|
وزیر ارشاد:
کرونا ضربه بزرگی به اقتصاد تئاتر زد
سید عباس صالحی در حاشیه حضور در سی و نهمین جشنواره تئاتر فجر عنوان کرد: سامانه «تلویزیون تئاتر ایران» فرصت و اتفاق تازهای برای جشنواره تئاتر فجر و آینده تئاتر ایران است؛ فرصتی خاص که میتواند رونق اقتصادی را به دنبال داشته باشد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در بازدید از سی و نهمین جشنواره تئاتر فجر درباره راه اندازی سامانه تلویزیون تئاتر ایران بیان کرد: «تلویزیون تئاتر ایران» که نمایشهای اجرا شده در جشنواره را ضبط و عرضه میکند، فرصت و اتفاق تازهای برای جشنواره و آینده تئاتر ایران است. مجموعه تئاترهای حاضر در جشنواره از طریق ضبط و پخش در این سامانه فرصتی عمومیتر را برای مخاطبیابی پیدا کردهاند.
وی افزود: این سامانه همزمان با جشنواره و پس از آن، امکان ارتباط هنرمندان با مخاطبان خود در ایران و همه فارسی زبانان دنیا را فراهم میکند. این فرصت خاص برای تئاتر ایران رونق اقتصادی را نیز میتواند به دنبال داشته باشد.
صالحی با اشاره به اهمیت پرداختن به شخصیت شهید قاسم سلیمانی در بخش ویژه «سرباز انقلاب» جشنواره تئاتر فجر بیان کرد: یکی از نکات جالب توجه در جشنواره امسال توجه به «سردار دل ها» سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بوده است. همانطور که نام و یاد او همواره زنده است، در جشنواره های فیلم و تئاتر فجر نیز پرداختن به شخصیت ایشان بسیار ملموس بود و بیش از 10 تئاتر با این مضمون در جشنواره به روی صحنه رفتهاند.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که به تماشای نمایش «سرباز» به نویسندگی و کارگردانی حسین پارسایی نشست، درباره این اثر عنوان کرد: نمایش «سرباز» نیز با این نگاه روایت ویژه ای را از شخصیت والای سردار شهید حاج قاسم سلیمانی داشت؛ شخصیتی که در نبرد مرد بزرگ مقاومت و جهاد بود و در ارتباط با مردم همراه و همدل. او با اقشار مختلف جامعه نسبت پدری، برادری و دوستی داشت و روایت جالبی را در نمایش سرباز از این شخصیت برجسته دیدیم.
وی در پاسخ به این که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چه تمهیدی را برای افزایش کمی و کیفی آثار انقلابی و ارزشی در جشنوارههای فجر اندیشیده است، گفت: جشنوارههای فجر، جشنوارههای ملی هستند و تکاپوی مختلفی را برای برگزاری آن ها میبینیم. جشنواره تئاتر فجر نیز کارنامه یکسال تئاتر را مرور میکند و سوژههای قابل توجهی دارد. آنچه برای این رویداد مهم است، عرضه نمایهای از نگاه های متعالی است. مباحث مربوط به تاریخ و هویت انقلابی، بخش مهمی از موضوعات جشنواره را تشکیل می دهد و امسال درصد قابل توجهی از آثار به این موضوعات پرداخته اند.
صالحی درباره شرایط اقتصادی و معیشتی اهالی تئاتر نیز بیان کرد: کرونا ضربه بزرگی به اقتصاد تئاتر زد اما جشنواره تئاتر فجر مقدمه تکاپو و فعالیت دوباره را برای هنر تئاتر فراهم کرد. میتوان با مراقبت حداکثری و تشدید و تقویت آن همچنان بعد از جشنواره به فعالیت تئاتر ادامه داد. لازم است هنرمندان به عنوان گروههای مرجع اجتماعی و به دلیل تاثیرگذاریشان بیش از بقیه مراقب باشند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز درباره خسارتهای صورت گرفته با اختصاص تسهیلات و وامهای در حال انجام، کمک های بلاعوض انجام شده و در مسیر انجام به وضعیت اقتصاد تئاتر و اهالیاش توجه دارد.
خلأ در جشنواره اسباببازی
امسال هم مثل هرسال، اولین خبرهایی که از جشنواره اسباببازی بهگوشرسید، مربوط به برگزاری نشستهای تخصصی بود و البته با رنگ و بویی جدیدتر. یعنی برگزاری مجازی نشستها به دلیل شیوع بیماری کرونا و همچنین ورود برخی مهمانهای خارجی به این جلسات. اما با کمی نگاه عمیقتر در این بخش جشنواره (همچون سایر بخشها) سوالاتی ذهنمان را به خودش مشغول میکنند که تأملبرانگیز هستند! سوالاتی که از اولین دوره برگزاری این جلسات مطرح بودهاند و هرسال فقط بر تعداد آنها افزوده میشود. سوالاتی که ظاهراً مسئولین برگزاری این نشستها هم تمایلی به پاسخ دادن آنها ندارند و هیچگاه پاسخهای مناسبی برای آنها ارائه نکردهاند.
پرسشهایی از قبیل اینکه واقعاً راهحل مشکلات موجود در صنعت بازی و اسباببازی چیست؟ نبود چه چیزهایی اصلیترین موانع رشد و پیشرفت این صنعت پولساز در کشورمان هستند و چرا بازار بزرگ ایران از شر محصولات بیکیفیت چینی خلاص نمیشود؟ اصلاً چرا کسی هنوز در کشور این صنعت را جدی نمیگیرد و آن را همچون اسمش در حد یک بازی ساده میداند و برای خود ورود به این عرصه را کسر شأن؟ شاید اولین پاسخ برگزارکنندگان جشنواره اسباببازی به این سوالات، برگزاری نشستهای تخصصی بودهاست. البته مشخص نیست که اصلاً از کجا این پاسخ بهدستآمده است و دقیقاً چه متخصصانی به این نتیجه رسیدهاند. چرا که بعد از چند سال برگزاری این نشستها، کمکم برای همه نمایشیبودنشان مشخص خواهد شد هرچقدر هم که منتظر ماندیم تا با برگزاری این جلسات، اتفاقی در این صنعت بیفتد و حرکت رو به جلویی انجامشود، نشد.
از طرفی شاید خیلی نشود به متولیان این صنعت خردهگرفت. چرا که نه فقط در صنعت اسباببازی بلکه از نظر بیشتر مسئولان کشورمان، برای حل عموم مشکلات بهترین راه حل برگزاری نشست است. پس خیلی نباید از مسئولان این صنعت نیز توقع بالایی داشت. چراکه آنها مسئول هستند و اقتضای این موقعیت اجتماعی همین است. البته برگزارکنندگان این جلسات تلاش زیادی در رعایت همه تشریفات مرسوم نشستها داشتهاند؛ مثلاً شنیدن وعدههایی که هیچگاه عملی نمیشوند یکی از همین مرسومات است که در این جشنواره نیز سابقهیطولانی دارد. نیاز به راه دور رفتن هم نیست. فقط کافیاست کلید واژه «رشته طراحی اسباببازی» را جستجو کنید تا با وعدههای سالگذشته مسئولان این جشنواره مبنی بر شروع به کار این رشته در دو دانشگاه کشور در سال آتی (یعنی سال ۹۹) در همین جلسات روبهرو شوید! رشتهای که هنوز کسی نمیداند دقیقاً چه زمانی شروعبهکار خواهد کرد و یا اینکه آیا اصلاً بنا به شروع آن هست و یا از جنس همان وعدههای توخالی نشستها است؟!
ماجرا به همینجا ختم نمیشود. همانطور که مطلع هستید یکیدیگر از بخشهای اصلی یک نشست، بیان مباحث کلیشهای و تکراری از زبان افراد مختلف است. اتفاقی که دقیقاً در این جشنواره نیز هر سال تکرار میشود و حتی در برخیموارد همان مهمانان سالگذشته دوباره میآیند و همان سخنان را تکرار میکنند. شاید تصور میکنند که هنوز حضار جلسه بهطور کامل به سخنان این فرد توجه نکردهاند و نیاز است تا فردی که یک سال برخی مباحثی که همه میدانند را مطرحکرده است، بیاید و دوباره همان مطالب را در همان الفاظ بیانکند! جالبتر اینکه مهمانان جدید هم تفاوتی نمیکنند. یعنی چون آنها نمیدانند که سالگذشته یک مهمان این مطالب را برای حضار بیانکرده است، با یک شور و شوق زایدالوصفی شروع به بیان همان سرفصلها میکند. البته آنها هم حقدارند. خب نشست است دیگر. اقتضایش همین است. قرار نیست که مطالب چالشی و جدیدی مطرح شود. فقط قرار است دور هم بنشینیم و مباحث قبلی را یک نفر بگوید و باقی تأیید کنند و این میشود یک نشست علمی و تخصصی در راستای بررسی و حل مشکلات صنعت بازی و اسباببازی!!!
بد نیست تنوعی به این برنامه بدهیم و از سال بعد بهجای برگزاری نشست، «برخاستهایی» برگزار کنیم که شاید با این روش بتوانیم مشکلات بیشتری را بررسی و حل کنیم! البته شاید صحبت از تنوع دادن و نوآوری در مقابل مسئولان برگزاری این نشستها، زیره به کرمان بردن باشد. چرا که هر سال شاهد نوآوریهای خیرهکنندهای هستیم که در واقع همان پیشرفتهای این برنامهها هستند. برای مثال ورود برخی مهمانان خارجی به جشنواره امسال که میتواند دستاوردهای زیادی داشته باشد از جمله ساختن یک رزومه قوی برای برگزارکنندگان این نشستها یا ارائه بیلانکاری پروپیمان به مدیران بالادستی و در نتیجه افزایش بودجههای این بخش برای ادوار آتی و… به نظر میآید اصلاً برداشت ما از مشکلات این صنعت با برداشت مسئولان به شدت متفاوت است. تصور ما از مشکلات صنعت، مسائلی از قبیل نبود کاراکتر بومی، مشکلات صادرات و واردات، عدم تسهیلگری مناسب بین تولیدکننده و انیمیشنساز و… بود اما بعد از برگزاری نشستها و نکات برگزارکنندگان از دستاوردهای آن متوجه شدیم تنها مشکل ما نداشتن چند مهمان خارجی برای جشنواره بود که خوشبختانه امسال این مشکل حلشد! راهحل اصلی هم این است که هر سال در تاریخهای معینی دور هم جمع بشویم و یک عده با تخصصهای مختلف بیایند و از ابتدا تاریخچه صنعت بازی و اسباببازی و مشکلات موجود را برایمان مطرح کنند. البته در چند ساعت برگزاری هر نشست، نباید انتظار بیشتری داشته باشیم. دقیقاً جایی که سخنران اعلام میکند که مشکلات تمام شد و میخواهد به سراغ راه حل برود، اشاره میکنند که وقت تمام شده است و سخنران بعدی در جایگاه حاضر میشود و این روند آنقدر ادامه پیدا میکند که نشستهای امسال نیز به پایان میرسد و میرویم تا سال بعد دوباره مروری بر مشکلات صنعت داشتهباشیم این بار از نگاهیدیگر و با مهمانانی متفاوت از گذشته!
به نظر میرسد لذت برگزاری یک نشست پرآبوتاب، مسئولان برگزاری آنها را از اهداف و راهحلهایی که با برگزاری این جلسات به دنبال آنها بودهاند، غافلکرده باشد. البته همه اینها، خیالات و تصورات ما است. اصلاً معلوم نیست که آیا واقعاً چنین اهدافی از ابتدا در ذهن آنها بوده است یا اینکه تنها به فکر پر کردن این جشنواره با الفاظ و اسامی زیبا هستند یا در بهترین حالت تلاش کردهاند تا بودجه تخصیص یافته به برگزاری جشنواره در یک مسیر صحیح خرجشود و چه مسیری بهتر از برگزاری نشست که تاریخچهای عمیق در بدنهی مسائل مختلف کشورمان داشتهاست. البته دستاوردها و اهدافمحققشده این نشستها، سالهاست که به عنوان یک موضوع جذاب، ذهن بسیاری از متفکران و دانشمندان کشور را به خود مشغول ساخته است اما دریغ از حتی کوچکترین کورسوی امیدی به سمت کشف این نتایج!!!
پای درد دلها و صحبتهای طراحان و تولیدکنندگان این صنعت که مینشینیم تازه میفهمیم که موفق به برگزاری چه شوآف بزرگی شدهایم. نشستهایی که قرار بود مشکلات صنعت را ریشهیابی کنند و برای رفع آنها راهحلهایی ارائه دهند اما اکنون تبدیل به یک برنامه روتین سالیانه شده است که اگر یک سال برگزار نشوند، خسارات جبرانناپذیری به کشور و تربیت نسل آینده وارد خواهد آمد! اکنون وقت آن رسیده که مسئولان برگزاری این نشستها، برای لحظاتی از مرکب خوشخیالی موفقیتهای حاصلشده از این نشستها پایینبیایند و آن لحظه تازه متوجه اتفاقات پیرامون میشوند.در حقیقت تازه با این موضوع مواجه میشوند که اصلاً چرا به برگزاری نشستهایی اصرار داریم که ظاهراً دستاوردی نداشتهاند و هیچکدام از اهدافمان را برطرف نکردهاند؟ چطور است همانگونه که بدون هیچ دوراندیشی و تشکیل اتاقفکری برای بررسی جوانب مختلف برگزاری نشستهایتخصصی و احتمال تأثیر آنها در حل مشکلات صنعت اسباببازی اقدام به برگزاری آنها کردیم، یکسال نیز این نشستها را برگزار نکنیم و تأثیر این عدمبرگزاری را بررسی کنیم. تازه آن زمان است که متوجه خوشخیالیهایمان در مورد اثرات شگفتآور برگزاری این نشستها در صنعت میشویم و به دنبال راهحل بهتری میگردیم. راهحلی که اگر از همان ششسال گذشته که اولیندوره جشنواره در حال برگزاری بود پیگیری میشد، حالا مجبور نبودیم که گوشهای بنشینیم و گذر عمر بطالتبار این صنعت را نظاره کنیم. صنعتی که با اجرای راهحلهای فکر نشده، روزبهروز غل و زنجیرهای بیشتری را بر دستوپای خود میبیند که قرار بود رافع مشکلاتش باشد اما اکنون خود، مشکلاتی جدید هستند.
بدیهیاست که برگزاری یکجلسه ۲-۳ ساعته در سال نمیتواند مشکل خاصی را برطرفکند و فقط تبدیل به یکنمایشخستهکننده میشود. اگر واقعاً لزوم بررسی این چنین موضوعاتی را در رفع مشکلات صنعت مؤثر میدانیم، چه بهتر که آنها را تبدیل به جلسات پیوسته و با حضور افراد خوشفکر و صاحبنظری کنیم که با بیان راهکارها و ایدههایشان میتوانند قفلی از این قفلها را باز کنند. افرادی که در اطرافمان هستند ولی اسامی سخنرانان این نشستها چنان چشمانمان را خیرهکردهاست که اصلاً آنها را نمیبینیم! افرادی که وعدههای پوچ و توخالی و در جهت جلب توجهات به برنامه را ندهند و به جای آنها، از واقعیات و راهحلها سخن بگویند. حتی ورود سخنرانان خارجی زمانی میتواند یک اتفاقخوب و خبر خوش باشد که به تعامل و برقراری ارتباط و یا برگزاری دورههای مختلف مهارتافزایی برای طراحان و تولیدکنندگان و فعالان صنعت اسباببازی کشورمان منجر شود. از طرفی برگزاری همایشها و کنفرانسهایعلمی (به معنایواقعیآنها) و فراخوانهایی درجهت تولید پژوهشهایمرتبط با جنبههایمختلف این صنعت میتواند ضعف کمبود پشتوانههای نظری و علمی آن را برطرف کند و بعد از چندسال شاهد تغییر نگاه پژوهشگران به این حوزه باشیم.
این راهکارها تنها بخشی از جایگزینهایی هستند که میتوانند خلأهایی که قرار بود به وسیله برگزاری نشستها پر شوند را جبران کنند. ترتیبدادن اتاقفکرهایی متشکل از افراد مختلف با تخصصهای مرتبط میتواند راهکارهای بیشتری را مشخص کند تا کمکم از این خمودی و یکنواختی جشنوارههای اخیر رها شویم و قدمهایی در جهت رفع مشکلات این صنعت برداریم.
پیوستن مراغه به نهضت امام خمینی؛ تاریخی که تا سالها نوشته نشد
انقلابی که روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به ثمر رسید، ناشی از یک رویکرد عقلانی در توجه مردم به سرنوشت سیاسی خود بود. ملت مسلمان ایران به زعامت امام خمینی (ره) تصمیم گرفتند تا از پس از قرنها دست از رژیمهای مرتجعی که مبنا و ساختار سیاسیشان جز حکومت موروثی نبود، دست شسته و آرزوی قیام مشروطه در رسیدن به حکومت قانون را تحقق بخشند.
حجم عمده تاریخنگاری انقلاب مربوط به شهر تهران است
نکته مهم این است که در این قیام، عموم مردم از همه شهرها و روستاها شرکت داشتند. شهرهای مختلف ایران در رخدادهای منتهی به انقلاب هرکدام تاریخ مهمی دارند که باید به آن پرداخته شود. متأسفانه حجم عمده تلاشها در تاریخنگاری انقلاب محدود شده به شهر تهران و پس از آن هم مختصری درباره قم و تبریز. حتی تاریخ انقلاب اسلامی در قم و تاریخ شفاهی مبارزان هم منحصر شده به شخصیتهایی که به دلیل حضور در بدنه اجرایی حکومت و قبول مسئولیت در نهادها در تهران ساکن شدند.
جریان تاریخنگاری انقلاب از این نظر خلأ مهمی دارد. هرچند که در این سالها بعضاً منابعی در این حیطه تاریخی منتشر شده، اما هنوز هم هستند بسیاری از زنان و مردان مؤثر که خاطراتشان ضبط و ثبت نشده است. هنوز هم بخش مهمی از تاریخ شهرستانها در کوران مبارزات انقلابی مردم مکتوم مانده است و نیاز به کار دارد. فراموش نکنیم که تاریخ هر شهر مکمل تاریخ هر کشوری است.
شهرستان مراغه یکی از شهرهای پیشتاز در جریان انقلاب اسلامی بود. پرداختن به تاریخ این شهر یکی از حوزههای مطالعاتی محلی است که میتواند زوایایی تاریک از تاریخ انقلاب را روشن کند. این شهر به علت داشتن وجهه مذهبی بالا و موقعیت خاص جغرافیایی در آذربایجان به سرعت با مفاهیم انقلاب اسلامی آشنا و در سالهای ۵۶ و ۵۷ با شرکت فعال مردم در راهپیماییها، به نوبه خود نقش مهم و مؤثری را در پیروزی و تثبیت انقلاب ایفا کرد.
درباره مبارزات انقلابی مردم این شهر و تاریخشان در انقلاب تا سال ۱۳۹۸ هیچ پژوهش درخوری منتشر نشده بود. آن سال بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی کتاب «انقلاب اسلامی در مراغه» نوشته منصور پورموذن و مسعود غلامیه را با شمارگان هزار نسخه، ۲۹۸ صفحه و بهای ۱۵ هزار تومان منتشر کرد. این کتاب مدتی بعد با شمارگان هزار نسخه و بهای ۴۹ هزار تومان به چاپ دوم رسید.
مباحث کتاب «انقلاب اسلامی در مراغه»
«انقلاب اسلامی در مراغه» چهار فصل به ترتیب با این عناوین دارد: «از روی کار آمدن رضاشاه تا شروع نهضت امام خمینی (ره)»، «از تکوین نهضت تا شروع انقلاب»، «رخدادهای انقلاب» و «پیوستها». مباحث ارائه شده در فصل نخست کتاب از این قرار است: «مراغه در ابتدای دوره پهلوی»، «تاسیس ادارات و مؤسسات آموزشی به شیوه نوین»، «اشغال مراغه در جنگ جهانی دوم» و «از روی کار آمدن محمدرضا پهلوی تا شروع اصلاحات ارضی».
فصل دوم مفصلترین بخش کتاب است و روایت تاریخی دقیقی با ذکر جزئیات از رویدادهای مبارزاتی مردم مراغه از آغاز نهضت انقلابی را به مخاطبان ارائه میدهد. بخشی از مباحث ارائه شده در این فصل از این قرار است: «بازتاب درگذشت آیتالله بروجردی در مراغه»، «لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی»، «انقلاب سفید»، «لایجه اصلاحات ارضی»، «مسئول پروژه اصلاحات در مراغه»، «مسافرت ارسنجانی در مراغه»، «علت پیاده روی ارسنجانی در مراغه»، «شاه در مراغه»، «سخنان شاه بین دهقانان»، «چرا مراغه شهر پیشاهنگ اصلاحات شد؟»، «عید نوروز و محرم ۱۳۴۲»، «خاطرهای از تبعید امام»، «دعا برای شاه»، «عکس امام در مراغه»، «تلاش برای شکاف در حوزه علمیه»، «اعزام روحانیون به سربازی»، «ابراز همدردی مردم با امام خمینی»، «باشگاه بینالمللی لاینز در مراغه»، «فراماسونرهای مراغهای»، «افراد ذینفوذ مراغهای در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی»، «برخورد با گروههای مخالف رژیم»، «فکر مبارزه مسلحانه»، «سازمانهای چریکی»، «جمعیتهای دینی مراغه در نهضت ۱۵ خرداد»، «هیئت حسینیه جوانان مراغه»، «انتشارات و کارهای جنبی» و...
همچنین در این فصل درباره جشنهای ۲۵۰۰ ساله در مراغه، حضور و فعالیت انجمن حجتیه در این شهر، نظام اطلاع رسانی مبارزان انقلابی، چگونگی تهیه و تکثیر اعلامیهها، پخش نوار کاست، رویداد درگذشت آقای هندی (برادر امام)، شرح حال دستگیرشدگان سال ۱۳۵۵ از دیگر مباحث فصل دوم کتاب است.
شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی و انعکاس آن در مراغه، وقایع انقلاب در سال ۵۷، چگونگی تصرف شهربانی و ژاندارمری، نقش پادگان امام رضا در تحولات مراغه، نقش زنان مراغه در پیروزی انقلاب اسلامی، نقش فرهنگیان و دانش آموزان در پیروزی انقلاب اسلامی در مراغه، شعارهای مردم، پلاکاردها و پارچه نوشتهها، دیوارنوشتهها و بازتاب نهضت ۱۵ خرداد در ادب مقاومت مراغه و… نیز از جمله مباحثی است که در فصل سوم کتاب ارائه شدهاند. روزشمار انقلاب اسلامی در مراغه، اسناد و تصاویر، کتابنامه و… نیز محتوای فصل چهارم کتاب را تشکیل میدهد.
چرا مراغه مهم است؟
مراغه یکی از شهرهای تاریخی مهم ایران و یا به عبارتی از کهنترین شهرهای ایران است و در دورانهای مختلف تاریخی در ایران همیشه شهری مؤثر در تحولات گوناگون بوده است. شخصیتهای برجستهای نیز از این دیار برخاستهاند. به دلیل همین تاریخ کهن است که این شهر میراث فرهنگی متعددی دارد. مراغه دومین شهر بزرگ و بزرگترین شهر در جنوب آذربایجان شرقی است. مراغه در نهضت بیداری ایرانیان با داشتن شخصیتی چون زینالعابدین مراغهای مؤثر بود. در دوران پهلوی اول و دوم نیز سیاستمدارانی چون محمد ساعد مراغهای متعلق به این شهر بودند.
اخبار
حجره شماره2 محل تبادل اخبار طلاب و روحانیون و مبارزان انقلابی بود
به نقل از روابط عمومی حوزه هنری، مراسم رونمایی کتاب «حجره شماره دو» شامل خاطرات حجتالاسلام ابوالقاسم اقبالیان عصر روز چهارشنبه ۱۵ بهمن در حوزه هنری برگزار شد.
در ابتدای اینمراسم آیتالله محسن قمی معاون ارتباطات بینالملل دفتر مقام معظم رهبری با توجه به ولادت حضرت زهرا (س) اظهار داشت: از ویژگیهای برجسته آن حضرت اهتمام و توجه به خاطرات شهدا بود. وی افزود: وقتی خاطرات شهدا، رزمندگان، جانبازان ثبت و منتشر میشود رحمت خداوند نازل می شود و این محفل رونمایی همان مکان نزول رحمت خداوند است.
معاون ارتباطات بین الملل دفتر مقام معظم رهبری اظهار داشت: اگر خاطرات دفاع مقدس و انقلاب اسلامی نبود جریان مقاومت که اکنون در منطقه و جهان فعال است وجود نداشت. روایتهای این کتاب انصافا خواننده را جذب میکند و به دنبال خودش میکشاند. چرا که آقای اقبالیان از همان کودکی پر شر شور است و لحظهای از جنبش و حرکت و پویایی غافل نیست و صحبتی از سکون نیست.
آیت الله قمی در پایان گفت: درود میفرستم بر تمام کسانی که در عرصه ثبت و انتشار خاطرات رزمندگان جنگ تحمیلی و انقلاب فعالیت می کنند و به احیا این مکتب دامن می زنند.
سردار رضا سیفاللهی فرمانده اسبق نیروی انتظامی هم در این مراسم گفت: بیش از چهل سال است با آقای اقبالیان آشنا هستم و به قول معروف رفیق گرمابه و گلستان همدیگر هستیم و من کتاب را با این هدف خواندم که نکتهای گزاف در آن پیدا کنم اما اعتراف میکنم که حاج آقا اقبالیان بسیاری از کارهایشان را در این کتاب نگفتهاند و اصلا هیچ نکته گزافی در آن پیدا نمیشود. امروز که در بهار اختلاسها هستیم، این را بگویم که ایشان در زندگی شان از هیچ رانتی استفاده نکردند و اگر کسی یک مورد استفاده شخصی ایشان از موقعیت و امکانات عمومی را بیاورد شخصا به او جایزه میدهم. زندگی ایشان در حال حاضر هم از نظر اقتصادی بسیار معمولی است و حتی با مشکلاتی روبروست.
وی افزود: وقتی فرمانده ناجا بودم با ایشان به دیدار مراجع عظام میرفتیم و خوشحال میشدم وقتی میدیدم که حضرات مراجع با چه لطف و مهربانی با ایشان برخورد میکردند و همهشان به حاج آقا اقبالیان اجازه کتبی برای امور حسبیه داده بودند
فرمانده اسبق نیروی انتظامی در ادامه گفت: اگر الان هم خطری نظام و انقلاب را تهدید کند، حاج آقا اقبالیان با همین وضعیت جسمی هم در خط مقدم نبرد خواهند بود.
آیتالله ادیب یزدی هم در سخنان کوتاهی گفت: با توجه به کارها و اقداماتی که آقای اقبالیان در این بیش از چهل سال انجام داده اند اطمینان دارم که این کتاب تنها یک هزارم خاطرات ایشان است. ایشان خداوندگار ناگفته است. حجتالاسلام ابوالقاسم اقبالیان در پایان این مراسم با تقدیر و تشکر از کسانی که در این مراسم رونمایی حضور داشتند اظهار داشت: اعتراف می کنم که هر چه دارم از برکت وجود حضرت زهرا (س) دارم و هر وقت در ایام انقلاب و جبهه برایم گرفتاری پیش میآمد به حضرت متوسل میشدم و فورا مشکلم حل می شد. وی درباره چرایی نامگذاری این کتاب به نام حجره شماره دو گفت: حجره شماره ۲ مدرسه فیضیه قم در پیش از انقلاب محل رد و بدل کردن اخبار بین طلاب و روحانیون و مبارزان انقلابی بود و هر کس هر خبری که داشت آنجا مطرح میکرد و در همان جا تصمیمگیری میشد. تشکیل بسیج طلاب و روحانیون، اعزام روحانیون و طلاب به جبهه های جنگ، اعتراض به مقاله رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات و ... در این حجره کوچک انجام میگرفت. کتاب «حجره شماره دو»، خاطرات حجتالاسلام ابوالقاسم اقبالیان، اثری در حوزه تاریخ شفاهی انقلاب و دفاع مقدس استان قم به قلم رضا یزدانی است. حجتالاسلام ابوالقاسم اقبالیان یکی از شاهدان عینی است که در بسیاری از مقاطع حساس تاریخ انقلاب و دفاع مقدس حضور داشته و نقشآفرینی کرده است.وی همچنین با شخصیتهای مهم تاریخ انقلاب ارتباط داشته و خاطرات دست اول و شنیده نشده فراوانی از آنها دارد که تاکنون نقل نشده و برای نخستین بار است که در کتابی منتشر میشود.
ویروسی مثل کرونا در ریههای زبان فارسی
در یادداشت سیدمهدی زرقانی، منتقد و استاد دانشگاه که با عنوان «اندر مصیبهای زبان فارسی» در پایگاه شهر کتاب منتشر شده، آمده است: «آن قدیمترها وقتی شخصیتهای سیاسی، علمی و فرهنگی میخواستند در محفلی رسمی سخن بگویند، پیش از سخنرانی، متن ویراسته و پیراستهای تهیه میکردند که در آن حتیالمقدور فصاحت، سلاست و بلاغت کلام رعایت شده بود و آنگاه که سخنران لب به سخن میگشود، متنی سالم و زیبا روانه میکرد و مخاطبان از شنیدن آن هم بهرهمند میشدند و هم لذت میبردند. نمیدانم چه کسی سنت سیئه «سخنرانی بدون متن» را پایهگذاری کرد اما هر که بود، آغازگر راه و روش نادرستی شد که روندگان آن راهی به دهی نمیبرند و غایتش چیزی جز ویرانی زبان شیرین و شکرین فارسی نیست. قسمت تراژیک قضیه آنجاست که امروزه، سخنرانی از روی متن کاری پسندیده تلقی نمیشود و در بسیاری موارد آن را نشانه ضعف در فن بیان تلقی میکنند و چه تصور نادرستی! نتیجهاش این شده که میبینید: ساختارهای نحوی زبان فارسی، روز به روز ضعیفتر، نحیفتر و بیمارتر شده و تنوع الگوها و ساختارهای نحوی، که عامل زایایی زبان است و آن را جذاب و زیبا میکند، روز به روز کمتر و کمتر میشود. نشانه آشکار این اپیدمی را باید در بیان خیل سخنورانی سراغ جست که در محافل رسمی کاملاً شبیه یکدیگر حرف میزنند؛ چند کلیشه محدود و گاه غلط از نحو زبان در ذهن و زبان آنها نقش بسته، تهنشین شده و سنگواره شده و درست مثل یک ماشین، مدام همان الگوهای تکراری را تولید و مصرف میکنند. آن همه قابلیتهای متعدد و متنوع نحوی زبان فارسی، که توانست آن را در مقابل هجوم ویرانگر اقوام مهاجم شرق و غرب، در طول قرون و اعصار حفظ کند، امروزه از ذهن و زبان رخت بربسته و دایره جملهسازیمان روز به روز تنگتر و تنگتر میشود. ما درست مثل دانشآموزی که بدون آمادگی قبلی رفته سر جلسه امتحان و مجبور است از روی ورقه بغلدستیاش تقلب کند، هنگام سخن گفتن حتی در محافل رسمی و حتی در رسانه، خودآگاه یا ناخودآگاه، از روی برگه بغل دستیمان تقلب میکنیم و جمله میسازیم. بله! دنبال همین ترکیب میگشتم: «جملهسازی» ما ضعیف شده و همهمان از روی دست همدیگر تقلب میکنیم و جملاتمان شبیه یکدیگر شده؛ در نتیجه، روز به روز از درجه خلاقیت و زیبایی جملات گویشوران فارسی کاسته میشود و بدتر از آن، ساختارهای نحوی بیمار، مثل ویروس کرونا، ریههای زبان فارسی را ضعیف و ضعیفترین میکند. یکی که نه، یک ملت باید به داد این ریههای خسته و بیمار برسد.
نمیخواهم همه تقصیر را متوجه نهاد یا شخص خاصی کنم و حق آن است که همداستان با آن همشهری نازنینم فریاد برآرم: «پدر، مادر ما متهمیم!» اما اگر قرار باشد به سراغ ریشهها برویم، بیش و پیش از همه باید به اتاقهای دربسته و احیاناً غبارآلود برنامهریزان درسی آموزش و پرورش سری بزنیم که مطابق با طرحهای آنها، آموزگاران عزیز ما یک حرف و دو حرف الفاظ را بر زبان فرزندانمان مینهند و به آنها «گفتن میآموزند». آیا افزایش توانش زبانی و ادبی جزء برنامههای وزارت فخیمه آموزش و پرورش هست؟ و آیا دو کتاب محدود و مختصر «بخوانیم و بنویسیم» و شیوه تدریس آن در حدی هست که منجر به تقویت زباندانی «فرزندانی» شود که قرار است در «بزرگسالی» بخش عظیم مسائلشان را با زبان حل و فصل کنند؟ خدا لعنت کند برنامهریزان درسی «ممالک راقیه» و «ملل متمدنه» را که ساعتهای زیادی از کلاسهای هفتگی را به «مکالمه آموزگار با بچهها» (نه تکگویی آموزگار) اختصاص میدهند تا دایره واژگانی دانشآموزان گسترش پیدا کند، نحوه استفاده درست از ساختارهای نحوی زبان را بیاموزند، توانایی جملهآفرینیشان تقویت شود. گویا آن «ابلهان» دریافتهاند که جهان هر کس، به اندازه زبان اوست. لطفاً یکی فریاد استغاثه ما را به گوش برنامهریزان محترم آموزش و پرورش برساند که عالیجنابان! این برنامه درسی شما خروجیاش سخنورانی است که در سن بزرگسالی نیز مجبورند از روی دست همدیگر تقلب کنند و نتوانند دو کلمه درست و درمان، چنانکه از یک آدم بالغِ عاقلِ فرهیخته انتظار میرود، فارسی سخن بگویند. تازه! این هنوز از نتایج سحر است، باشید تا صبح دولتتان بدمد!»
کتاب «شاید پیش از صبح» به قلم احمد یوسفزاده رونمایی شد
راسم رونمایی کتاب «شاید پیش از صبح» به قلم احمد یوسف زاده عصر روز گذشته با حضور سردار ایرانمنش (مشاور و رئیس دفتر حاج قاسم سلیمانی) حجت الاسلام پرهیزکار (رئیس شورای حل اختلاف منطقه ۱۵) سرهنگ مغروری (رئیس پایگاه مالک اشتر) دولت آبادی (رئیس بنیاد شهید منطقه ۱۵) فاطمیان پور (معاون فرهنگی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران) برگزار شد.
اسماعیل قضات لو مدیریت فرهنگی هنری منطقه ۱۵ و رئیس فرهنگسرای خاوران گفت: ما مفتخریم که اثری منسوب به سردار دلها را رونمایی کنیم.. قضات لو در ادامه به بیان اهمیت و ناب بودن پیروزی انقلاب پرداخت و اینکه شعار امام و مردم در آن زمان نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی به این معنا بود که این انقلاب هیچگونه وابستگی به حزب و فرقهی خاصی ندارد و در عین استقلال به توانمندیها فقط به ریسمان محکم اسلام وابسته است. نفی قدرتها، پایداری، ایستادگی و نگاه و مسیر الی الله حرف مؤکد بنیانگذار انقلاب در آن زمان و همه ی زمانها بود. این را باید بدانیم که شرق و غرب در یک چیز با هم همصدا هستند و آن نابودی انقلاب و ایران اسلامی است. امروز نیز فشار دشمن بر عرصههای مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی زیاد است. در این مبحث مقام معظم رهبری نیز میفرمایند: اندیشه مقاومت قدرتمندترین سلاح یک ملت است و نماد این اندیشه در عصر مالکیت کسی نیست جز حاج قاسم سلیمانی که دشمن خبیث ما حتی از انتشار عکس ایشان واهمه دارد!!! ما بالاترین دارایی مان اندیشه مقاومت است و باید برای پیشرفت از آن استفاده کنیم.سردار ایرانمنش مشاور و رئیس دفتر حاج قاسم سلیمانی گفتند: ما هرچه داریم از شهداست و مدیون آنان هستیم. شهدا تمام وجودشان را در طبق اخلاص گذاشتند و عاشقانه برای پایداری انقلاب و اسلام جنگیدند. سردار به ذکر خاطراتی از سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی و اهتمام و عشق ویژه ی ایشان به برگزاری مراسم روضهی فاطمیه و عشق، علاقه، ارادت و توکل وصف ناپذیر شهید سلیمانی به ائمه و فاطمهی زهرا پرداختند و اینکه شهید گره کور بسیاری از مشکلات را با توکل با مادر سادات باز میکرد. در بیان گفتههای سردار ایرانمنش سردار دلها مروج و بانی اصلی دهههای فاطمیه در شهر کرمان بود و نکته بسیار جالب در انتخاب مداحان و روضه خوانان بیت الزهرا ولایی و پیرو خط رهبر بودن روضه خوانان مراسم بود. سردار سلیمانی علاوه بر اینکه یک فرمانده طراز یک نظامی بود یک دیپلمات قوی، یک فرد رسانهای مطلع، یک فرد اجتماعی و مردمی محسوب میشد و رموز موفقیت حاج قاسم سلیمانی را در: اعتقاد کامل و راسخ به خدا و ائمه اطهار اطاعت پذیری محض از امامین انقلاب اخلاص بالا در عمل پیگیری و پشتکار طراحی و ایده پردازیهای ناب داشتن هوش و ذکاوت مثال زدنی امیدوار بودن و پرهیز از یأس و ناامیدی مشورت کردن و نظرخواهی از کارشناسان و مدیران مجموعه کاری دشمن شناسی قهار پایبند بودن به نظام ساده زیستی و نداشتن منیّت تکریم و احترام خاص به روحانیت و علمای دینی تکریم خاص مقام پدر و مادر تکریم خاص خانوادهی معزز شهدا عدم وابستگی به خط و جناح عشق بی بدلیل به شهادت و سخاوت مند و … بر شمرد. جملات پایانی ایشان این بود که «بدانیم که مشی و راه و روش سردار سلیمانی بسیار مهم است و ایشان عامل به آیه اطیعوالله و اطیعو الرسول و اولی الامر منکم» بودند...
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4457/21048/85194
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4457/21048/85195
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4457/21048/85196
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4457/21048/85197
|
عناوین این صفحه
- کرونا ضربه بزرگی به اقتصاد تئاتر زد
- خلأ در جشنواره اسباببازی
- پیوستن مراغه به نهضت امام خمینی؛ تاریخی که تا سالها نوشته نشد
- اخبار