|
چرا پروسه انتخاب مربی جدید در بوندسلیگا عاقلانهتر از لیگبرتر است؟
روز 17 آوریل، هانسی فلیک اعلام کرد که در پایان فصل از بایرن مونیخ جدا خواهد شد. مسئولان باشگاه غافلگیر شدند- نه از تصمیم او زیرا آنها هم که در پشت پرده رابطهشان با فلیک به نقطه پایان رسیده بود، از جدایی او استقبال کردند بلکه از آنچه “ارتباطات یک جانبه” سرمربی میخواندند.
در عرض 10 روز، بایرن اعلام کرد که یولیان ناگلزمان از آربی لایپزیش، جانشین فلیک خواهد شد. دو روز بعد، لایپزیش اعلام کرد جسی مارش، سرمربی ردبول سالزبورگ را به عنوان جانشین ناگلزمان انتخاب کرده اند. سالزبورگ در بیانیه اعلام جدایی مارش، جانشین او را نیز معرفی کرد: ماتیاس جِیزل که سرمربی لیفرینگ، یکی از باشگاههای زیرمجموعه ردبول بود.
همه اینها در عرض 10 روز اتفاق افتاد. البته این موضوع که لایپزیش، سالزبورگ و لیفرینگ همگی زیرمجموعه شبکه فوتبالی ردبول هستند، تاثیر بسیاری داشته ولی این اقدامات خیلی سریع و موثر انجام شد که نشان دهنده ارزش برنامهریزی بلندمدت است. لایپزیش همیشه میدانسته که ناگلزمان یک روز خواهد رفت و برنامه جانشینیاش خیلی خوب طراحی شده بود؛ همانطور که در اتریش هم همین روند اجرا شد.
امسال در بوندس لیگا، “زنجیره” دومی وجود داشت. بروسیا دورتموند پس از اخراج لوسین فاوره در ماه دسامبر، با هدایت موقت ادین ترزیچ پیش میرفت ولی در پانزدهم فوریه، آنها اعلام کردند که مارکو روزه در تابستان، از بروسیا مونشن گلادباخ راهی دورتموند خواهد شد؛ در 13 آوریل، گلادباخ اعلام کرد که آدی هوتر، سرمربی آینتراخت فرانکفورت، جانشین روزه خواهد شد؛ در 26 مه، فرانکفورت تایید کرد که اولیور گلاسنر از وولفسبورگ، هدایت این تیم را برعهده خواهد گرفت؛ در روز دوم ژوئن، وولفسبورگ اعلام کرد که جانشین گلاسنر، مارک فنبومل، هافبک سابق هلند خواهد بود که به عنوان دستیار برت فن مارویک در تیم ملی امارات فعالیت داشته است.
هر کدام از این باشگاهها چشم انداز، استراتژی و برنامه داشتند. برخی برنامهها، در ابتدای کار جزئیات کمتری داشت ولی در تمامی موارد، نشانه های همفکری به چشم میخورد. وولفسبورگ در قعر این زنجیره قرار داشت که اتفاقات منجر به این شد که مربیای که آنها را به چمپیونزلیگ رسانده بود را از دست دادند؛ ولی با این وجود، یورگ اشماتکه، مدیر ورزشی باشگاه، بعد از انتخاب جانشین در عرض یک هفته گفت:” ما بسیار مشتاق حضور مارک فنبومل بودیم و وقتی با او صحبت کردیم، تصور ما در این رابطه که او کاملا مناسب باشگاه ماست، تایید شد. او انتخاب اول ما بود.”
روند بوندسلیگا با روند جستجوی مربی که در هفته های اخیر در لیگ برتر شاهدش بودیم، یک دنیا تفاوت دارد. تاتنهام هاتسپرز در 19 آوریل، ژوزه مورینیو را اخراج کرد و از بین گزینههایی مثل فلیک، اریک تنهاخ و چهرههای متضادی مثل مائوریسیو پوچتینو و آنتونیو کونته، به نظر به پائولو فونسکا رسیدهاند (که اتفاقا مورینیو جانشین او در رم شد)؛ کریستال پالاس ماههاست (و شاید بتوان گفت سالها) که خود را آماده دوران پس از روی هاجسون میکند ولی هنوز نتوانسته اند از بین شان دایچ، نونو اسپیریتو سانتو، والرین اسماعیل و استیو کوپر، به گزینه مناسبشان برسند؛ اورتون که هنوز از جدایی کارلو آنچلوتی گیج است، همچنان نتوانسته آن «چیزی» که میخواهد را بدون توجه به آن «کسی» که میخواهند، به خدمت بگیرند (توضیح مترجم: نونو اسپریتو سانتو، پاتریک ویرا و رافا بنیتس به ترتیب سرمربی تاتنهام، کریستال پالاس و اورتون شدند).
وولورهمپتون خیلی سریع جای خالی نیمکتش را پر کرد ولی آیا آنها هم طرح جانشینی بوندسلیگایی داشتند؟ یا مساله چیز دیگری بود؟ صحبت ها در زمان جدایی نونو، خبر از انجام یک روند کامل بود ولی مثل دیگر اتفاقاتی که این روزها در ورزشگاه مولینکس رخ میدهد، انتخاب سریع برونو لاگه، شما را به فکر میاندازد که روند انتخاب مربی جدید، چقدر فراتر از فهرست موکلان ژرژ مندس بوده است؟
موضوع زمانی که صرف این اقدامات شده، نیست. اگر روند انتخاب مربی، محاسبه شده و دقیق باشد، حتی اگر هفتهها نیز طول بکشد، قابل قبول است.
دنیل لوی، رئیس باشگاه تاتنهام، پیشتر به این شناخته میشد که خیلی سریع مربی جدیدی به جای مربی قبلی جایگزین میکرد (در سال 2001 گلن هادل را جانشین جورج گراهام کرد، در 2004 ژاکو سانتینی را جانشین مارتین یول کرد، در سال 2007، خوانده راموس را جانشین یول کرد، در سال 2008، هری ردنپ را جانشین راموس کرد و در سال 2019، مورینیو را جانشین پوچتینو کرد.) همینطور که این تغییرات بی الگو و بی نظم نشان میدهد، انتخاب سریع مربی لزوما به معنی یک انتخاب خوب نیست.
ولی تفاوت بزرگ بین انتخاب مربیان چند ماه اخیر بوندسلیگا و حماسههایی که در حال حاضر در لیگ برتر در جریان است، این است که باشگاههای آلمانی میدانند چه میخواهند. آنها برنامه جایگزینیشان بر اساس چشمانداز و هویت فوتبالی یا سبک بازیشان است که در طی زمان تثبیت شده است؛ و هیچ اشتیاقی به حرکت به سمت محاسن سیستم 50+1 بوندسلیگایی وجود ندارد. این سیستم یعنی باشگاه توسط افرادی اداره شود که درک درستی از ورزش و صنعت دارند ولی اگر بگوییم باشگاههای آلمانی به نحوی با چشمانداز بلندمدت اداره میشوند که در فوتبال انگلیس به طرز ناامیدکنندهای نادر است، حقیقت را گفتهایم.
البته، اورتون از جدایی کارلو آنچلوتی به مقصد رئال مادرید شوکه شد. درست چند روز پس از جلسهای با مارسل برندز، مدیر ورزشی باشگاه درباره استراتژی نقل و انتقالات تابستانی، به طرزی ناگهانی آنچلوتی تیم را ترک کرد. ولی آیا در این شرایط هم نباید حداقل یک برنامه هر چند مبهم برای جانشینی وجود میداشت؟ یا حداقل از وقتی مشخص شد که آنچلوتی تیم را ترک میکند، دیدگاهی درباره مربی مدنظرشان میداشتند؟
اورتون خیلی سریع دست به کار شد که بررسی کند آیا راهی وجود دارد دیوید مویس، سرمربی سابقشان، پیشنهاد تمدید قرارداد وستهام را رد کرده و به گودیسون پارک برگردد یا نه (به نظر میرسد که نه). از آن موقع مذاکراتی با نونو شده، در حالی که رافائل بنیتس، روبرتو مارتینز و گراهام پاتر نیز در بین گزینهها بودهاند. نام افرادی مثل ویتور پریرا که پیش از انتخاب آنچلوتی در ژانویه 2020 دائما حول باشگاه شنیده میشد، در کنار افرادی مثل کریستوف گالتیه، رالف رانگنیک و رودی گارسیا، چندان از باشگاه دور نیست. “متنوع” کلمه مناسبی برای توصیف کاندیداهای هدایت اورتون است.
با وجود این مسائل، چشمانداز اورتون چگونه خواهد بود؟ چطور میشود که از یک جهت به دنبال مربیانی مثل نونو و بنیتس بود که رویکردشان بر اساس ایجاد یک ساختار دفاعی است و از جهتی دیگر، مربیانی مثل مارتینز و پاتر که از هوادارانِ فوتبال خلاق، مالکیت محور و مدرسهای هستند؟ بازتاب همه اینها در مطلبی که هفته گذشته گِرِگ اوکیف و پاتریک بویلند درباره باشگاهی نوشتند که برندز را انتخاب میکند تا رویکردی در جهت شناسایی و رشد استعدادهای جوان داشته باشد ولی در اغلب اوقات، این رویکرد با هوا و هوس فرهاد مشیری، مالکی که خیلی سریع تحت تاثیر نام مربیان و بازیکنان بزرگ و قولهای ایجنتهای آنها قرار میگیرد، نادیده گرفته میشود.
این نوع تناقضات ایدئولوژیک در پالاس هم دیده میشود. در سِلهِرت پارک، مسئولان مدتهاست که به فکر پایهریزی بنیانی برای تغییر رویکرد در جذب بازیکن و سبک بازی هستند- بنیانی که آنها برای مدت کوتاهی با انتخاب فرانک دیبوئر در سال 2016 در جهت آن گام برداشتند، ولی خیلی سریع قیدش را زدند- و در فهرستشان، گزینههایی مثل اسماعیل، کوپر و فرانک لمپارد حضور دارند. و آزاد شدن ناگهانی و غیرمنتظره نونو، آنها را در مسیری کاملا متفاوت قرار داد؛ هر چند هفته گذشته مذاکرات به نتیجه نرسید؛ حالا به نحوی آنها به خانه اول برگشته اند.
سپس باید قصه وست برومویچ آلبیون را بررسی کنیم. پس از بازگشت آنها به لیگ برتر، کریس وایلدر سریعا به عنوان گزینه اول مدیران مطرح شد و مذاکرات بین دو طرف به خوبی پیش رفت که ناگهان، انتخاب او توسط گوچوان لای ، مالک باشگاه، وتو شد. او نگران گزارشها از رابطه پرآشوب وایلدر با مدیران شفیلدیونایتد بود. سپس توافقی با دیوید واگنر انجام شد ولی سرمربی سابق هادرزفیلدتاون و شالکه، سر از باشگاه یانگ بویز سوئیس درآورد.
معمولا اینطور احساس میکنیم که این موضوعات به خاطر مشکلات ساختاری و تفکرات قدیمی است ولی بیشتر این باشگاه های لیگ برتری، حداقل یک نفر را روی کار آورده اند که بر روی برنامهریزی بلند مدت و استراتژیک کار کند. چه عنوان شغلیاش مدیر فوتبالی باشد (مثل برندز در اورتون)، مدیر ورزشی باشد ( دوگی فریدمن در پالاس)، مدیر فنی باشد (اسکات سلارز در وولورهمپتون) و یا مدیر فنی و ورزشی باشد (مثل لوک داولینگ در وست بروم)، این افراد استخدام شدهاند که به نمایندگی از هیئت مدیره که تخصصشان مسائل دیگری است، استراتژی فوتبالی را در تیم نهادینه کنند. ولی تاثیر مدیران ورزشی در این مساله چقدر است؟ آیا به اندازه رئیس یا مالک باشگاه است؟ به اندازه ایجنتهای مختلف که چشم مدیران و مالکان به دهان آنها دوخته شده؟ به نظر میرسد که اینطور نباشد.
تماشای تلاش باشگاهها برای رسیدن به پاسخهایی که باید پیش از این به آنها دست مییافتند، ناامیدکننده است. به نظر رویکردها واکنشی است. در طول هفتههای اخیر، در هیچ مقطعی به نظر نمیرسید که تاتنهام، پالاس، اورتون یا وستبروم، کنترل روند را در اختیار داشته باشند. مطمئنا روندی که وولورهمپتون طی کرد، به اندازه کافی تحت کنترل بوده- چه این روند توسط باشگاه انجام شده باشد، چه مندس که پاسخش هم مشخص نیست.
اما بر خلاف این وضعیت، در آلمان حتی وقتی کار به از دست دادن مربی و انتقال او به تیم حریف کشیده میشود، رویکردها بسیار عقلانی، پخته و حساب شده است. همیشه یک برنامه جایگزینی وجود دارد- حتی اگر مثل موضوع دورتموند، کار به جایی کشیده شود که باید بیش از آنچه فکر میکردید، صبر کنید. هر چه در این زنجیره رو به پایین حرکت میکنیم، بیشتر غرور زیر پا گذاشته میشود، اظهارات همه حرفهایتر میشود و جایگزینها سریعا شناسایی، انتخاب و نهایی میشوند. وقتی باشگاههای آلمانی روند را آنقدر مستقیم پیش میبرند، سوالی که پیش میآید این است که چرا باشگاههای لیگ برتری کار را تا این حد دشوار میکنند.
برنتفورد تیمی ریشه دار؛
جرقهای که تبدیل به پدیده میشود
برنتفورد نام محلهای کوچک در حومه غربی شهر لندن است، که مساحت آن نزدیک به پنج کیلومتر مربع میباشد. جالب است بدانید، کلمه برنتفورد (Brentford) از دو بخش تشکیل شده است. برنت (Brent)، کلمه مقدس به معنای مرتفع یا بالا که ممکن است از الهه Brigantia گرفته شده باشد و فورد (ford) که یک پسوند قدیمی انگلیسی است، احتمالا مکانی که جاده اصلی از روی رودخانه برنت عبور می کرده است. نکته قابل توجه قدمت 131 ساله این تیم است، جایی که در دهم اکتبر سال 1889 توسط چند نوجوان تاسیس شده است. نوجوانانی که شاید رویایشان این قصل به حقیقت پیوسته و حالا تیمشان در بالاترین سطح فوتبال انگلیس و بهترین لیگ دنیا حضور دارد. اما جالب است بدانید برنتفوردیها علیرغم سابقه زیاد، خیلی میانه خوبی با جام گرفتن ندارند. این فصل نیز آنها به عنوان تیم سوم چمپیونشیپ و با شکست سوانسی در پلیآف توانستند به پرمیرلیگ راه پیدا کنند.
داستان جالب زنبوری که در وسط لوگوی این باشگاه خودنمایی میکند
تعدادی از دانشآموزان کالج بارو رود (Boroug Road college) در سال 1890 میلادی در حال تماشای بازی تیم برنتفورد بودند و برای حمایت از دوست خود جوزف گتینگ، که عضو این تیم بوده، شعار باک آپ بویز(buck up boys) سر میدادند. در این میان خبرنگاری که در حال تماشای بازی بوده است در یک اشتباه شنیداری بویز(boys) را بیز(bees) متوجه شده است.
فردا آن روز در گزارش خود برنتفوردی ها را با اسم زنبورها صدا می کند و به این شکل این لقب روی این تیم به جا می ماند.
خطر گزیدگی در ورزشگاه کامیونیتی توسط زنبورها
قرمز و سفیدپوشان برنتقورد در استادیوم خانگی فوق العاده خطرناک ظاهر میشوند. ورزشگاهی نوساز که با گنجایش هفده هزار نفر در خود، اتمسفر عجیبی را به وجود آورده است. زنبورها نشان دادند که در کامیونیتی توانای نیش زدن هر تیمی را دارند و هیچکدام از قول های لیگ انگلیس در این استادیوم نفس راحت نخواهند کشید. در بازی جذاب هفته ششم مقابل لیورپول، همگان بر این باور بودند که با توجه به نتایج تیمهای دیگر سرخ ها به راحتی این بازی را به نفع خود به پایان می برند و فاصله خود را با تیم گواردیولا به سه امتیار می رسانند. اما در یک بازی فوق العاده برنتفوردی.ها با حمایت همهجانبه طرفداران خود که جو عجیبی را بوجود آورده بودند درحالی که از شاگردان کلوپ عقب بودند، در دقایق پایانی بازی را به تساوی کشاندند تا استادیوم کامیونیتی به حد انفجار برسد. البته آن ها چراغ اول را در بازی افتتاحیه روشن کردند و در زمین خود، موفق به برد دو بر صفر در برابر توپچیها شدند.
سکانداری از جنس وایکینگها
توماس فرانک برای اولین بار در فرمت جدید لیگ انگلیس توانست زنبورها را به پرمیرلیگ برساند. مردی دانمارکی که با واکنشهای جالب در کنار زمین توجه همگان را به خود جلب می کند. سرمربی برنتفوردی ها اعتقاد عجیبی به هموطنان خود دارد و در ترکیب خود از شش بازیکن دانمارکی سود می برد، که امری جالب در این سطح از لیگ انگلیس است. او نشان داده بازی خوانی خوبی دارد و به خوبی تیم های حریف را غافلگیر می کند. یکی دیگر از فاکتورهای این مربی رابطه خوب او با بازیکنان و تهییج آنان است، کاری که مربیان بزرگی مثل کلوپ در این امر استاد هستند. به گفته روزنامه های انگلیسی و دانمارکی اگر فرانک روند خوب خود را با برنتفورد ادامه دهد می تواند گزینه سرمربی گری تیم ملی کشورش نیز باشد.
نگاه ویژه ایرانی ها به برنتفورد
با وجود تمام دلایلی که خدمتتان توضیح دادیم نکته ای که ما را بیش از هرچیزی مجذوب این تیم می کند، قطعا وجود هافبک تکنیکی، با ارزش و خوش استایل ایرانی این تیم است. سامان قدوس فصل پیش پس از محرومیتی که در آمیان گریبانش را گرفت، به تیم برنتفورد در چمپیونشیپ انگلیس پیوست. حضور سامان به عنوان هافبک تهاجمی، کمک شایانی به زنبورها برای صعود به پرمیرلیگ و تاریخ سازی کرد. با شروع این فصل نیز، قدوس هر وقت در زمین بوده خوش درخشیده اما هنوز نتوانسته به عنوان مهره ثابت خود را به توماس فرانک تحمیل کند. در ادامه راه امیدواریم سامان پیشرفت چشمگیرتری داشته باشد و بتواند با بازی های درخشان، به تیم های سطح اول اروپا منتقل شود.
سخن پایانی
برنتفوردی ها این فصل با برد دو بر صفر در همان هفته اول مقابل آرسنال، میخ خود را محکم کوبیدند. زنبورها با تمپویی بالا، پرسی سنگین که با تهییج تماشچیان دوست داشتنیشان در استادیوم تازه تاسیس کامیونیتی همراه است، به تیمی خطرناک و دوست داشتنی بدل شده اند. تیمی که نشان داده در زمین خود فوق العاده خطرناک است و می تواند هر رقیبی را تحت تاثیر بازی خود قرار دهد. زنبورها نشان دادند پتانسیل ماندن در لیگ برتر را دارند و با برنامه ریزی مدون می توانند یکی از پایه های ثابت این لیگ باشند. مهد فوتبال دنیا انگلیس، جایی که هرروز لیگش جذابتر از قبل می شود و امکان سورپرایز مخاطب را هر فصل به وجود می آورد. ممنون از پرمیرلیگ جذاب که هر فصل شوق دیدن و لذت بردن فوتبال را در ما زنده نگه می دارد.
اتلتیکومادرید2 – 0 بارسلونا؛ شب انتقام
سوارز که سال گذشته نامهربانانه از بارسلونا کنار گذاشته شده بود، در دیدار شنبه شب یک گل زد و یک پاس گل داد، تا نقشی کلیدی در پیروزی 2-0 اتلتیکو مادرید داشته باشد.
بارسا بازی را بهتر آغاز کرد و در دقیقه 2 بود که روی پاس سرجینیو دست، این کوتینیو بود که صاحب موقعیت شد اما حضور به موقع خیمنز، این فرصت را از ستاره برزیلی بارسا گرفت.
پس از آن نوبت بازیکنان اتلتیکو مادرید بود که ابتکار عمل را در دست بگیرند و در دقیقه 8، روی همکاری سوارز و یورنته، این توماس لمار بود که صاحب موقعیت شد اما ضربه او از بالای دروازه بارسا به بیرون رفت.
در ادامه بازی متعادل دنبال شد تا اینکه در دقیقه 17، روی تعلل مینگسا، این کاراسکو بود که ژوائو فیلیکس را صاحب موقعیت کرد اما ضربه این ستاره پرتغالی به شکل خطرناکی از کنار دروازه بارسا به بیرون رفت.
حملات دو تیم ادامه داشت تا اینکه در دقیقه 23، این اتلتیکو بود که به گل رسید. روی حرکت عالی ژوائو فیلیکس و سوارز بود که لمار صاحب موقعیت شد و با یک شوت محکم، توپ را به طاق دروازه بارسا کوبید.
بعد از این گل بارسا پیش کشید و چیزی نمانده بود که کوتینیو در دقیقه 27 کار را به تساوی بکشد اما او که با دفع ناقص خیمنز صاحب موقعیت شده بود، ضربه اش را از کنار دروازه به بیرون زد.
یک دقیقه بعد روی پاس عالی ژوائو فیلیکس، این سوارز بود که صاحب موقعیت شد اما ضربه او به شکل خطرناکی از کنار دروازه به بیرون رفت.
در ادامه این بارسلونا بود که برای رسیدن به گل برتری تلاش بیشتری به خرج داد و بیشتر توپ و میدان را در اختیار داشت اما این اتلتیکو مادرید بود که در دقیقه 44، روی یک ضدحمله سریع به گل دوم رسید. حرکت را توماس لمار را آغاز کرد و در ادامه پاس ژوائو فیلیکس، سوارز را در موقعیت گلزنی قرار داد و او هم با یک ضربه دقیق، توپ را به گوشه دروازه تراشتگن فرستاد.
در ثانیه های پایانی نیمه اول اتفاق خاصی رخ نداد و این نیمه با همان دو گل به سود اتلتیکو به پایان رسید.
نیمه دوم را دو تیم متعادل آغاز کردند و دقایق ابتدایی بدون اینکه موقعیت خاصی روی دروازه ها ایجاد شود، سپری شد. در دقیقه 60 بود که روی پاس خوب گاوی، کوتینیو صاحب یک موقعیت بسیار خوب شد که می توانست یکی از گل های خورده بارسا را جبران کند اما ضربه او دقیقا به جایی رفت که اوبلاک حضور داشت. هرچه به دقایق پایانی نزدیک می شدیم، تلاش بازیکنان بارسا برای رسیدن به گل افزایش پیدا می کرد اما بازیکنان این تیم نمی توانستند موقعیت چندانی روی دروازه حریف ایجاد کنند. یکی از معدود موقعیت های این تیم در دقیقه 86 ایجاد شد که روی یک ضربه آزاد، ممفیس دیپای شانس خود را امتحان کرد اما ضربه او از بالای دروازه به بیرون رفت و در نهایت بازی با همان نتیجه 2-0 به سود اتلتیکو به پایان رسید.
داور با مهدی لج کرده بود؟
دو تکل و کارت قرمز جنجالی طارمی
در حالی که دیدار تیم های پورتو- پاسوس فریرا با نتیجه ۲ بر یک به سود پورتو در حال اتمام بود، چند اتفاق متوالی پشت سر هم و تصمیم سختگیرانه داور ستاره ایرانی پورتو را به بیرون از زمین هدایت کرد؛ در حالی که اعتراض شدیدی علیه این تصمیم داور از سوی نیمکت پورتو متوجه قاضی میدان شد.
مهدی طارمی که پیش از این مسابقه یک کارت زرد در لیگ برتر پرتغال گرفته بود، در دقیقه ۱۶ بخاطر یک بیاحتیاطی در میانه زمین برای دادن پاس در عمق و ایجاد موقعیت، در زمان زدن تکل برخوردی با پای ماراکاس، مدافع میانی حریف داشت که داور در این صحنه از کارت زرد خود استفاده کرد.
ستاره ایرانی پورتو که در دقیقه ۳۲ قصد فرار سریع به سمت محوطه جریمه و تک به تک شدن با دروازهبان حریف را داشت، با یک تکل بلند توسط مدافع پاسوس فریرا نتوانست به حرکت خود ادامه بدهد و قبل از ورود به ۱۸ قدم سرنگون شد تا یک موقعیت خوب گلزنی برای این مهاجم شکل نگیرد.
طارمی که در طول مسابقه با همان استایل همیشگی در حال رقص پا در اطراف محوطه جریمه پاسوس و ایجاد فرصتی برای ضربه نهایی بود، برای این موضوع تا دقیقه ۴+۹۰ صبر کرد؛ ثانیههایی قبل از اینکه داور بخواهد سوت پایان این بازی دشوار را به صدا در بیاورد.
طارمی که در دقیقه ۴+۹۰ در لحظه نفوذ به محوطه جریمه به دلیل سُر خوردن بازیکن همدسته از پاس عرضی وی برای گلزنی محروم شده بود، این بار روی یک توپ برگشتی پس از کاشته دروازهبان حریف، آهنگ دروازه این تیم را کرد و در برخورد با ماراکاس، مدافع حریف نقش بر زمین شد، اما در شرایطی که تماشاچیان ورزشگاه دراگائو به دنبال اعلام ضربه پنالتی و احتمالا گلزنی طارمی و پایان طلسم او مقابل این تیم پرتغالی بودند، داور دوان دوان خود را به صحنه رساند و با دادن کارت زرد دوم، مهاجم ایرانی پورتو را اخراج کرد. صحنهای که با اعتراض شدید طارمی و درخواست او برای VAR همراه بود.
اما در حالی که داور در حال توضیح به بازیکنان درباره این صحنه بود، آنتونس دیگر مدافع پاسوس به سمت طارمی رفت و حرفی به او زد که موجب عصبانیت شدید این مهاجم بوشهری شد تا او با جملهای تند بازیکن حریف را مورد خطاب قرار بدهد و این موضوع تنش جدیدی به وجود بیاورد.
سرخیو کونسیسائو، سرمربی پورتو با عصبانیت به سمت داور چهارم رفت و نسبت به این تصمیم از او انتقاد کرد؛ طارمی هم که عصبانی شده بود با وجود درخواست په په برای رفتن به سمت داور و عذرخواهی، حرف او را نپذیرفت و با طمانینه، راه خروج از زمین را در پیش گرفت. او حتی به داور چهارم هم اعتراض کرد، اما در شرایطی که قصد خروج از زمین را داشت، با فریاد کُنسیسائو به سمت نیمکت برگشت و با سوت پایان مسابقه در آغوش سرمربی و بازیکنان همتیمی سعی کرد این اتفاق را پشت سر بگذارد.
لحظه اخراج طارمی در دقایق پایانی
آنطور که از تصاویر تلویزیونی به نظر می رسید، کونسیسائو از طارمی خواست با فراموش کردن این صحنه از داور عذر بخواهد؛ اگرچه با قطع تصاویر تلویزیونی مشخص نشد آیا این اتفاق رخ داده یا نه، اما در شرایطی که بازیکنان پاسوس هم به اعلام پایان بازی توسط داور معترض بودند، طارمی و سرمربی پورتو منتظر بودند تا داور در زمان خروج از میدان، حضور آنها را بپذیرد.
با توجه به اینکه پورتو در مسابقه آینده طارمی را به همراه نخواهد داشت، احتمالا این حرکت کُنسیسائو برای جلوگیری از محرومیت احتمالی مهاجم ایرانی تیمش بود که شاید نباید به آن شکل آنی عصبانی می شد.
نکته عجیب درباره تیم پاسوس این است که ازجمله باشگاه های پرتغالی است که طارمی موفق نشده به آن گل بزند؛ اگرچه در دو فصل گذشته چهار بار مقابل این تیم به میدان رفته است.
طارمی در فصل گذشته نیز در دیدار مقابل بنفیکا روی یک خطا از زمین اخراج شده بود، اما این بار داور زمین خوردن او را دایو تشخیص داد و بدون آنکه به VAR برود، اقدام به جریمه وی کرد. این در حالی است که به نظر و در صحنه های آهسته تلویزیونی حرکت مدافع پاسوس روی طارمی خطا به نظر نمی رسید، اما مهدی تا لحظه آخر اصرار داشت که بازیکن حریف پای تکیه گاه او را با نوک پا زده و این بازیکن را سرنگون کرده است. البته دایوهای طارمی آنقدر طبیعی است که به سختی می شود نظر مخالفی درباره آن داشت.
با اخراج لحظه آخری طارمی، او باید پس از ریکاوری با پروازی نسبتا طولانی خود را به دبی برساند و در آنجا با دیگر بازیکنان ملی پوش تمرین خود با تیم ملی ایران را آغاز کند؛ ایران دو بازی حساس و دشوار در رقابت های انتخابی جام جهانی مقابل امارات و کره جنوبی دارد و مثل همیشه یک طارمی بشاش و سرحال کارگشای تیم ملی خواهد بود.
اخبار
تسلیم برابر بزرگان
بدون زور و معمولی، حقیقتی تلخ در مورد بارسلونا
بارسلونا شنبه شب به زمین اتلتیکو رفت و با 2 گل شکست خورده زمین را ترک کرد. این بار و بر خلاف بازی قبلی برابر بنفیکا که بارسا دقیقه 2 دروازه اش را باز شده دید، نه کادر فنی و نه هواداران، گلایه ای از عدم تلاش و جدیت بازیکنان نداشتند.
از دقیقه یک مشخص بود که بارسا برای کسب نتیجه ای مطلوب وارد زمین شده است. کنترل توپ و میدان در بسیاری از دقایق در دست بارسا بود و این را آمار و ارقام بازی نیز نشان می دهد ولی با این حال اتلتیکو یکی از راحت ترین بازی های خود در یک سال گذشته را تجربه کرد.
پس از پیروزی 5-0 بر ایبار در ماه آوریل، اتلتیکو یکی از آسودهترین شب های خود را پشت سر گذاشت. در واقع بارسا می خواست و انگیزه بالایی هم داشت که اتلتیکو را شکست دهد اما توان و ظرفیت لازم در این تیم دیده نمی شد. نه در دفاع و نه در حمله، بارسلونا قدرت لازم را از خود نشان نداد و اینجاست که بار دیگر جمله معروف جرارد پیکه و رونالد کومان خودنمایی می کند:« این همه داشته های بارسلوناست.» حقیقت امروز بارسا این است که قدرت رقابت با تیم های بزرگ و باکیفیت را ندارد.
هر دو گل اتلتیکو روی ضعف دفاعی بارسلونا به ثمر رسید. برابر تیمی که مهاجمانی سرعتی در عمق و کناره ها داشت، بارسلونا مرتکب اشتباهاتی نابخشودنی شد. مشکل بارسا هم در ضعف انفرادی مدافعان و هم در ضعف تیمی بود. نیکو گونزالس در مهار توماس لمار موفق عمل نکرد و ستاره فرانسوی توانست دقیقه 23 اتلتیکو را پیش بیندازد. نیکو 18 ساله مامور مهار لمار بود ولی او را رها کرد. گل دوم نیز توسط لوئیس سوارز، روی یک حرکت عمقی و جان ماندن مدافعان به ثمر رسید.
مشکل دیگر بارسا به خط حمله بر می گردد. کار با ممفیس دیپای، کوتینیو و گاوی شروع شد و سپس آنسو فاتی و لوک دی یانگ هم وارد زمین شدند. کوتینو دو موقعیت خوب گلزنی داشت ولی هر دو از دست رفت. یک شوت او بیرون چارچوب بود و شوت بعدی را یان اوبلاک به خوبی مهار کرد. بارسلونا در مجموع دو شوت به چارچوب داشت.
شاید بهترین بازیکن بارسا گاوی 18 ساله بود و ثابت کرد که لوئیس انریکه در دعوت از او به تیم ملی اسپانیا اشتباه نکرده است. بخت مسلم گلزنی کوتینیو روی پاس ماهرانه گاوی خلق شد.
بارسا با این شکست به فیفا دِی رسید و اکنون کادر فنی دو هفته برای سر و سامان دادن به شرایط بد فعلی زمان دارد.
مرگ مشهورترین مدیر فوتبال فرانسه
به نقل از بیبیسی تاپی که در چهار سال گذشته مشغول مبارزه با سرطان معده بود در آرامش و میان خانوادهاش جان سپرد. او در دورهای مالک آدیداس، باشگاه المپیک مارسی و وزیر کابینه فرانسوا میتران، رئیسجمهوری فرانسه بود. برنارد تاپی همچنین به دلیل تخلف از قانون مدتی را در زندان گذراند.
دومینیک، همسر آقای تاپی و سایر اعضای خانودهاش در بیانیه مرگ او گفتند که او آروز داشت در مارسی، «شهری که در قلبش بود»، دفن شود.
امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه، از جمله افرادی بود که درگذشت تاپی را تسلیت گفت و از او به عنوان فردی «بلندپرواز، پر انرژی و مشتاق... که منبع الهام نسلهایی از مردم فرانسه بود»، نام برد.
برنارد تاپی در مناطق کارگرنشین اطراف پاریس بزرگ شد. او کارش را به عنوان خواننده شروع کرد و بعد راننده مسابقات اتومبیلرانی شد. استعداد آقای تاپی اما در خریدن کسب و کارهای ورشکست شده و سپس فروش آنها بود.
او با خریدن باشگاه المپیک مارسی، خودش را به عنوان فردی ثروتمند تثبیت کرد. المپیک مارسی زمانی که به آقای تاپی تعلق داشت، قهرمان لیگ فوتبال فرانسه شد. البته او به تبانی در مسابقات فوتبال متهم شد و در نتیجه قهرمانی از مارسی گرفته شد و این تیم بعدا به دسته پایین فرستاده شد. المپیک مارسی همچنین در دوران برنارد تاپی با پیروزی مقابل آث میلان، قهرمان فوتبال اروپا شد.
تاپی همچنین یک تیم دوچرخهسواری را خرید که دو بار قهرمان تور دو فرانس شد، او همچنین مالک بخش عمده سهام شرکت تولیدات محصولات ورزشی آدیداس بود و چندین روزنامه را نیز در اختیار داشت.او در دهه ۱۹۹۰ طعم حضور در دنیای سیاست را نیز چشید، وزیر امور شهری فرانسه شد و بعدا به عنوان یک عضو چپگرا به عنوان نماینده پارلمان اروپا از مارسی انتخاب شد.
در اواخر دهه ۱۹۹۰ تاپی با مشکلات قانونی مواجه شد و امپراتوریاش فروپاشید. او به دلیل تبانی در فوتبال و فرار مالیاتی زندانی شد.در اوایل سال ۲۰۲۱ خانواده تاپی هدف یک سرقت خشن قرار گرفتند. سارقین وارد خانه آقای تاپی در نزدیکی پاریس شدند، او و همسرش را با سیم برق بستند، مورد آزار جسمی قرار دادند و جواهراتشان را سرقت کردند.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9602/29226/100467
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9602/29226/100468
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9602/29226/100469
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9602/29226/100470
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9602/29226/100471
|
عناوین این صفحه
- چرا پروسه انتخاب مربی جدید در بوندسلیگا عاقلانهتر از لیگبرتر است؟
- جرقهای که تبدیل به پدیده میشود
- اتلتیکومادرید2 – 0 بارسلونا؛ شب انتقام
- دو تکل و کارت قرمز جنجالی طارمی
- اخبار