|
تأثیر متقابل سینماونقاشی انکارشدنی نیست
روایت یک نقاش از فیلمسازی
شاید بتوان تاکید کرد که نقاشی بر پیدایش سینما و پیشرفت آن، تأثیر تعیینکنندهای داشته است که این موضوع مورد تأیید بسیاری از هنرمندان و پژوهشگران نیز بوده است. این تأثیر در مواردی چون سبکها و جنبشهای هنری، کاربرد نور، پرسپکتیو و رنگ نقاشانه در سینما، استفاده از طراحی در استوری-بورد و طراحی صحنه و لباس و … مشهود است.
در کتاب «قابزداییها / جستارهایی در باب نقاشی و سینما» نوشته پاسکال بونیتزر، این نکته مورد تاکید قرار گرفته که ایستایی تابلوی نقاشی و تحرک سینما این دو هنر را از یکدیگر مجزا نمیکند بلکه میتواند عامل ارتباط نقاشی و سینما شود. همچنین تاکید شده است که گاهی سینما و نقاشی پا جای پای یکدیگر گذاشته و مسیر خودشان را طی میکنند؛ یعنی گاه نقاشی از ابعاد سینما مانند میزانسن بهره میبرد و گاه سینما سعی میکند تا به اجزای خرد نقاشی مانند انتزاع برسد.
به همین بهانه با شهریار پورسیدیان هنرمند نقاشی که دستی بر فیلمسازی دارد و در این مسیر موفقیتهای بسیاری نیز کسب کرده است، به گفتگو نشستیم. پورسیدیان دارای مدرک کارشناسی نقاشی و فیلمساز و دبیر هنر در شهر رشت است و تاکنون در چندین نمایشگاه گروهی نقاشی شرکت داشته است. وی همچنین طی سالهای فعالیت خود، ۱۵ فیلم کوتاه داستانی، مستند و تجربی ساخته است؛ فیلمهای مستند «وقتی که نور میتابد»، «سرزمین سرد»، «ضد نور»، «گلیم»، «سایههای سکوت»، «ما را ببینید» و «زالو»، فیلمهای تجربی «گرامافون»، «روزنه» و «فاصله»، فیلمهای کوتاه داستانی «اینجا همه نزدیکند»، «شه شه روج»، «رویای سرخ»، «سایههای یک شهر»، «ویترین» و «بازگشت».
مشروح گفتگو با شهریار پورسیدیان هنرمند نقاش و فیلمساز را درباره علاقمندیهایش به نقاشی و سینما و اینکه چطور از نقاشی به سمت سینما کشیده شد، در ادامه میخوانید.
* آقای پورسیدیان در ابتدا کمی از رزومه حرفهایتان در نقاشی و سینما و از علاقمندیتان به نقاشی و سینما هم بگویید. چه میزان تجربهگرایی نقاشانه خود در این مسیر بهره گرفتید؟
نقاشی مسیر و پاساژی را برای ورود به سینما و فیلمسازی برای من فراهم کرد؛ به صورت اتفاقی از طریق یکی از دوستان فیلم «طبیعت بیجان» از سهراب شهید ثالث را دیدم و همان زمان احساس کردم چقدر نقاشی میتواند به سینما نزدیک باشد و برعکس. پس از تماشای این فیلم، آنچه که به نظرم آمد این بود که قاببندیهای «طبیعت بیجان» تحت تأثیر نقاشی هستند و نوعی شیفتگی در من ایجاد شد تا من نیز آن را تجربه کنم. بعدها که درباره این فیلم سهراب شهید ثالث مطالعه کردم، متوجه شدم که فیلمساز از مرحوم مرتضی ممیز نقاش و طراح گرافیک برجسته برای طراحی صحنه استفاده کرده است و اتفاقاً متوجه شدم که بحث بر این بوده که در «طبیعت بیجان» طراحی صحنه تحت تأثیر دوران آبی پیکاسو باشد و فضای رنگی قالب بر فیلم به ویژه در طراحی داخلی به آن دوران نقاشی پیکاسو نزدیک شود.
همان زمان دو فیلم از آن دری تارکوفسکی دیدم که اتفاقاً در آنها هم خیلی از نقاشی در تصاویر و قابهایش استفاده شده بود و از همانجا تصمیمم برای ساخت فیلم جدیتر شد. اولین فیلمم را سال ۱۳۸۴ ساختم که درباره یک دختر معلول نقاش بود. خاطرم است در فستیوالها مورد توجه قرار و در جشنوارههای مختلفی نیز جایزه گرفت و همین موضوع سبب شد که در این مسیر جدیتر قدم بردارم و فیلم بسازم.
از آنجایی که نقاشها، بیشتر تجربهگرا هستند چندین تجربه متفاوت هم داشتم و قصد کردم ژانرهای فیلمسازی متفاوتی را تجربه کنم و خیلی هم خوشحالم که این کار را انجام دادم اما دوباره به خانه اولم برگشتم، چون به این نتیجه رسیدم که در این شکل از فیلمسازی است که میتوانم فعالیت کنم نه گونههای دیگر سینما. همچنین به صورت دلی و در خلوت خودم نقاشی و طراحی را ادامه میدادم و در عین حال مطالعه در زمینه نقاشی همیشه برای من یک لذت بوده و هست، برای اینکه همچنان در کنار نقاشی باقی بمانم تدریس خصوصی نقاشی و طراحی را گاهی در اوقات فراغتم انجام میدهم.
به این اعتقاد دارم شخصی که نقاشی خوانده است و نقاشی و طراحی میکند، در عین حال دلش میخواهد همین فضا را در فیلمهایش پیاده کند. این مهم، به آسانی به دست نمیآید، چراکه فرد باید زبان نقاشی را به زبان سینما ترجمه کند و این نکته بسیار مهمی است همچنان که زبان ادبیات به زبان سینما ترجمه میشود؛ این چرخش، چرخشی بسیار مهم است که باید در طول زمان شکل بگیرد و فکر میکنم در طول زمانهای فعالیت خودم، این موضوع را لمس کردم و توانستم این مسیر را کامل کنم به ویژه در فیلمهای آخرم. هرچند الان معتقدم که باز هم نیاز دارم به فضاهای نقاشی که شیفتگی خاصی به آنها دارم، بازگردم و اتفاقاً سعی میکنم آن فضاها در فیلمهایم حلول کند.
* از دیرباز نقاشی یا هنرهای تصویری تأثیرات بسیاری بر سینما و فیلمها داشتهاند و این موضوع از گذشته نیز وجود داشته اما میتوان گفت که آیا فیلمها برگرفته از نقاشیها هستند؟
در فیلمهایی که تحتتأثیر نقاشی یا هنرهای تجسمی هستند، اغلب محتوا مستلزم فرم است، به این معنی که فرم فیلم است که محتوا را به وجود میآورد؛ برعکس نوعی دیگر از سینما که فرم مستلزم محتواست یعنی محتوای فیلم است که فرمی را در خود تعریف میکند مثل فیلمهای مملو از دیالوگ هالیوودی که بسیار قصهمحور است و فرم در آن قصه شکل میگیرد. در نوع دیگر سینما که محتوا نیازمند فرم است، با فیلمی مواجه میشوید که فرم، محتوا را میسازد مثل فیلم آخرم «بازگشت» که فرم متشکل از ریتم و تصاویر هستند که محتوا را نمایان میکند.
من نیز علاقمند به این نوع از سینما هستم. اگر بخواهم به پرسش شما پاسخ دهم با توجه به اینکه مصداقی نیاوردید، باید بگویم که بخشی از سینما تأثیرپذیر از نقاشی هست همچنان که شما درباره نورپردازی رامبراندی (رامبراند مشهور به نقاش نور و سایه است) یا ترکیببندی امپرسیونیستی یا رنگپردازی اکسپرسیونیستی (مثل «درخشش» استنلی کوبریک) شنیدهاید چون از دل نقاشی به وجود آمدهاند. در هر حال فیلمهایی برآمده از نقاشی هستند اما نمیتوانیم بگوییم برخاسته از نقاشی در همه جهاتش هستند؛ نقاشی یک هنر انفرادی و سینما هنری گروهی است و وقتی فیلمی ساخته میشود وابسته به بسیاری از عوامل و عناصر است.
نقاشی نابترین هنر در هنرهای هفتگانه است؛ هنرمند نقاش بی واسطه مقابل بوم نقاشی قرار میگیرد و از این جهت، نقاشی با سینما متفاوت است.
* با توجه به موارد مذکور، آیا نقاشی، هنر قویتر از نظر بصری و تأثیرگذاری است یا سینما؟
شاید مقایسه این دو درست نباشد اما میتوان گفت هر کدام از این هنرها، ارزشها و قدرتهای بصری خودشان را دارند. ولی میتوانم در مقام مقایسه بگویم که سینما فاتح بلامنازع هنرهای هفتگانه به حساب میآید چراکه از یک طرف توانسته همه هنرها را در دل خود جای دهد و از طرف دیگر مخاطب جدی خودش را دارد و با عصر حاضر و تکنولوژی خودش را وفق داده است که از این جهت باید گفت نقاشی نسبت به سینما، منزوی شده است. هرچند هنری ارزشمند و کهنسال است و به راحتی نمیتوان از کنارش گذشت و در موسیقی، سینما و عکاسی، بارها به نقاشی رجوع میشود.
در کل باید بگویم که سینما، هنری عمومیتر و جذابتری نسبت به نقاشی است و مخاطب بیشتری دارد اما نقاشی مقداری از آن چیزی که باید به مخاطبش بدهد، فاصله گرفته است. نقاشی یکسری نقاط قوت و ارزشمندی دارد که باعث میشود بسیاری از فیلمسازها در تاریخ سینما به آن رجوع میکنند مثل یک پدر و مرجع، ولی اینکه کدام یکی از نظر بصری قویتر و تأثیرگذار هست، نمیتوان توضیح دقیقی ارائه کرد اما تأثیرگذاری سینما در حال حاضر بسیار بیشتر از نقاشی است.
* فیلمسازهایی که در کارشان از نقاشان تأثیر میگیرند (چه بصری و چه الگویی مثل شهرام مکری)، چه تفاوتی نسبت به فیلمسازان دیگر دارند؟
من فکر میکنم فیلمسازهایی که عقبه هنرهای تجسمی دارند یا با پشتوانه نقاشی وارد سینما میشوند، نقطه قوتشان نسبت به بقیه فیلمسازها، در روایت بصری و توصیف تصویری فیلم است که میتواند چشمگیرتر باشد. این فیلمسازها میتوانند چیدمان تصویری، عناصر بصری و ارتباط تصویری بهتری به مخاطب بدهند و مخاطب وقتی در سالن سینما مینشیند و به پرده عریض نگاه میکند اول تصویر بر او تأثیر میگذارد؛ بنابراین فیلمسازی که از هنرهای تجسمی میآید بسیار میتواند موفق عمل کند اگر درست کار کرده باشد. چون هنرمند تجسمی سالهای سال مشق بصری و تصویری داشته است و حالا آن را به فیلمهایش وارد میکند؛ این مشق و کشف و شهود در نقاشی، هم در شکل روایت تصویری و هم در شکل فیلمسازی کاربرد دارد، به ویژه آنجایی که از عنصر اتفاق و بداههگرایی استفاده میشود.
مثل سینمای عباس کیارستمی که در آن بداهه پردازیهای فیلمساز مشهود است و معتقدم این موارد تأثیر گرفته از نقاشی هستند چراکه بداههپردازی و اتفاق، عنصر مهمی در نقاشی است و هنرمند تجسمی به بهترین شکل ممکن میتواند از آن در سینما بهره بگیرد. کیارستمی در فیلم «کلوزآپ» جملهای دارد مبنی بر اینکه «من از آگوست رنوار الگو میگیرم که میگوید اگر زمانی رنگ روی بومتان شُره کرد، نگران نباشید بلکه از آن به عنوان یک عنصر در اثرتان استفاده کنید. من این موضوع را در سینما استفاده میکنم.» این جمله، در واقع همان بداههگرایی است.
بهترین معلم من در فیلمسازی، «مطالعه در نقاشی» است؛ من هیچوقت یک معلم فیلمسازی نداشتم و به صورت بی واسطه از طریق نقاشی وارد سینما شدم و فکر میکنم نمونهای مثالزدنی با تمام ایرادهای وارده باشم برای کسی که میخواهد از هنرهای تجسمی وارد سینما بشود، چون با جسارت وارد سینما شدم و شروع به کار کردم. نکته دیگری که خیلی به من در این راه کمک کرد، دیدن فیلمهایی بود که عقبه نقاشانه داشتند که بسیار به من آموختند.
من فکر میکنم بهترین اسلحه یک نقاش، چشمانش است و ما ۹۰ درصد مطالعه دیداری داریم برعکس یک دانشجوی فیلمسازی که نیمی از آموختههایش تئوری است. همچنین «دیدن» بسیار به من کمک کرد چه در زمانی که به گالریگردی میرفتم و در نقاشی تجربه میکردم چه زمانی که من فیلمهایی میدیدم که زبان تجسمی در آنها ورود کرده بود.
«نسیم آوا» همنوای مردم در فاطمیه شد
محمدرضا محبی تهیه کننده و مجری برنامه تلویزیونی «نسیم آوا» که از شبکه نسیم روی آنتن میرود درباره تغییر رویکرد این برنامه در مناسبتها به خبرنگار مهر بیان کرد: ما با حمایت مدیران شبکه مناسبتها را در این برنامه جدی تر میبینیم و رویکرد منفعل یا خنثی به آنها نداریم.
وی با اشاره به برنامههایی که در ایام شهادت سردار سلیمانی پخش شد، گفت: ما در زمان شهادت حاج قاسم سلیمانی سفری دو روزه به کرمان داشتیم، به مزار ایشان رفتیم و کلیپها و تصاویری با محور وی تولید شد. فکر میکنم برنامه ما در آن ایام جزو معدود برنامههایی بود که اینقدر متمرکز و مناسبتی برای شهادت سردار سلیمانی برنامهریزی داشت.
محبی در ادامه درباره دیگر مناسبتها گفت: ما برنامه را در مناسبتها تعطیل نمیکنیم و اتفاقاً متناسب با این رویدادها و زمانها برنامهریزی دیگری ترتیب میدهیم. در ایام فاطمیه هم چهار شب برنامه داشتیم که سه شب پخش شد که در آن از گفتگو با خوانندگان هم استفاده شده است و این دومین سال است که سراغ گفتگو در برنامه هم رفتهایم.
وی اضافه کرد: در این برنامهها قطعاتی به صورت کلیپ از خود خواننده ضبط و سپس پخش میشود و یا قطعاتی از فیلمها انتخاب شده است مثل فیلم «شیار ۱۴۳» و صحنهای که خانم مریلا زارعی با پیکر فرزندش مواجه میشود.
مجری «نسیم آوا» درباره این چند شب بیان کرد: چهار خواننده برای این شبها انتخاب کردیم که هرچه به شهادت نزدیک میشویم تم و مضمون کارهای فاطمی پررنگتر و قویتر میشود. مهدی شکوهی، محمد حشمتی و چنگیز حبیبیان طی شبهای گذشته به برنامه آمدند و مهراج محمدی امشب یکشنبه ۲۸ دی ماه مهمان برنامه است.
وی افزود: ما خوانندگانی را به برنامه دعوت کردیم که آثار شاخصی را در حوزه آیینی تولید کرده بودند. چنگیز حبیبیان به طور مثال قطعهای به نام «در سوگ زهرا» دارد که در برنامه پخش شد و قطعاتی هم را هم در تم مداحی به صورت زنده خواند.
وی یادآور شد: این خوانندگان در چند محور گفتگو میکنند و حتی درباره موسیقیهای روز نظر میدهند. البته این نظرات صرفاً به صورت نقد نیست و مثلاً محمد حشمتی در برنامهای که گذشت از خوانندگان جوان مورد علاقه خود میگوید که یکی از آنها علی زند وکیلی است و حتی بخشهایی از قطعهای که او برای تیتراژ سریال «آقازاده» تولید کرده است را میخواند.
تهیه کننده «نسیم آوا» تصریح کرد: ما به این ترتیب سعی کردیم با رویکرد مناسبتها حرکت کنیم نه خنثی باشیم و نه برنامه را تعطیل کنیم بلکه با حال و هوایی برنامه را پخش کنیم که هم رضایت نسبی مخاطب را داشته باشیم و هم آداب آن مناسبت را رعایت کرده باشیم.
وی درباره حضور خوانندگان قدیمی در برنامه نیز توضیح داد: ما در برنامه قطعاتی از خوانندگان نسل جدید و جوان پخش میکنیم اما در مناسبتها سراغ خوانندگانی میرویم که شاید جوانترها کمتر بشناسند اما در حوزه موسیقی وزنهای هستند و اتفاقاً در صفحه مجازی برنامه هم بازخوردهای خوبی داده شده است.
شرایط فعلی تئاتر اصلاً طبیعی نیست
آرش دادگر کارگردان و مدرس تئاتر درباره فعالیتهایش در شرایط این روزهای تئاتر به خبرنگار مهر گفت: گروه تئاتر کوانتوم همیشه آماده به ثمر رساندن یک پروژه است در حقیقت این موقعیت فراهم است اما شرایط روی صحنه رفتن نمایش به سرعت فراهم نمیشود. فعلاً در حال کار کردن روی چند متن هستیم تا در صورت مناسب بودن شرایط کرونا یکی از آنها را سال آینده به صحنه ببریم. وی ادامه داد: من امسال برای اجرا در تماشاخانه ایرانشهر یک نوبت اجرا داشتم که احتمالاً به سال آینده موکول میشود. متأسفانه شرایط تئاتر اصلاً نرمال و طبیعی نیست و تماشاخانه ایرانشهر هم کلاً تعطیل است و حتی اجازه تمرین هم به گروهها نمیدهد در حالی که تماشاخانهها میتوانند در صورت فراهم نبودن اجرای تئاتر برنامههای دیگری نیز تدارک ببینند.
دادگر که با اجرای نمایش «ادیسه ۲۰۲۰» جزو اولین هنرمندانی بود که در دوران کرونا نمایشی را به صحنه برد در این باره بیان کرد: تئاتر شهر در آن مقطع زمانی شرایط مناسب برای اجرای تئاتر را در این مجموعه فراهم کرد و ما با خیال راحت سر تمرین و اجرا میرفتیم. میتوان گفت مجموعه تئاترشهر ۶۰-۷۰ درصد ایمنی برای گروهها فراهم کرده بود و ما با فراغ بال و بدون دغدغه در این مکان حضور پیدا میکردیم و مطمئن بودیم که خطری گروه و مخاطبان را تهدید نمیکند. اما ممکن است فراهم آوردن شرایط ایمن برای سالنهای دیگر هزینه بر باشد و یا مشکلات دیگری برای تأمین امنیت سالن داشته باشند اما در صورت فراهم بودن شرایط و رعایت نکات بهداشتی میتوان در این وضعیت هم تئاتر اجرا کرد.
اخبار
رقابت نابرابر فیلماولیها در«فجر۳۹»
شرایط جشنواره را پذیرفتهایم
سعید خانی تهیهکننده فیلم سینمایی «لیپار» به کارگردانی حسین ریگی که یکی از فیلماولیهای حاضر در سیونهمین جشنواره فیلم فجر است، در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: برگزار شدن این مدل از جشنواره فیلم فجر نمیتواند ایده آل همه باشد، البته معتقدم با توجه به شرایط کرونا برگزار شدن جشنواره بهتر از برگزار نشدن آن است.وی بیان کرد: طبیعتاً وقتی این جشنواره با شیوه جدید یعنی بدون حضور هیأت انتخاب و در قالب داوری همه فیلمها در کنار هم برگزار میشود، میتواند نواقصی را به همراه داشته باشد، معتقدم اینکه فیلمهای اول با دیگر آثار سینمایی در یک رده داوری شوند، یک رقابت نابرابری است که باید به آن توجه کرد. البته ما نیز با همین شرایط قبول کردهایم که جشنواره برگزار شود و امیدوارم فیلمهای اول نیز این قدر قابلیت و توانایی را داشته باشند که با دیگر فیلمها رقابت کنند. این تهیهکننده سینما ادامه داد: امیدوارم برگزارکنندگان جشنواره، همه تلاش خود را بکنند، تا آثاری که انتخاب میشوند، توسط اصحاب رسانه و مخاطبان دیده شود، چرا که برگزاری جشنوارهای که بدون نمایش فیلم باشد، جذابیتی ندارد، متأسفانه در شرایط فعلی عادت سینما رفتن از بین رفته است و باید شرایطی فراهم شود تا با رعایت پروتکلهای بهداشتی مخاطبان برای دیدن فیلمها به سینماها بیایند.وی بیان کرد: همچنین امیدوارم جلسات پرسش و پاسخ برای فیلمها در طول جشنواره، برگزار شود تا فیلمها بهتر دیده شود. خانی گفت: تجربه فیلمساز اول نسبت به کارگردانانی که چندین فیلم ساختهاند، کمتر است، به همین دلیل باید هیأت داوران در این زمینه دقت ویژهای داشته باشند، اگر داوران در این دوره برای فیلمهای اول یک جایزه ویژه در نظر بگیرند، میتوان به بهتر دیده شدن فیلمهای اول کمک کرد تا دلگرمی برای آنها باشد. خانی در پایان گفت: اگر هیأت انتخاب وجود داشت و فیلم اولیها در کنار هم رقابت و داوری میشدند، برای فیلمهای اول بهتر بود، اما به هر حال ما با دانستن شرایط متفاوت این دوره از جشنواره، برای حضور در جشنواره فیلم فجر اقدام کردهایم.
تغییر مقررات اسکار در بخش فیلم بینالمللی
در حالی که این خبر هنوز از سوی آکادمی اسکار به صورت رسمی اعلام نشده اما منابع داخلی میگویند تغییراتی کلیدی در روند انتخاب نامزدهای راهیافته به فهرست نهایی اسکار در بخش فیلم بلند بینالمللی (که سابق فیلم خارجی زبان نامیده میشد) ایجاد شده است.
به جای اینکه یک کمیته اصلی متشکل از داوطلبانی از همه شاخهها بخواند ۷ فیلم منتخب خود را به آکادمی معرفی کنند و بعد یک کمیته اجرایی بسیار کوچکتر ۳ فیلم به این گروه اضافه و فهرست کوتاهی متشکل از ۱۰ فیلم انتخاب کند و بعد از میان این ۱۰ فیلم ۵ نامزد به عنوان نامزدهای اسکار معرفی شوند، امسال روند دیگری در حال اجراست.
کمیته اصلی امسال تاکنون همه کارهای لازم را برای فاز نخست رایگیری انجام میدهد و در نهایت به جای ۱۰ فیلم ۱۵ فیلم را وارد فهرست میکند. این امر در عین شیوع کرونا، در پیش گرفته شده تا احتمال اعمال نظر توسط «کمیته نجات» فیلمها حذف شود و مانع اختلافنظرهایی شود که با حذف برخی فیلمهای مهم بینالمللی سالهای اخیر جنجال ایجاد کرده بود. نادیده گرفتن «شهر خدا» در سال ۲۰۰۲ و «۴ ماه و ۳ هفته و ۲ روز» از رومانی که برنده نخل طلای کن شده بود و موارد دیگر از این دست کمیته اجرایی آکادمی را وادار ساخته است تا برای اطمینان از انتخاب بهترینهای سینمای جهان که معمولاً توسط کمیته بزرگتر نادیده گرفته میشدند، این تغییر را اعمال کند.۹ فوریه (۲۱ بهمن) قرار است لیست نامزدهای بخش فیلم بینالمللی همراه دیگر گروهها مانند موسیقی، بهترین فیلمهای کوتاه و مستندها معرفی شوند.
اخبار
زوال آرامش جناب سرهنگ در حضور دیگران
«آرامش در حضور دیگران» نخستین فیلم بلند ناصر تقوایی، بر اساس قصه ای به همین نام از کتاب «واهمه های بی نام و نشان» غلامحسین ساعدی یکی از بهترین فیلم های سینمای روشنفکری و موج نوی سینمای ایران است.
فیلم «آرامش در حضور دیگران» در عین وابستگی به متن، دارای ویژگیهای بسیاری است؛ بهویژه نوشتههای ساعدی که اساسا روایت تنهایی آدمهاست، در این فیلم به زیبایی تصویر شده است. او گفته است: فضای سرد و دلمرده داستان و شخصیتهای به بن بست رسیده آن را به خوبی به سینما برگردانده است. قطعاً همکاری ساعدی به عنوان مشاور فیلمنامه با تقوایی، در برگردان موفق سینمایی این داستان مؤثر بوده است.
فیلم داستان یک سرهنگ بازنشسته و روابط او با دخترانش را روایت میکند. در این فیلم اکبر مشکینی، ثریا قاسمی، لیلا بهاران، علی نراقی، منوچهر آتشی، پرتو نوری علا، محمدعلی سپانلو، مسعود اسدالهی بازی کردند.
تقوایی در سال ۱۳۴۸ با کمک گروهی از دوستانش (عباس گنجوی، خسرو سهامی، گلی افضل، منوچهر صالحی، زکریا هاشمی) و برادرش محسن یک «صندوق تعاونی» تشکیل داد تا دست یاری به سوی تهیهکنندگانی که بر حیات سینمای ایران سلطه داشتند دراز نکند.خود او گفته است: «اگر این بهترین راه نبود، به هر حال تنها راه مقاومت در برابر بازاریشدن بود. در آن زمان کار ما از اولین کوششهایی بود که در راه یک سینمای متفاوت انجام میگرفت.» تقوایی «آرامش در حضور دیگران» را با سرمایه «صندوق تعاونی» و حمایت تلویزیون ملی ایران ساخت.
اما فیلم به خاطر نمایش تصویری از جامعه ای در حال سقوط و نمایش پوچی زندگی یک افسر ارتش شاه، از طرف ادارۀ سانسور توقیف شد. فرخ غفاری که مدیریت هنری جشن هنر شیراز را به عهده داشت، بعد از دیدن فیلم، به دفاع از آن برخاست و به رغم مخالفت های وزارت فرهنگ و هنر، آن را در سال ۱۳۴۹ در جشن هنر شیراز به نمایش درآمد.
عباس بهارلو در مجله فیلم و سینما نوشت: «آرامش در حضور دیگران»، پس از نمایش در جشن هنر شیراز توقیف شد و سرانجام پس از چهار سال در فروردین ۱۳۵۲ برای چند شب در سینما کاپری تهران به نمایش درآمد اما به خاطر اعتراض جامعۀ پرستاران دوباره از اکران آن جلوگیری شد و پس از آن چه در قبل و چه بعد از انقلاب، هرگز اجازۀ نمایش عمومی نگرفت.
آرامش در حضور دیگران» فیلمی با مایه های اگزیستانسیالیستی و نقد اجتماعی بر جامعه ایران در دهه چهل و زندگی اقشار متوسط و روشنفکر ایرانی در آن دوره است؛ روایتی از فروپاشی زندگی یک سرهنگ بازنشسته ارتش که از نظر روحی و جسمی فروریخته و نمی تواند شاهد سقوط اخلاقی آدم های پیرامونش باشد و سرانجام کارش به جنون می کشد.
پرویز جاهد نوشت: تاثیر پذیری تقوایی از سینمای روشنفکرانه دهه شصت اروپا به ویژه آثار آنتونیونی در این فیلم، انکارناپذیر است. آدم های تنها و به پوچی رسیده و روشنفکران وازده و سرخورده «آرامش در حضور دیگران» شباهت های زیادی به شخصیت های فیلم های «شب» و «کسوف» آنتونیونی و «زندگی شیرین» فلینی دارند. پریشانی و سرگشتگی شخصیت های آنتونیونی و فلینی را در شخصیت های «آرامش در حضور دیگران نیز می توان دید.
احمد طالبی نژاد در مصاحبه ای با روزنامه شرق گفت: به نظرم «آرامش در حضور دیگران» فیلم کمالیافتهای از نظر ساخت و پرداخت نیست و این کاملا طبیعی است. در اولین فیلم بلند داستانی تقوایی خامدستیهای کار اول را میتوان دید. با وجود اینکه بازیهای خوبی میبینیم اما گاهی بازیهای بد هم به چشم میخورد. مثلا بازی زندهیاد منوچهر آتشی که شاعر اجتماعی آن دوران بود و یکی از نقشهای مهم فیلم را با نام خودش ایفا کرد. در این فیلم چهار شاعر بهعنوان بازیگر نقشآفرینی کردند.
محمدعلی سپانلو که نقش جوان خوشگذرانی را ایفا کرد. پرتو نوریعلا که آن زمان همسر سپانلو بود و علی نراقی که در فیلم نقش محوری دارد که حضور آنها به فیلم وجه فرهنگی دیگری بخشیده و آن را از فیلمهای عامهپسند متمایز میکند. جالب است در گفتوگویی که با تقوایی داشتم وقتی دلیل بد بازیکردن آتشی را پرسیدم، گفت: «به این دلیل که آتشی آدم کمرویی بود و خجالت میکشید بازی کند. اول قرار بوده محمود مشرفزادهتهرانی ملقب به م-آزاد، شاعر معروف این نقش را بازی کند که او هم خجالتی بود و از بازی در این فیلم امتناع کرد.در نتیجه آتشی انتخاب شد». در عوض بازی خوب اکبر مشکین و ثریا قاسمی و مسعود اسدالهی را میبینیم که بازیگران حرفهای این فیلم بودند. با همه اینها «آرامش در حضور دیگران» در قیاس با فیلمهای بعدی تقوایی فیلم درجه یکی محسوب نمیشود، با اینکه ارزش تاریخی بسیار بالایی دارد و قابل توجه است.
تقوایی در مورد بازی آتشی، سپانلو و پرتو نوری اعلاء گفته است: «وقتی احتیاج به نقش خاصی داری، چه بهتر که بگردی و همان آدمها را در جامعه پیدا کنی و از او فیلم بگیری. این خیلی طبیعیتر است. دروغی هم نیست. بازی کردن آتشی، سپانلو و نوری علاء در «آرامش در حضور دیگران»، درست به همین دلیل است. آنها بخصوص در آن فصل مربوط به کافه، نقش خودشان را بازی میکنند.»
لطفی که کرونا به برخی فیلمها کرد
کریم لک زاده کارگردان «شیرجه بزرگ» که از فیلمهای واجد شرایط سی و نهمین جشنواره فیلم فجر است در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این دوره از جشنواره گفت: شرایط کرونا همه چیز از جمله جشنواره فیلم فجر را تحت تاثیر قرار داده و ما کار دیگری نمیتوانیم انجام بدهیم به جز اینکه با این شرایط سازش کنیم حداقل توقعی که یک فیلمساز دارد این است که دست کم اثرش برای اصحاب رسانه به نمایش گذاشته شود این طبیعی است که مخاطبان مانند سالهای پیش نتوانند آثار را ببینند اما بهتر این است که شرایطی فراهم شود که منتقدان و اصحاب رسانه بتوانند فیلمها را ببینند.وی افزود: نمیدانم این نحوه حضور فیلمها در جشنواره خوب است یا نه برای مثال هرچند فیلم من در فهرست فیلمهای واجد شرایط قرار دارد ولی رسماً نمیتوانیم درباره نمایش آن صحبت کنیم چون امسال هر فیلمی که تولید شد در این فهرست قرار گرفت. در دورههای گذشته حتی اگر فیلمها در بخشی نامزد دریافت جایزه نمیشدند باز هم روی فیلمها تمرکز و درباره آنها صحبت میشد ولی حالا این امکان از دست رفته است ولی از سوی دیگر فیلمسازانی مثل من که متعلق به جریان اصلی نیستیم به نوعی با یک شانس مواجه شدیم چون اگر کرونا نبود فیلم من حتی وارد جشنواره نمیشد اما حالا هیات داوران مستقیم میتوانند فیلم امثال من را هم ببینند چون ممکن بود هرگز فرصتی پیش نیاید که داوران فیلم را ببینند. ممکن است حتی با نامزدی در یک بخش افراد بیشتری موفق به تماشای فیلم شوند ولی اگر فیلم ما در انبوه فیلمها قرار میگرفت این شانس را پیدا نمیکرد که وارد جشنواره شود. لک زاده بیان کرد: یک سوم از فیلمهای این فهرست ۶۲ تایی این شانس را پیدا میکنند که به نسبتی دیده شوند معمولاً هر سال چنین است که چهار، پنج فیلم در همه بخشها نامزد میشوند اما حالا به خاطر شرایط موجود شاید هیات داوران سخاوتمندانه با فیلمها برخورد و تعداد بیشتری را در بخشهای مختلف نامزد کنند.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4443/20932/84707
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4443/20932/84708
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4443/20932/84709
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4443/20932/84710
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4443/20932/84711
|
عناوین این صفحه
- روایت یک نقاش از فیلمسازی
- «نسیم آوا» همنوای مردم در فاطمیه شد
- شرایط فعلی تئاتر اصلاً طبیعی نیست
- اخبار
- اخبار