهد شد ولی گمانهزنیها حاکی از آن است که منظور نیمار، مشخصا تیم اول پاریس بوده است.
حرفهای نیمار گویا جرقهای بود روی خرمن شایعات روی هم انباشتهشده قبلی. ریوالدو بازیکن بزرگ و برزیلی بارسا روز گذشته در واکنش به مصاحبه نیمار حرف جالبی زد: «وقتی نیمار میگوید دوست دارد دوباره کنار مسی بازی کند، قطعا از چیزی خبر داشته و مطلع بوده که پاریسنژرمن قصد جذب مسی را دارد. صادقانه بگویم که تماشای دوباره زوج مسی و نیمار حتی اگر در پاریسنژرمن باشد نیز فوقالعاده خواهد بود. نیمار حتما از برنامه سران پیاسجی مطلع است و با مصاحبه خود آنها را برای جذب مسی بیشتر تحتفشار قرار داد. مسی و نیمار دوستانی صمیمیاند و همیشه با هم در تماس هستند.»
باشگاه اول پاریس از تابستان گذشته تاکنون با مسی در تماس بوده است. تماسهای نیمار و لئوناردو مدیر ورزشی پاریسنژرمن با مسی از تابستان و زمانی که او درخواست جدایی از بارسا را مطرح کرد، شروع شد و حتی پس از ماندنیشدن مسی نیز ادامه داشته است. نیمار حتی صراحتا از لئوناردو درخواست کرده هر کاری لازم است برای جذب مسی انجام دهد و به همین دلیل ارتباط لئوناردو با اطرافیان مسی قطع نشده است.
سرمربی پاریسنژرمن نیز در این خصوص سکوت نکرده و بالاخره مقابل انبوهی از کنجکاویهای رسانهای پاسخ داده است: «شایعات انتقال لیونل مسی به پاریس و مصاحبه اخیر نیمار؟ این چیزی نیست که من بتوانم درباره آن صحبت کنم. من هنوز با نیمار درمورد این مصاحبه صحبت نکردهام. من احترام زیادی برای بارسلونا و مسی قائلم، بنابراین توضیحی در این رابطه نمیدهم.»
البته او برای بارسلونا احترام ویژهای قائل است و این اخلاق خوب مربیگری را از آلمان به ارث برده اما احترام هم حدی دارد و او نیز بهزودی به کمپین خرید مسی در بمباران خبری فرانسه ملحق خواهد شد.
موجسواری لاپورتا
در این میان البته ماهیگیری از آبهای گلآلود فوتبال هم رواج دارد و برای این ماهیگیری و فرصتطلبی چه کسی بهتر از خوان لاپورتا؟ نامزد جدی انتخابات مدیرعاملی آینده باشگاه بارسلونا در این خصوص واکنش نشان داده و گفته است: «مسی تنها بهدنبال پول نیست بلکه او تیمی سطح بالا میخواهد که با آن بتواند به موفقیتهای بزرگ دست پیدا کند. پیشتر مسی را فریب دادند و این واقعا باعث تاسف است. مسی ذاتا قهرمان و یک برنده واقعی است و نمیتواند تحمل کند که تیمهای دیگر جام قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا را بالای سر ببرند. آخرین باری که با مسی صحبت کردم در ماه اکتبر بود. من از مسی بهخاطر همه کارهایی که برای بارسا کرده سپاسگزارم. من مسی را از وقتی 16ساله بود میشناسم و باید بگویم او انسانی بینظیر است. بین من و او احترام متقابل وجود دارد و ما همدیگر را تحسین میکنیم. برای اینکه بتوانیم پیشنهادی قابلقبول و معتبر به مسی ارائه دهیم اول باید در باشگاه مشغول شویم. از هواداران بارسلونا میخواهم صبور و منطقی باشند و با رای خود اینبار باشگاه را در اقدامی تاریخی نجات دهند.»
عقبنشینی رئیس هیاتمدیره
چنین فضای دلهرهآوری برای هواداران بارسلونا واقعا غیرقابل تحمل است و فشار زیاد روی تیم مدیریتی بارسلونا باعث شده که رئیس هیاتمدیره یا بهنوعی سرپرست حقوقی باشگاه نیز حرفهای نهچندان منطقی خود را تکذیب کند. کارلوس توسکتس، رئیس هیاتمدیره بارسلونا که دوماه قبل در پی استعفای خوسپ ماریا بارتومئو از ریاست باشگاه بهصورت موقت جانشین او شد، میگوید خبری که به نقل از او منتشر شد صحت ندارد.
چندیپیش نشریات اسپانیایی به نقل از توسکتس نوشتند: «از منظر اقتصادی فروش مسی با توجه به حقوق بالا و درآمد خوبی که از انتقالش عاید باشگاه میشد، به سود بارسلونا بود و اگر من در تابستان رئیس باشگاه بودم او را میفروختم.»
این اظهارات البته با خشم و هیاهوی بسیار هواداران بارسلونا همراه بود اما گرد و خاک اصلی در دل باشگاه بهپا شد و خود بازیکنان بارسلونا نیز سکوت خود را شکستند. در این خصوص پیکه با انتقاد از مقامات باشگاه در توئیتر خود نوشت: «از مقامات باشگاه استدعا دارم مدتی هیچ کاری نکنند. حرف نزنند و اجازه دهند مشکلات را خودمان حل کنیم.»
اکنون توسکتس مدعی شده منظور او این نبوده که مسی باید فروخته شود، بلکه او صرفا درباره یک عملیات فرضی حرف زده که اجرایی نشد. او به رادیوکاتالونیا گفت: «من نگفتم لیونل مسی را میفروختم. گفتم از نظر مالی جدایی او به باشگاه کمک میکرد.»
تصمیمگیرنده فقط یک نفر است
اظهارات توسکتس حتی واکنش منفی سرمربی تیم رونالد کومان را هم در پی داشت و او در نشست خبری پیش از بازی با کادیس گفت اگر یک نفر در باشگاه بارسلونا باشد که بتواند خودش تعیین کند در این تیم میماند یا نه، آن یک نفر لیونل مسی است.
کومان عصبانی است اما تلاش میکند غرور خودش را نیز حفظ کند و بهعنوان یک مربی به همه بازیکنان تیمش این پیغام مهم را منتقل کند: «در بارسلونا بازیکنسالاری پدیدهای مرده است و هیچ جایگاهی ندارد.»
بله شاید بازیکنسالاری در بارسلونا مرده باشد اما این جسد بیجان همچنان روی ذهن کل تیم اثر دارد و روحیه تیم را روی موج ایجادشده از سمت پاریس، به فرازونشیب رسانهای مبتلا میکند.
کومان به مسی نیاز دارد، همانقدر که مسی نیازمند بارسلونا است. بارسا بدون مسی راه بهجایی نخواهد برد هرچند بازیکنان این تیم هریک برای خود شخصیتی جداگانه دارند. باید منتظر ماند تا خود مسی به این داستان پایان دهد.
مترجم: بابک سرانیآذر
اولویت کیروش حضور در یک تیم ملی است
در حالی که انتظار می رفت کارلوس کی روش را به همراه تیم ملی کلمبیا در بازی های جام جهانی قطر ببینیم این اتفاق نیفتاد تا ادامه بازی های این تیم با یک مربی دیگر برگزار شود و در آن سو نیز با تلاش کی روش برای به دست آوردن سکان رهبری تیمی و هدایت آن به سوی جام جهانی، احتمالا مرد پرتغالی را با پیراهنی متفاوت با کلمبیا در قطر خواهیم دید.
پس از جدایی کی روش از جمع کلمبیایی ها حرف و حدیث هایی مبنی بر تیم آینده این مربی و پیشنهادات احتمالی که او داشت به گوش می رسید و در این میان یکی از تیم هایی که گفته می شد به احتمال فراوان این مربی پرتغالی را به زودی روی نیمکت خود می دید، تیم الریان قطر است. تیمی که شجاع خلیل زاده را در ترکیب خود دارد اما گویا آینده کارلوس، حضور در لیگ ستارگان قطر و کار با مدافعی که تمایلی به دیدن او نداشت، نبود و به همین دلیل او را باید در تیمی دیگر ببینیم.
در این شرایط اما شنیدن حرف های کی روش از همه اظهارنظرها و گمانه زنی ها جذاب تر است. او در این باره به یکی از دوستان ایرانی خود گفته است که تمایلی برای کار در باشگاه ندارد و ترجیح می دهد تا در ادامه دوران مربیگری باز هم روی نیمکت یک تیم ملی بنشیند. تیمی که پتانسیل حضور در جام جهانی را داشته باشد و او نیز با هدایت آن بتواند پنجمین حضور خود در جام جهانی و رکورد خود را جشن بگیرد.
با این صحبت ها تکلیف تیم هایی گفته می شود به دنبال جذب مرد پرتغالی هستند روشن می شود. همان طور که حالا تکلیف تیم الریان قطر روشن شده و مشخص شد اصلا پیشنهادی از سوی این تیم به کی روش داده نشده است!
کارلوس کی روش پس از حضور در کلمبیا توانست نتایج خوبی با این تیم به دست بیاورد و در بازی های کونکاکاف نیز خودی نشان دهد اما به مرور اوضاع برای این مربی و تیمش به گونه ای دیگر شد تا اینکه شکست در دو دیدار مهم از بازی های مقدماتی جام جهانی در ظاهر عاملی برای اخراج این مربی برشمرده شد اما دلیل اخراج این مربی قطعا محکم تر از این شکست ها بود. در قرارداد کی روش با کلمبیایی ها، این روزها نیز پیش بینی شده بود و غرامتی دو میلیون یورویی برای کنار گذاشتن این مربی در آن آمده بود. به همین دلیل می توان گفت قطعا کنار گذاشتن این مربی دلیل محکم تری نسبت به نتایج ضعیف سه چهار بازی آخر داشت.
مطمئنا این روزها و با شنیدن نام کارلوس کی روش، مقایسه دوران حضور او در تهران و بوگوتا به ذهن می رسد و اینکه چطور می شود او با نتایجی که به همراه تیم ملی ایران گرفت حالا در کلمبیا موفق نبوده است. برای رسیدن به این پاسخ می توان به چند مورد مهم اشاره کرد که احتمالا در همکاری کی روش با تیم های دیگر نیز تاثیر خواهد داشت.
مرد پرتغالی حدودا هشت سال سکان رهبری تیم ملی فوتبال ایران را در دست داشت و همین موضوع باعث شده بود تا او را به عنوان عضوی ثابت در تیم ملی ببینیم. این حضور طولانی مدت در ایران تفاوت زیادی با حضور در کلمبیا داشت. کی روش پس از حضور در ایران، سال به سال بیشتر و بهتر از قبل موفق شد خود را معرفی کند و بسیاری از بازیکنانی که برای تیم تحت مربیگری او یعنی تیم ملی فوتبال ایران به میدان می رفتند او را مانند یک پدر، ستایش می کردند و حرف های این مربی نه تنها برای ملی پوشان که برای بسیاری از فوتبال دوستان ایرانی یک جور اتمام حجت بود. در کنار این اتفاق باید به دوران حضور کی روش در کلمبیا نیز اشاره کرد که او تنها یک سرمربی برای تیم ملی این کشور بود و با توجه به نفرات نامداری که در این تیم توپ می زنند عملا هیچ گونه ارتباط دو طرفه ای شکل نگرفت تا در حال حاضر شاهد این باشیم که یکی از مهم ترین دلایل کنار گذاشتن کارلوس از تیم ملی کلمبیا همین ارتباط کاملا سرد است. خامس رودریگز یکی از ستاره های کلمبیاست که از او به عنوان مهم ترین دلیل کنار گذاشتن سرمربی این تیم نام برده می شود. کی روش برای فوتبالیست های ایرانی ابهت بالایی داشت ولی ستاره های کلمبیا آن قدر مربی بزرگ دیده بودند که کی روش را یک مربی عادی می دانستند و تحت تاثیر حربه های روحی روانی او قرار نمی گرفتند. نتیجه گرفتن در کلمبیا که استانداردهای فوتبالش بالاتر از ایران است، ابزاری متفاوت با نتیجه گیری در آسیا می خواست.
آخرین دلیلی که می توان از آن برای جدایی کی روش یاد کرد به تفاوت جایگاه دو تیم در دو قاره مختلف بر می گردد. کی روش که سال ها روی نیمکت تیم ملی ایران نشسته بود همیشه به همراه این تیم در صدر فوتبال قاره به سر می برد و همیشه به همراه تیم ملی ایران که در آسیا قدرت درجه یک محسوب می شد، با تیم های درجه یک آسیا یعنی کره و ژاپن رقابت می کرد اما در سوی دیگر کلمبیایی ها به مانند ایران، تیم درجه یک قاره خود نبودند و او باید یک تیم درجه دو امریکای لاتین را مقابل ابرقدرت های این قاره که برزیل و آرژانتین و اروگوئه هستند، هدایت می کرد. تفاوت جایگاه تیمی مانند کلمبیا با تیم های درجه یکی مانند آرژانتین، برزیل، اروگوئه و ... کاملا قابل درک و البته زیاد بود.
در پایان می توان گفت که در حال حاضر کارلوس به دنبال حضور در تیم های باشگاهی نیست و در صورتی که این اتفاق بیفتد قطعا رقم سنگینی برای جذب او هزینه شده است. مرد پرتغالی در حال حاضر نمی خواهد از دایره مربیان تیم های ملی خارج شود. او حالا ترجیح می دهد همچنان با یک تیم ملی باشد و به جام جهانی برسد، فرصت برای نشستن روی نیمکت یک تیم باشگاهی را به بعد از جام جهانی موکول کند. کی روش به خوبی می داند که رسیدن به پنجمین صعود به جام جهانی حالا حالاها از سوی هیچ مربی در سطح دنیا تهدید نمی شود. کی روش که در تدارک سفر به امارات است، ترجیح می دهد بعد از ریکاوری خود، باز هم با یک تیم ملی همکاری داشته باشد، تیمی که او را به آرزوی حضور در جام جهانی قطر برساند.
ستاره های بزرگ؛ نیازمند دلسوزی
درگذشت نابهنگام و شوکهکننده «دیگو مارادونا» بار دیگر یادآور این نکته مهم بود که «زندگی» مثال کوتاهی برای ستارگان ورزش است! اسطورهای که بیشک یک نابغه در فوتبال بود اما زندگی شخصیاش به آشفتگی، به حاشیه، به تمام خط قرمزها تنه میزد. کسی که شاید معتقد بود «زندگی دو سه نخ کام است و عمر سرفهای کوتاه». کسی که در سال 1986 و در 26 سالگی به لطفِ نبوغ ساقها، هوشمندی و اراده بیمثالش، تیم ملی آرژانتین را به سمت قهرمانی جهان هدایت کرد و چند سال بعد چنان در سیاهی فرو رفت که هیچ کس نفهمید چه شد! او در 1986 در شرایطی قرار داشت که بهتر از آن نمیتوانست برایش پیش بیاید و خب مشکل نیز شاید دقیقاً در همین ماجرا نهفته بود! این یک مشکل عادی نیست، این مشکلیست که تنها نابغهها آن را درک میکنند و طعمش را میچشند. مشکلی که از بیپاسخ ماندن یک سوال منحوس ایجاد میشود؛ «پس از رسیدن به بالاترین نقطه اوج به دنبال چه خواهی بود؟» این امر زمانی که با «لیان بوتهام» همکلام شدم به ذهنم خطور کرد. او چگونه امیدوار بود تا از آن چه در سال 1981 در 25 سالگی کسب کرده بود، پیشی بگیرد؟ فراموش نکنید که حتی خودِ «جف هرست» هم میدانست که پس از فینال 1966 هیچ وقتِ دیگری قرار نیست در یک فینالِ جام جهانی هتتریک کند! به همین شکل نیز مارادونا؛ او چگونه میتوانست به این بیاندیشد که توانایی ارائه نمایشی بهتر از عملکرد خیرهکنندهاش در مکزیک 1986 را دارد؟ بیشترِ ما مجبور به سازش با چنین مشکلی نیستیم چرا که اکثرمان هیچ گاه با چنین سوالی دستبهگریبان نمیشویم! اما برای به اصطلاح «اسبهای برنده» این یک مسئله مرگ و زندگی است! یک دوراهی عجیب و پیچیده در مسیرِ پر پیچوخمِ بزرگترین ورزشکاران جهان! یک سو گذر از گذشته و قدم زدن در جاده آینده، یک سو غرق شدن در آن چه پشت سر به صورت ثابت باقی مانده! یک سو «مارادونا» که ماندگارترین و جادوییترین لحظات زندگیاش را در همان سال 1986 خلق کرد و در آن غرق شد، یک سوی دیگر «بوتهام» که با وجود قهرمانیهای متعدد در کریکت، خود را در دام گذشته گرفتار نکرد و از همه خواست روی سنگ قبرش بنویسند: «کسی که همواره لیوان نوشیدنی همتیمیهایش را پر میکرد.»بله؛ واقعیت امر این است که برای ستارگان جهانِ ورزش، خلق یک زندگی جدید، نزدیک به آن زندگی پر شور و هیجانِ قبلی، امری بسیار دشوار و در مواردی حتی نشدنی است. در فوتبال، «حضور روی نیمکت تیمها به عنوان سرمربی» به چشم یک راه مشخص برای آینده بازیکنان دیده میشود اما خب این اصلِ پذیرفته شده است که بهترین بازیکنان به بهترین مربیان تبدیل نمیشوند! قطعا «سر الکس فرگوسن»، «یورگن کلوپ»، «آرسن ونگر» و «ژوزه مورینیو» بازیکنان خوبی بودند اما هیچگاه نامشان در زمره ستارههای بزرگ قرار نگرفت. در ورزشهایی مانند کریکت نیز دقیقاً همین شرایط حکمفرما است و میتوان مثالهایی را درباره این مسئله به یاد آورد. البته این جمله، گزارهای همواره درست نیست اما به هر حال اتفاقی است که اغلب برای نوابغ فوتبال در دوران مربیگری رخ میدهد و آنها نمیتوانند درخشش خود در مستطیل سبز را در رختکن و کنار زمین تکرار کنند.
برای این الگو میتوان دو دلیل خوب ذکر کرد؛ اول اینکه بر عهده گرفتنِ مسئولیت یک تیم به طور کامل امری دشوار است چرا که برنامه بازیها و سفرها هرگز به پایان نمیرسد. ضمن اینکه سرمربی باید بتواند با تمام بازیکنان خود ارتباطی صحیح برقرار کند؛ بعضی وقتها قاطع باشد و برخی مواقع در مقابل بازیکنان نرمش به خرج دهد. به این ترتیب شخص سابقاً ستاره، یعنی کسی که به یک زندگی آسان عادت داشته، با حضور روی نیمکت مربیگری با دنیایی از مشکلات و سختیهایی مواجه میشود که پیشتر حتی ذرهای از آن را تجربه نکرده. دومین دلیل نیز به این مسئله برمیگردد که ستارهها معمولاً در زمین مورد تشویق قرار میگیرند و مسئولیت باخت و یا ناکامی تیم عمدتاً به نام آنها نوشته نمیشود. آنها قهرمانهای تیم هستند و در اکثر مواقع از گزند تیرهای تند انتقاد در امان. شرایطی که دقیقاً نقطه مقابلِ زمانِ حضورشان روی نیمکت مربیگری است! در چنین مواقعی استخدام روانشناس در راستای کنکاش در گذشته این اسطورههای امری عبث و اتلاف وقت است. این ورزشکاران به خوبی میدانند چگونه رقابت کنند و جنگندگی در DNA آنها است و نیازی به تحلیل موفقیتهای پیشین خود ندارند اما مشکل اینجاست که آنها با همان تفکری روی نیمکت مینشینند که در زمان بازیکنیشان داشتند. یعنی به طور مثال انرژی و وقت زیادی صرف نگرانی درباره تکنیک و تاکتیک مد نظرشان نمیکنند. افرادی که در لحظه زندگی میکنند نه در آینده. شخصیتهایی که هیچ وقت احساس نیاز نکردهاند برای کاری در 10 سال آینده اقدام به برنامهریزی کنند. پس منطقی است که بهترین سرمربیان، اغلب بازیکنانی در سطوح کیفی پایینتر باشند؛ بازیکنانی که کنار زمین مینشستند و بازی را تحلیل میکردند تا با تلاش بهتر شوند. اشخاصی که آموختهاند برای هر قدمشان برنامهای مدون داشته باشند و بر اساس نقشه پیش بروند. چهرههایی که با آنالیز دقیق واکنش مربیانشان یاد گرفتهاند در مواقع بحرانی چگونه به مدیرت بحران بپردازند. آموزهها و تجربههایی که در زمان حضورشان روی نیمکت به عنوان فرد نخست کادر فنی، حسابی به کارشان آمده و برایشان مفید واقع شده است. مسیر دیگرِ پیشروی ستارههای سابق مستطیل سبز، مسیر قدیمیِ رسانهها است که خب اگر چه مانند بازی چندان رضایتبخش نیست اما قطعاً مسیری آسانتر نسبت به مربیگری است! شمار کمی در رسانهها نسبت به دوران بازیشان به ظفر رسیدهاند؛ شخصاً «ریچی بناد» را به یاد دارم؛ به خوبی، از قدرتِ سکوت با خبر بود و میدانست در جایگاه کارشناس چه زمانی سخت بگوید و چه زمان لب از هم نگشاید. او زمانی که بازوبند کاپیتانی تیم ملی استرالیا را هم به دست میبست، شخصیتی بسیار کاریزماتیک را به هواداران ارائه مینمود. نمونه موفق دیگر نیز «گری لینهکر» است که با برنامه و اجرای جالبش در برنامه «Match of the Day» خوش درخشیده. اما همه اینها اصل ماجرا را نقض نمیکند؛ برای ما افراد فانی، یک گرایش طبیعی است تا به ستارهها برای توانایی، ثروت و سبک زندگیشان حسادت کنیم اما مورد مارادونا نشان داد که زندگی آنها چندان هم رویایی نبوده و حتی گاهی نیاز به ترحم و دلسوزی داشته است.
اخبار
دلیخت، فرمانده جدید یووه
صخره نفوذناپذیر، جوان قابل اتکا، پسر طلایی. اینها بخشی از صفاتی است که در توصیف کیفیت ماتیس دلیخت به کار رفته. این بازیکن هلندی در 21 سالگی توانسته در کمتر از یک سال حضور خودش را به عنوان بازیکن ثابت در یوونتوس جا بیندازد. یکی از چیزهایی که نقشی عمده در این واقعیت داشته، مصدومیتهای مکرر و آزاردهنده اعضای افسانهای گارد قدیمی، لئوناردو بونوچی و جورجو کیلینی بوده اما آیا او میتواند در یک تیم بازیکنان سالم به چنین جایگاهی برسد؟ این مدافع میانی چه زمانی نفر اول میشود؟ دلیخت بهترین شروع را در سری A نداشت. 20 ساله بود و به خاطر مصدومیتی که تا پایان فصل کیلینی را کنار زد، به ترکیب اصلی راه پیدا کرد. در حالی که بازیهای خوبی انجام داد اما یک ضعف بزرگ در کارش وجود داشت و آن توپهایی بود که به دستش میخورد و باعث میشد پنالتیهای متعدد به رقبا بدهد. اگر قانونی وضع میشد که خطای هند منجر به پنالتی به نوعی تفسیر میشد، او از بهترینها بود.
گلزنی خیلی برای مدافعان آرزو و هدف نیست اما سال اول این هلندی ثابت کرد او یک تهدید هوایی در محوطه جریمه تیمهای حریف است بخصوص روی ضربات شروع مجدد، او در 47 بازی چهار گل زد و یک پاس گل داد. به عنوان یک مدافع، تنها پنج کارت زرد گرفت و هرگز اخراج نشد. یک ضربالمثل قدیمی میگوید: «قدر داشتههایت را نمیدانی تا وقتی از دستشان بدهی» و نبود دلیخت در یک ماهی که دور از مسابقات بود، به خوبی احساس شد. آسیبدیدگیهای مکرر شانه باعث شد کادر پزشکی یوونتوس برای حل آن عمل جراحی را توصیه کنند. چند روز بعد از آخرین مسابقه رسمی یوونتوس در فصل 2020-2019 دلیخت زیر تیغ جراحی رفت و دوران طولانی ریکاوری را آغاز کرد. در این دوره، بونوچی مجبور شد چند «شیفت اضافه» کار کند و تا جایی که میتواند خط دفاعی یووه را حفظ کند. کیلینی، دیگر ضلع مثلث مشهور «بارتزالی، بونوچی، کیلینی» که زمینهساز سلطه بیچون و چرای یووه بر فوتبال ایتالیا شدند، نتوانست آمادگی بدنی خود را حفظ کند. بازگشت او به مسابقات و رهبری ناموزونش چه در تیم باشگاهی و چه در تیم ملی کاملاً به چشم آمد. غیبتهای کوتاه و بلندمدت او (که در حال حاضر دوران 30 روزه بعد از مصدومیت عضلانی را سپری میکند) باعث شد یوونتوس بیش از پیش نبود دلیخت را احساس کند.
دلیخت قدبلند و مستحکم است و با زمانبندی درست تکلها و اعتماد به نفس بالا اما در کنار مجموعه مهارتهای کلاس جهانیاش، پختگی و کیفیت رهبری او فراتر از سنش است. او اخیراً در یک مصاحبه با «آیکون» تواناییهای فوتبالیاش را به باشگاه سابقش، آژاکس نسبت داده: «فکر میکنم سبک کار آژاکس را بشود در دو کلمه خلاصه کرد: انگیزه و نظم. آنجا از تو میخواهند با توپ درست و بدون نقص بازی کنی و بیاموزی که تواناییات به عنوان یک فوتبالیست و یک انسان را ثابت کنی. این، با تو میماند و ذهنیت شکل گرفته در آژاکس کمک زیادی به من در یوونتوس کرد.» او در 18 سالگی خودباوری لازم برای کاپیتانی تیم بزرگی مثل آژاکس را نشان داد و حالا در 21 سالگی یکی از بهترین مدافعان میانی جهان شده که پای ثابت خط دفاعی یووه است. او دقیقاً یک «بازیساز از خط دفاع» نیست اما تیم را مقتدرانه از عقب زمین هدایت میکند آن هم به زبان ایتالیایی. بعد از بازگشت او یووه سه برد و یک تساوی داشته.
بعد از غلبه بر مشکلات اولیه انطباق با فوتبال ایتالیا، دلیخت در آذر گذشته تعیینکننده دربی دلاموله بود که در نهایت به تثبیت جایگاهش در میان بهترین بازیکنان یووه انجامید. آینده یوونتوس در دستان استعداد جوان لایدردورپ است. دلیخت در بازگشت جای خود را در ترکیب اصلی پیدا کرده بدون در نظر گرفتن اینکه بونوچی و کیلینی در دسترس هستند. زمان و استعداد به نفع او است و قدیمیها باید برایش جا باز کنند. دوران جدیدی شروع شده است.
هفته نهم لیگ فوتبال پرتغال؛
پیروزی پورتو در شب درخشش و گلزنی مهدی طارمی
تیم فوتبال پورتو در هفته نهم لیگ پرتغال موفق شد در شب درخشش مهاجم ایرانی خود به پیروزی برسد.
تیم فوتبال پورتو پرتغال در هفته نهم لیگ این کشور بامداد امروز به مصاف تیم توندلا رفت که این بازی با نتیجه ۴ بر ۳ به سود پورتو به پایان رسید.
مهدی طارمی مهاجم ایرانی تیم پورتو در این مسابقه در ترکیب اصلی تیمش قرار داشت و همانطور که خبرنگاران پرتغالی انتظار داشتند، به صورت همزمان در کنار «مارگا» مهاجم مالیایی بازی کرد.
حاصل حضور طارمی در این مسابقه تاثیرگذاری روی گل اول پورتو بود. این مهاجم ایرانی در دقیقه ۵۶ هم موفق شد گل چهارم پورتو را وارد دروازه توندلا کند.طارمی در این مسابقه موقعیتهای زیادی برای هم تیمیهای خود ایجاد کرد و در نهایت در دقیقه ۶۶ جای خود را به «اوانیلسون» داد. این دومین گل مهدی طارمی در لیگ پرتغال است. او یک گل هم در جام حذفی به ثمر رسانده است.پورتو با این برد ۱۹ امتیازی شد و موقتاً در رده دوم جدول قرار گرفت.این تیم پرتغالی که از مرحله گروهی لیگ قهرمانان اروپا هم صعود کرده است، چهارشنبه این هفته در آخرین بازی این مرحله به مصاف المپیاکوس یونان میرود. پورتو یکشنبه آینده یکبار دیگر با تیم توندلا بازی خواهد داشت اما این بار در جام حذفی پرتغال.
اخبار
تحقیر گران ترین سرمربی آسیا بعد از حذف
بلافاصله پس از حذف گوانگژو از رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا، مالک باشگاه کاپیتان قدیمی تیم، ژنگژی 40 ساله را به عنوان مدیرعامل باشگاه برگزید.جالب اینکه ژنگ ژی کاپیتان تیم است و هنوز در تیم بازی میکند! این پاسخی به ناکامی این مربی گرانقیمت ایتالیایی بود که برای اولینبار در تاریخ این باشگاه چینی سالی بدون جام را برای اورگراند رقم زده است؛ پیش از کاناوارو، لی جانگ سو، مارچلو لیپی و فیلیپه اسکولاری سرمربی تیم بودهاند که در این بین عملکرد کاناوارو بدتر از همه بوده است.
لی جانگ سو یک قهرمانی لیگ برتر چین، یک قهرمانی سوپرلیگ و یک قهرمانی سوپرچام دارد و لیپی سه قهرمانی سوپرلیگ، یک قهرمانی لیگ قهرمانان آسیا و یک قهرمانی جام حذفی؛ همچنین در دوره فیلپیه اسکولاری نیز گوانگژو سه قهرمانی متوالی لیگ، یک قهرمانی لیگ قهرمانان آسیا، یک قهرمانی جام حذفی و دو قهرمانی سوپرلیگ به دست آورده که آمار خارقالعادهای است. اما در سه سال سرمربیگری کاناوارو، گوانگژو اورگراند فقط یک قهرمانی سوپرلیگ چین و یک قهرمانی سوپرجام کسب کرده که این مسئله برای مدیران این باشگاه قابل تحمل نیست.با آمدن ژنگ ژی او اوضاع را زیرنظر خواهد گرفت و اختیارات سرمربی ایتالیایی را محدود خواهد کرد و این موقعیت تحقیرآمیزی برای مرد سال سابق اروپاست.
البته آن چیزی که کاناوارو را از اخراج نجات داده است، قرارداد 15 میلیون یورویی وی با این باشگاه چینی است که اخراج او هزینه سنگینی را به این باشگاه تحمیل خواهد کرد و بنابراین با وجود آنکه کارنامه او به هیچوجه قابل مقایسه با لیپی و اسکولاری نیست اما فعلا در پست خود خواهد ماند؛ در حال حاضر اینطور به نظر میرسد که خلق و خوی بیرحمانه لیپی و اسکولاری در این تیم ثروتمند که منجر به هشت قهرمانی سوپرلیگ چین شده به تدریج در دستان کاناوارو لبخندی ملیح شده که دیگر حریفان را نمیترساند.
نکته عجیب انتخاب ژنگژی 40 ساله به عنوان مدیرعامل این است که او هنوز از بازی فوتبال بازنشسته نشده است؛ او دستیار کاناوارو و همچنین کاپیتان تیم گوانگژو اورگراند بود و در بسیاری از بازیهای این فصل به میدان رفته است. او در حال حاضر چهار پست بازیکن، کاپیتان، دستیار مربی و مدیرعامل را در اختیار دارد. تصمیمی که احتمالا برای تحقیر کردن کاناوارو و استعفای او گرفته شده است.
این در حالیست که ترکیب گوانگژو اورگراند از بهترین بازیکنان چین در هر رده سنی تشکیل شده است و ترکیب نیمکت تیم، پرستارهتر از اغلب تیمهای لیگ چین است که البته بسیاری از آنها بازیکنان خارجی خوبی دارند؛ اورگراند در چین یک ناوگان شکستناپذیر است اما بعد از سه سال حضور کاناوارو به نقطه ناامیدی رسیدهاند و حالا در لیگ قهرمانان آسیا، حذف این تیم واقعیت را مقابل چشمان مالکان اورگراند با صراحت بیشتری به نمایش گذاشت.
اورگراند زیرنظر کاناوارو تبدیل به تیمی سن و سالدار با میانگین سنی 30 سال شده که در تمام چین بالاترین میانگین است و همین نکته ممکن است از دلایل افت اورگراند در فصل طولانی فوتبال چین باشد؛ در میان ستارگان این تیم، پائولینیو برزیلی بیش از همه مورد انتقاد است. همچنین بازیکنان گرانقیمت دیگر این باشگاه نیز عملکرد چندان عجیب و غریبی از خود به نمایش نگذاشتند اما با اینحال و با اتفاقات رخ داده و در شرایطی که فوتبال چین در انتظار اعلام پروتکلهای فصل آینده برای آغاز فصل نقل و انتقالات بازیکنان است، به نظر میرسد اورگراند یکی از تیمهایی باشد که بیشترین تغییر را در خود ببیند. البته همانطور که گفته شد جای کاناوارو فعلا محکم است مگر آنکه تیم چینی بخواهد یک ریسک 15 میلیون یورویی را به جان بخرد.البته شاید هم کاناوارو این موقعیت را تحمل نکند.
وظیفه سنگین یک تازه وارد در غیاب کاپیتان استقلال
بازیکن تازه وارد استقلال در هفته پنجم لیگ برتر و در غیاب کاپیتان آبی پوشان وظیفه دشواری خواهد داشت.
تیم فوتبال استقلال هفته پنجم لیگ برتر میزبان صنعت نفت آبادان است و برای این بازی چند بازیکن مصدوم دارد که مهمترین آنها وریا غفوری، کاپیتان این تیم است که در غیاب وی، سید احمد موسوی بازیکن تازه وارد این تیم جای وی را پر خواهد کرد.
موسوی که در ابتدای این فصل جذب استقلال شد، در هفته سوم و بازی مقابل ماشین سازی برای اولین بار برای استقلال به میدان رفت. موسوی در این بازی در ترکیب اصلی قرار گرفت و به عنوان زوج غفوری در جناح راست به کار گرفته شد و در دقیقه ۵۹ جای خود را به شیخ دیاباته، مهاجم این تیم داد.
وی سپس در هفته چهارم برای دومین بار در ترکیب ثابت قرار گرفت و همچنان زوج وریا غفوری در جناح راست بود که در دقیقه ۷۵ جای خود را به یک بازیکن گمنام به اسم سبحان خالقی داد.موسوی هفته پنجم یک بار دیگر حضور در ترکیب ثابت آبیها را تجربه میکند با این تفاوت که این بار نه در کنار وریا غفوری، بلکه به جای او و با شرح وظایف در این دیدار حضور پیدا میکند. وریا غفوری در سالهای گذشته نشان داده یک بازیکن بدون جانشین برای آبیها بوده و در اندک دیدارهایی که حضور نداشته، جانشینان وی نتوانستهاند جایش را پر کنند. حال باید دید احمد موسوی قادر است در غیاب وریا غفوری جای خالی او را پر کند یا خیر.
دیدار استقلال و صنعت نفت از هفته پنجم لیگ برتر از ساعت ۱۶:۱۵ در ورزشگاه آزادی آغاز میشود.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4415/20709/82665
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4415/20709/82666
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4415/20709/82667
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4415/20709/82668
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4415/20709/82669
|
عناوین این صفحه
- موجسواری با اسم مسی
- اولویت کیروش حضور در یک تیم ملی است
- ستاره های بزرگ؛ نیازمند دلسوزی
- اخبار
- اخبار