|
آسمان ابری کپی رایت با نگاهی به حاشیه اخیر قطعه همایون شجریان
قانون کپی رایت در موارد بسیاری در کشورمان نادیده گرفته شده است و زمانی که فردی آن را زیر پا گذاشته، نه تنها در اغلب موارد این اتهام را به گردن نمی گیرد، بلکه اگر در اثری که منتشر کرده به صورت غیرقانونی یکی از سه مورد کپی برداری، الهام و یا کلاژ را انجام داده باشد، در صورت مقصر شمرده شدن، توجیهاتی را در راستای اقدام صورت گرفته، بیان می کند.
مصداق بارز این امر نیز آثاری است که هر از چند گاهی در تلویزیون، رادیو و یا فضای مجازی میشنویم و به محض پخش شدن کار، یاد و خاطره اثر اصلی برایمان تداعی میشود؛ درواقع این دست از کپی برداریها و یا در موارد دیگر، الهام گرفتنها حالتهایی است که مدام توسط هنرمندان مطرح تا کمتر شناخته شده تکرار می شود.
اخیرا شباهتهای ساختاری قطعه «آسمان ابری» با آهنگسازی غلامرضا صادقی و صدای همایون شجریان با اثر «نقش تو» از احسان مطوری که سه سال پیش ساخته شده است، بحث برانگیز شده است و در نهایت اختلاف نظرهایی نسبت به کپی بودن یا نبودن اثر صادقی وجود دارد.
همین امر موجب شد که خبرنگار بخش موسیقی ایسنا به گفت وگو با سه موسیقیدان و کارشناس موسیقی از جمله پیام سوری (نوازنده پیانو و آهنگساز)، بهنود یخچالی (آهنگساز موسیقی فیلم) و علی مغازهای (کارشناس موسیقی) بنشیند و نظر آنها را درباره اینکه چه زمانی میتوان اثری را کپی یا الهام دانست، جویا شود.
از کجا بدانیم کپی صورت گرفته است؟
پیام سوری در ابتدا درباره اینکه چه زمانی یک قطعه موسیقی کپی اثر دیگری محسوب می شود؟ گفت: متأسفانه قانون کپی رایت در حوزه موسیقی در ایران وجود ندارد؛ یعنی موسیقی ما در ایران به هیچ عنوان از قانون جهانی که هیچ، قوانین موجود در کشور نیز تبعیت نمیکند. به همین جهت هر فردی هم که بخواهد بحث کپی رایت را از طریق مراجع قضایی دنبال کند، آنقدر کار طاقت فرسایی است که ترجیح میدهد پی آن نرود.
او ادامه میدهد: زمانی که هنرمندی در ساخت یک اثر، از کار هنرمند دیگری کپی برداری میکند، چه سهوا و چه عمدا، بهتر است که رسانهها درباره اتفاقی که صورت گرفته اطلاع رسانی کنند. همچنین به جای اینکه دو طرف در چنین مواردی با هم برخورد داشته باشند، بهتر است فردی که مقصر در کپی برداری از کار فرد دیگری است، حداقل به لحاظ اخلاقی در جهت کسب رضایت صاحب اثر اقدامی داشته باشد.
این هنرمند بیان میکند: اغلب اقوام نزدیک اساتید قدیمی موسیقی مانند استادعلی تجویدی (نوازنده ویولن و آهنگساز)، همایون خرم (نوازنده ویولن و آهنگساز) و یا مجید وفادار (آهنگساز) که بسیاری از آنها اکنون در قید حیات نیستند، نسبت به استفاده از آثار آنها بسیار سختگیر هستند. به گونهای که اگر قصد انتشار تنظیم متفاوتی از آثار یکی از این افراد را داشته باشید تا زمانی که رضایت نامهای از وارث آنها نداشته باشید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به شما مجوز نشر نخواهد داد.سوری میگوید که قانون کپی رایت در دنیا بیان میکند که اگر یک موتیف (کوچکترین واحد دارای مفهوم در موسیقی) یا چند میزان کم از یک آهنگ عینا در اثری دیگر تکرار شود، مشکل قانونی ندارد؛ البته این قوانین شامل حال همه کشورها نمی شود، ولی اگر موسیقی از نظر فواصل ریتمیک، فواصل موسیقی و از نظر نت تا حد زیادی شباهت داشته باشد، کپی است. مثلا اگر قطعهای را که در شور خوانده شده تنها به دستگاه اصفهان مدولاسیون کنیم باعث نمیشود که کار، دیگر کپی نباشد. او همچنین در همین راستا گذری به شباهت دو اثر «آسمان ابری» و «نقش تو» میزند و توضیح میدهد: مثلا در این دو اثر شباهتی که وجود داشت بیشتر از یک موتیف بود. اینکه آهنگساز تنها یک فاصله دستگاهی را مثلا از شور به اصفهان تغییر دهد و یا گام قطعه تغییر داده شود، باز هم موتیفها همان هستند. یعنی وارستههای نتی دقیقا از نظر فیگور و ریتمیک اجرا شده و تنها نت تغییر کرده است، مثلا نت «دو» به «ر» تغییر داده شده است اما در نهایت فواصل همان چیزی است که در کار اصلی بوده؛ چون عینا کار اصلی را تداعی میکند.
چه زمانی اثر ساخته شده الهام است؟
او در پاسخ به سوال بالا میگوید: زمانی میتوانیم بگوییم که هنرمند الهام گرفته است که چکیده روح اثری در قطعهای دیگری شنیده شود؛ البته نه به قصد و از آن اثر جدیدی ساخته شود. از جمله افرادی که در این کار استعداد بالایی دارد شادمهر عقیلی است؛ البته در ژانر موسیقی پاپ. درواقع برخی آثاری که او برای یکی از خوانندگان یا خودش ساخته به این صورت هستند که فکر میکنید کارها را در جایی شنیدهاید؛ در صورتی که این طور نیست. درواقع چکیده ذهن آهنگساز به یک اثر نوستالژیک تبدیل و آن نوستالژی تبدیل به موتیفی شده که روح آن از آنها است نه کپی آن. با گوش دادن به اثری که مثلا از یک کار قدیمی الهام گرفته شده، حس خوشایندی و نوستالژیک گونهای به مخاطب دست خواهد داد؛ درصورتی که آن اثر جدید است.
سوری عنوان کرد که این نوع بی دقتیها برای خیلیها صورت میگیرد، مثلا آقای علیرضا قربانی تیتراژ فیلم «چهارراه استانبول» را با تنظیم غلامرضا صادقی خوانده که بخشی عینا شبیه به یکی از آهنگهای خواننده های ایرانی مقیم خارج از کشور به نام «کویر» است.
علت کپی کاریها و بیدقتیها در استفاده از آثار دیگر هنرمندان چیست؟
او درباره علت بیدقتی در استفاده از آثار دیگر آهنگسازان در آثار موسیقایی عنوان میکند: در موسیقی یک فقر شنیداری داریم که هم گریبانگیر مردم است و هم موسیقیدانها که روز به روز در حال افزایش است. دایره شنیداری، پژوهشی هنرمندان موسیقی باعث میشود که تنوع موتیفها و ریتمهایی که میشنوند چکیدهای برای آنها ایجاد کند که به ساخت یک موسیقی و آهنگ ختم شود. از طرفی برخی از خوانندهها به خصوص در موسیقی پاپ به این صورت عمل میکنند که اگر یک سبک و استایل در موسیقی مخاطب دارد تا انتها همان را ادامه دهند و هیچ گاه تلاشی برای تغییر روش کاری خود نمیکنند. در نتیجه وقتی که یک نامه را ۵۰ بار تکرار کنیم و هر بار تنها ضمیر و فعل و فاعل را تغییر دهیم پیشرفتی حاصل نخواهد شد و در واقع همان به دور خود گشتن است و این میشود که ما در موسیقی پاپ غرب و قدیم خودمان اسطوره داریم ولی در فعالان و خوانندگان فعلی ایران نداریم.
چرا قانون کپی رایت به راحتی در ایران زیر پا گذاشته میشود؟
بهنود یخچالی، آهنگساز در بخش دیگری از این گزارش، در پاسخ به این سوال ایسنا اظهار میکند: این امر ریشه در فرهنگ ما دارد و بخشی از آن هم شاید بر اساس سیاست باشد. در کشور ما قانونی که نوشته شده با قانونی که اجرا میشود (یا نمیشود) و قانونی که بین افراد صورت میگیرد متفاوت است. جدا از بحث کپی رایت در موسیقی، میتوان قوانین دیگر را در کشور در نظر گرفت؛ قانون وجود دارد اما متاسفانه ضمانت اجرایی ندارد. قانون کپی رایت هم وجود دارد اما چه تضمینی برای اجرای آن میتوان پیدا کرد؟
او ادامه داد: برای حل این مشکل به نظرم کاری که در اروپا و امریکا اتفاق افتاده را میتوان انجام داد. شرکتهایی هستند که قانونی کپی رایت اثر را در مکانهای معلوم، در تاریخ مشخص و بازه زمانی از پیش تعیین شده به عهده میگیرند؛ چنانچه تخلفی در هر یک از موارد از پیش تعیین شده صورت بگیرد، آن شرکت موظف است که خسارت صاحب اثر را برایش زنده کند و به این صورت کار هنرمند بیمه خواهد شد.
یخچالی تصریح کرد: حال مسائل قانونی به کنار، بر فرض که اصلا قانون کپی رایت هم اجرا نشود یا اصلا نداشته باشیم، خود مردم چه؟ انسانی تر است اگر حق دیگری رعایت شود. اخلاقیتر است اگر از اثری وام گرفته میشود، عنوان شود. این حرکت هم احترام به صاحب اثر است و هم احترام به خود. اما متاسفانه خیلی وقتها این اتفاق صورت نمیگیرد. دلیلش میتواند این باشد که شاید انسانها دچار ترس میشوند! جدا از این مساله هم، این امکان همیشه میتواند وجود داشته باشه که دو اثر کاملا تصادفی شبیه هم شده باشند! به هر حال تفکر ما، انسانی و زمینی است و مشترکاتی بین انسانها میتواند وجود داشته باشد که از آن بی خبرند.
برخی شعرها در خودشان موسیقی دارند
علی مغازهای ـ پژوهشگر موسیقی ـ نیز با اشاره به شباهت دو اثر «آسمان ابری» و «نقش تو»، درباره اینکه آیا میتوان قضاوتی مبنی بر کپی بودن اثر دوم در چنین شرایطی داشت یا نه؟ اظهار کرد: با وجود شباهتهای فراوانی که این دو اثر دارند ولی اعتقادی ندارم که اثر «آسمان ابری» کپی اثر «نقش تو» باشد. شاید بتوان اینگونه گفت که چون پایه این دو اثر بر اساس کلام است پس چندان دور از ذهن نیست که در صورت ایجاد حالت موسیقایی در شعر آنها، همین ساختار ایجاد شود. او ادامه داد: درواقع براساس اعتقاد برخی از هنرمندان موسیقی، خیلی از اشعار، دارای موسیقی در درون خود هستند؛ به صورتی که گفته میشود برخی از شعرا هنگام سرودن اشعارِ خود، آنها را با یک حال موسیقایی سرودهاند؛ گویی که اگر به راز و رمز حال شاعر پی ببریم موسیقی درون شعر نهفته است و کافی است بر بستر ریتمیک و ملودیک جاری باشد و سازهایی آنها را همراهی کنند. مغازهای تصریح کرد: البته از طرف دیگر تنظیم این دو اثر موسیقایی تفاوت دارد. ولی اغلب این مشکلات، مسائلی هستند که ریشه در خلاء قانونی دارند یا بی توجه به برخی از قوانین، بروز پیدا میکند. قانون کپی رایت در کنوانسیون بین المللی برن در سوییس در حدود ۱۳۵ سال پیش با جمع زیادی از نمایندگان کشورهای دنیا به تصویب رسید، که ۳۰ سال پس از این ماجرا، حدود سال ۱۳۰۵ در ایران در قانون مجازات و قانونهای حقوقی در دو مورد به آثار فرهنگی و هنری اشاراتی شد. ولی مکمل آن توجه قانونی، در سال ۱۳۴۸ قانون حمایت از حقوق مولفان، مصنفان و هنرمندان در مجلس شورای ملی تصویب میشود که آثار هنری، ادبی و شاخه صنعتی تولید آثار هنری را شامل میشود.او ادامه میدهد: این قانون هنوز برقرار است و میتوان به آن استناد کرد که البته به عنوان مکمل آن در سال ۵۲ قانون دیگری با عنوان قانون «ترجمه و تکثیر کتب نشریات و آثار صوتی» تصویب شد. پس از انقلاب نیز با ورود بحثهای رایانهای قانون «حمایت از حقوق پدیدآورندگان نرم افزارهای رایانهای» در سال ۷۹ تصویب شد.
گالری مژده میزبان ۲۵ عکاس؛
عکس های کیارستمی، زندی، سحابی، مهاجر، آلفرد
گالری مژده نمایشگاه عکس» هستم، آنچه میبینم» با حضور ۲۵ هنرمند و کیوریتوری سهراب احمدی را عصر جمعه ۱۲ شهریور افتتاح می کند.
در این نمایشگاه آثاری از هنرمندان : شهرام احمدزاده، آرمان استپانیان، مهدیه افشار، رامین حائری زاده، مجید حجتی، بابک حقی، هوفر حقیقی، سیامک زمردی مطلق، مریم زندی، سارا ساسانی، مهدی سحابی، مریم سعیدپور، احمد عالی، نازلی عباسپور، نازلی عباسی، فرشاد فرشته حکمت، محمد فرنود، پریسا فهامی، بابک کاظمی، مجید کورنگ بهشتی، عباس کیارستمی، وحید مومنزاده، مهران مهاجر، غزاله هدایت و آلفرد یعقوب زاده به تماشا درمی آید.
سهراب احمدی، منتقد هنری و کیوریتور این نمایشگاه برای معرفی این مجموعه نوشته است : « اِگو و جهانِ پیرامون آن به گونهای جداییناپذیر با یکدیگر پیوند دارند. این پیوند موجب میشود که ادراکات چندحسی در ارتباط با «در جهان بودگی» سوژه تعریف شود. نیروهای حسی _ حرکتیِ «من» این ادراکات را از جهان بیرون احضار میکنند، اندیشه خارج از این جهانِ در هم تنیده و پیوسته وجود ندارد، بلکه در «آن» است. در این دنیا، دیدنیها برای عکاس _ ناظر اندیشه میسازند، او با منظوری ویژه مینگرد و با تردید افکندن در نگاهش، بین درونِ «من» و برون خطِ افق میسازد، این خطِ افق که در یک آن اتحاد من و جهان است در کنار تردید عکاس در دیدههایش موجب زایش تصویری اندیشه ورزانه میشود. بنابراین من مبدل به چیزی میشوم که میبینم.
«نمایشگاه « هستم، آنچه میبینم» تا ۲۳ شهریور دایر خواهد بود و علاقمندان با رعایت تمامی قوانین بهداشتی و فاصله اجتماعی می توانند در گالری مژده به نشانی سعادت آباد، خیابان علامه شمالی، کوچه هجدهم شرقی، پلاک ۲۷ دیدن کنند.
«برای نوشتن تاریخ سینمای معاصر مشکل داریم»
جدا از کسانی که در مقام منتقد، مورخ و پژوهشگر، تاریخ سینما را دقیق و هدفمند مطالعه میکنند و نتیجه کار خود را به رشته تحریر و تالیف درمیآورند، همین حالا سینماگرانی را داریم که مشغول نوشتن خاطرات خود از سینمای سالهای پیش از انقلاب و اوایل آن هستند؛ خاطراتی که به واسطه حرفه، زمان و ارتباط با افرادی سینمایی و نیز غیرسینمایی میتوانند به تنهایی مرور اتفاقها و خاطراتی مهم در تاریخ سینمای ایران باشند، اما این نوشتهها حالا حالاها بعید است خوانده شوند چون برای رعایت حال خیلیها احتمالا باید سانسور شوند.
این دغدغهای است که یکی از نویسندگان قدیمی سینما که سال گذشته از این دنیا رفت نیز مطرح کرده بود. مسعود مهرابی را خیلیها نه فقط بخاطر مدیرمسئولی مجله فیلم بلکه بخاطر کتابهای سینماییاش وبویژه تاریخ سینمای ایران میشناسند. او کتاب تاریخ سینمای ایران را، که ابتدا به صورت پایاننامه در سال 1361 ارائه کرده بود و بعدها با تکمیل آن به بیش از 10 دوره چاپ رساند، مختص سینمای ایران از ابتدا تا 1357 نوشت و دیگر به آن شکل سراغ سینمای پس از آن مقطع تاریخی نرفت.
اگرچه کتاب مهرابی از نگاه کارشناسان سینما بدون اشکال نبوده، اما هر چه باشد به عنوان مرجعی قابل توجه کاربرد داشته و دارد و حالا که در این سالها کتابهای متعدد فیلمشناخت و فرهنگنامه و مصاحبه در حوزه سینما بیشتر منتشر میشوند و بسیاری از آنها با ایرادهای اساسی از سوی اهل فن روبرو هستند، بیش از قبل این سوال مطرح است که برای روایت درست تاریخ سینما بخصوص سینمای پس از انقلاب چقدر اسناد و اطلاعات مکتوب و قابل دسترس وجود دارد؟
مهرابی که 10 شهریور سال گذشته براثر سکته قلبی درگذشت در این مورد معتقد بود: «برای نوشتن تاریخ سینمای بعد از انقلاب مشکل داریم، چون آدمهایش هستند و اگر بخواهی درست و صادقانه بنویسی دچار مسائل اخلاقی و گرفتاریهای حقوقی میشوی.»
این یکی از مهمترین دلایلی است که بسیاری از سینماگران قدیمی را حتی هنگام مصاحبه در منگنه خودسانسوری قرار میدهد.
مهرابی درباره تالیف کتاب تاریخ سینمای ایران که پیشتر عنوان پایاننامهاش بود، گفته است: «انقلاب (سال 1357) همه چیز را به قبل و بعد از خودش تقسیم کرد و مانند هر انقلابی چیزهایی مورد بیتوجهی و پاک شدن قرار گرفت، بنابراین دست به کار شدم تا آنچه از سینمای پیش از انقلاب داشتیم به این طرف خط کشی منتقل کنم. چاپ اول این کتاب در سال 1363 منتشر شد. البته فرخ غفاری، جمال امید، حمید شعاعی و محمد تهامینژاد قبل از من تلاش درخور توجهی در این حوزه کردهاند و ماحصل تحقیقات غفاری دستمایه خوبی بود تا افراد بعدی آن را ادامه دهند. انقلاب باعث شده بود راحت بتوان درباره گذشته حرف زد، ولی اینکه بخواهیم تاریخ سینمای بعد از انقلاب را بنویسیم باید زمانی بگذرد، در واقع تاریخی باید بگذرد تا تاریخ شود.»
مهرابی که سال 1395 به بهانه چاپ یازدهم کتابش به ایسنا آمده بود، برای تئاتر هم افسوس میخورد که «کتابی جامع درباره تاریخ تئاتر ایران نداریم. درباره فرهنگ تئاتر ایران و یا تاریخ نمایش در ایران که به جزئیات بپردازد و تأثیری که نمایش بر مردم داشته است.»
بازخوانی بخشی از گفتههای او به بهانه اولین سالروز درگذشتش انجام شد و نیز تاملی دوباره برای ثبت دقیق وقایع و آثار سینمایی و حفظ آنچه میتواند جنبه آرشیوی و تاریخی داشته باشد.
مهرابی دراین باره تاکید داشت: «متاسفانه در آرشیو کردن آنچه سالها بعد حکم سند پیدا میکند، کاملا بیمبالات هستیم. کارت دعوت، اعلامیه، پوستر، همین برگه خبر شما 20 سال بعد سند هستند و باید حفظ شوند. همه چیز را دور میریزیم. ملتی که آرشیو ندارد، هویت و تاریخ ندارد و دیگران برایش تاریخ مینویسند. در بسیاری از کشورها از آثارشان در هر زمینهای نسخهای را آرشیو میکنند. در ایران متأسفانه هر گروهی که میآید اثرات گروه قبل را محو میکند انگار که متعلق به قوم دیگری بوده است و با این روند دیگر چیزی برای ما باقی نمیماند.»
این نویسنده و مورخ سینما متولد ۱۳۳۳ مدیر مسئول مجله فیلم و نویسنده چند کتاب سینمایی بود که میتوان به کتابهای دیگری همچون «پوسترهای فیلم»، «کتابشناسی سینما در ایران»، « فرهنگ فیلمهای مستند سینمای ایران»، « فرهنگ فیلمهای کوتاه داستانی»، «فرهنگ فیلمهای کوتاه داستانی» و «صد سال اعلان و پوستر فیلم»،«سیاحتنامه جشنوارههای جهانی» اشاره کرد.
او در عرصه کاریکاتور نیز کتابهای «نردبانهای بیبام» و «میان سایه روشن» را منتشر کرده است.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/8581/28038/98721
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/8581/28038/98722
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/8581/28038/98723
|
عناوین این صفحه
- آسمان ابری کپی رایت با نگاهی به حاشیه اخیر قطعه همایون شجریان
- عکس های کیارستمی، زندی، سحابی، مهاجر، آلفرد
- «برای نوشتن تاریخ سینمای معاصر مشکل داریم»