|
وقتی قهرمانی در اروپا از قهرمانی داخلی آسانتر است
لیورپول شنبه شب موفق شد تاتنهام را 2-0 شکست دهد تا برای ششمین بار (دومین بار در فضای لیگ قهرمانان اروپا) بر برام اروپا بایستد. لیورپول که برای آخرین بار در سال 1990 قهرمانی در لیگ انگلیس را تجربه کرده (زمانی که هنوز لیگ برتر به وجود نیامده بود و این مسابقات، لیگ دسته اول نام داشت) در سال 2005 اولین قهرمانی خود در لیگ قهرمانان اروپا را جشن گرفت و همان زمان، رکورد بیشترین فاصله بین آخرین قهرمانی در لیگ و قهرمانی اروپا را با 15 سال به نام خود ثبت کرد.
14 سال گذشت و لیورپول در این سال ها هرچند در 3 فصل (09-2008، 14-2013 و 19-2018) بسیار به قهرمانی در لیگ برتر نزدیک شد، اما باز هم موفق به کسب جام لیگ برتر نشد تا در فضایی که حتی تیم هایی نظیر بلکبرن و لسترسیتی هم قهرمانی در آن را تجربه کرده اند، تعداد جام های لیورپول صفر باشد. قرمزهای مرسی ساید با قهرمانی در فصل 19-2018، رکورد 14 سال قبل خود را هم ارتقا دادند و اکنون فاصله آخرین قهرمانی لیگ و آخرین قهرمانی اروپایی را به 29 سال رسانده اند؛ رکوردی که بعید به نظر میرسد به این زودی ها شکسته شود.
البته باید این را هم در نظر داشت که در صورت پیروزی تاتنهام، این رکورد (بیشترین فاصله بین آخرین قهرمانی لیگ و قهرمانی اروپایی) در اختیار اسپرز قرار میگرفت. چرا که از آخرین قهرمانی تاتنهام در سطح اول فوتبال انگلیس، 58 سال میگذرد!
لیورپول در حالی این رکورد ویژه را ثبت کرده که پیش از این، انتقادات در خصوص ترجیح قهرمانی اروپایی بر قهرمانی داخلی بر رئال مادرید وارد بود. رئال که با 7 قهرمانی در فضای جدید (از فصل 93-1992 تاکنون) رکورد دار است، تنها در یکی از این 7 فصل توانسته همزمان با قهرمانی اروپایی خود، در لالیگا نیز قهرمان شود و در بعضی از قهرمانی های اروپایی خود، نتوانسته در لالیگا عنوانی بهتر از چهارمی و پنجمی را کسب کند.
اما آیا کسب این دوگانه و قهرمانی همزمان در لیگ داخلی و اروپا همیشه اینقدر دشوار بوده و تیم ها مجبور بوده اند از بین این دو، یکی را انتخاب کنند؟ در ادامه نگاهی خواهیم داشت به تیم هایی که در فصل قهرمانی اروپایی خود، در لیگ های داخلی نیز قهرمان شده اند:
مارسی (93-1992)/ آث میلان (94-1993)/ آژاکس (95-1994)/ منچستریونایتد (99-1998)/ بایرن مونیخ (01-2000)/ پورتو (04-2003)/ بارسلونا (06-2005)/ منچستریونایتد (08-2007)/ بارسلونا (09-2008)/ اینترمیلان (10-2009)/ بارسلونا (11-2010)/ بایرن مونیخ (13-2012)/ بارسلونا (15-2014)/ رئال مادرید (17-2016)
این آمار نشان میدهد که در 27 دوره برگزار شده از رقابت های لیگ قهرمانان اروپا، تنها در 14 دوره (51.8 درصد) تیم های قهرمان اروپا در لیگ های داخلی خود نیز به قهرمانی رسیده اند. در این بین شاید موفق ترین تیم ها بارسلونا، منچستریونایتد و بایرن مونیخ باشند که در تمامی فصل های قهرمانی خود در اروپا، در لیگ های داخلیشان نیز به قهرمانی رسیده اند.
اما عملکرد قهرمانان 13 دوره دیگر به چه شکل بوده است؟ ابتدا بیایید و به ضعیف ترین قهرمانان اروپایی (از نظر رتبه در لیگ داخلی) اشاره کنیم. ضعیف ترین قهرمان اروپا چلسی در فصل 12-2011 است که در فصلی که به قهرمانی اروپا رسید، در لیگ برتر در رده نازل ششم قرار گرفت و تنها به لطف سهمیه قهرمانی اش توانست در رقابت های فصل بعد حاضر باشد؛ سهمیه ای که به قیمت حذف تاتنهام (تیم چهارم فصل 12-2011 لیگ برتر) از مسابقات فصل بعد لیگ قهرمانان تمام شد.
بعد از چلسی 12-2011، نوبت به رئال مادرید فصل 00-1999 و لیورپول فصل 05-2004 میرسد که در شرایطی قهرمان اروپا شدند که نتوانستند در لیگ هایشان، عناوینی بهتر از پنجمی را کسب کنند.
یوونتوس در فصل 96-1995 و در قهرمانی اروپا، تیم دوم سری آ بود. بوروسیا دورتموند اوتمار هیستفلد در شرایطی قهرمان سال 97 اروپا شد که در بوندسلیگا با فاصله ای 8 امتیازی نسبت به بایرن مونیخ در رده سوم قرار گرفته بود و رئال مادرید یوپ هاینکس در سال 98 در شرایطی طلسم 32 ساله خود در اروپا را میشکست که با 11 امتیاز اختلاف نسبت به بارسلونا، تیم چهارم لالیگا شده بود. وضعیتی که بهانه خوبی به لورنزو سانز برای اخراج مربی آلمانی میداد.
رئال دلبوسکه در سال 2002 و در فصل قهرمانی رئال در گلاسکو، تیم سوم لالیگا شده بود و یک فصل بعد، میلان کارلو آنچلوتی نیز دقیقا همین وضعیت را تکرار میکرد. درباره لیورپول سال 2005 نیز پیش از این مطالبی بیان شد. تیم رافائل بنیتس که در پایان فصل لیگ برتر با 37 امتیاز اختلاف نسبت به چلسی در رده پنجم حضور یافته بود، توانست به لطف قهرمانی اش در اروپا، مسابقات فصل بعد لیگ قهرمانان را از مرحله اول انتخابی آغاز کند.
میلان در فصل 07-2006 و دو سال بعد از ناکامی در فینال استانبول، در آتن از لیورپول انتقام گرفت و برای سومین بار در لیگ قهرمانان اروپا به قهرمانی رسید، آن هم در شرایطی که فصل سری آ را در رده چهارم به پایان برده بود. درست است که میلان فصل را به دلیل نقش خود در کالچو پولی با 8 امتیاز منفی آغاز کرده بود، اما برگرداندن این امتیازات هم میلان را قهرمان سری آ نمیکرد تا آنچلوتی در هیچ کدام از قهرمانی های اروپایی خود، سری آ را نبرده باشد.
با گذر از چلسی روبرتو دیمتئو، به رئال مادرید میرسیم. رئال آنچلوتی در فصل 14-2013 طلسم «لادسیما» را شکست و برای دهمین بار قهرمان اروپا شد اما آن ها نتوانستند در لالیگا به عنوانی بهتر از سومی برسند. (البته فاصله رئال با اتلتیکوی قهرمان تنها 3 امتیاز بود) قهرمانی های یازدهم و سیزدهم رئال با زیدان در فصل های 16-2015 و 18-2017 نیز در شرایطی رقم خورد که رئال در لالیگا به ترتیب دوم و سوم شده بود.
این درست است که این تیم ها نتوانستند همزمان قهرمان لیگ قهرمانان و لیگ های داخلی خود شوند، اما باید این را هم در نظر داشت که از آخرین قهرمانی های این تیم ها در لیگ های داخلیشان زمان زیادی نمیگذشت و مانند لیورپول، انتظارهایی 15 و یا 30 ساله برای قهرمانی در لیگ نکشیده بودند.
یوونتوس مارچلو لیپی و دورتموند اوتمار هیستفلد یک سال قبل از قهرمانی های اروپاییشان، قهرمان لیگ های داخلی شده بودند و در حقیقت به عنوان قهرمان لیگ های ایتالیا و آلمان، توانسته بودند پای به عرصه اروپایی بگذارند.
رئال مادرید در سال های 98 و 2000 قهرمان لالیگا نشد اما این تیم آخرین قهرمانی لالیگایی خود را در فصل 97-1996 جشن گرفته بود و قبل از قهرمانی 2002 نیز، قهرمانی فصل 01-2000 را کسب کرده بود. قبل از قهرمانی فصل 14-2013 لیگ قهرمانان نیز، رئال برای رجوع به آخرین قهرمانی داخلی اش نیازی به رجوع به کتاب های تاریخ نداشت، چرا که در فصل 12-2011 با ژوزه مورینیو قهرمانی 100 امتیازی خود را جشن گرفته بود.
در زمان قهرمانی میلان در فصل 03-2002، از آخرین قهرمانی این تیم در سری آ 4 سال میگذشت و میلان در هنگام برپایی جشن قهرمانی اروپا در سال 2007، حسرتی 3 ساله برای فتح سری آ داشت. چلسی نیز تنها 2 فصل قبل از قهرمانی اروپاییش قهرمانی لیگ برتر انگلیس را تجربه کرده بود.
دلایل زیادی برای این اتفاقات میتوان برشمرد. بسیاری از طرفداران رئال تیمشان را تیمی اروپایی میدانند و معتقدند این تیم حتی در بدترین روزهای داخلی اش، راه نتیجه گرفتن در مسابقات قاره ای را به خوبی بلد است. این نکته را درباره میلان کارلو آنچلوتی نیز میتوان ذکر کرد. نکته دیگر آن که برخی از تیم ها در مقطعی از فصل، زمانی که میدانند نباید امیدی برای فتح لیگ داشته باشند، تمرکز خود را معطوف رقابت های اروپایی کرده و به نتایج درخشانی نیز دست مییابند.
برای مثال ویسنته دل بوسکه در نوامبر 1999 در شرایطی پای به رئال گذاشت که این تیم با جان توشاک نتایج کابوس واری میگرفت. این وضعیت برای روبرتو دیمتئو و چلسی که او از آندره ویاش بواش تحویل گرفت نیز صادق است. (چلسی به دنبال شکست مقابل ناپولی در بازی رفت مرحله یک هشتم، حتی در آستانه حذف از اروپا هم بود) لیورپول رافائل بنیتس در فصل 05-2004 نیز خیلی زود متوجه شد که قهرمان فصل لیگ برتر، تیمی غیر از چلسی ژوزه مورینیو نخواهد بود.
خیلی از طرفداران لیورپول در همین فصل و در شرایطی که لیورپول بیش از همیشه به قهرمانی در لیگ برتر نزدیک بود، ترجیح میدادند تیمشان در اروپا حذف شود و به قهرمانی در لیگ برتر برسد. اما این اتفاق رخ نداد تا در فصلی که لیورپول بر بام اروپا ایستاد، حسرت طرفداران لیورپول برای قهرمانی در سطح اول فوتبال انگلیس 30 ساله شود.
شاید فصل 20-2019 بهترین آزمون برای لیورپول و یورگن کلوپ باشد. آن ها در این فصل دیگر دغدغه ای برای بازی های اروپایی نخواهند داشت و میتوانند تمرکز خود را معطوف لیگ برتر کنند. اگر ناکامی لیگ برتری لیورپول امتداد یابد، این سوال به شکل جدی تری مطرح خواهد شد که: آیا لیگ برتر انگلیس، رقابتی چالشی تر از لیگ قهرمانان اروپاست؟ لیورپول 20-2019 پاسخ روشنی به این سوال خواهد داد.
اوباما و مسی و جان اسنو
باراک اوباما، رییسجمهور سابق امریکا، چند روز قبل در حاشیه کنفرانسی در بوگوتا پایتخت کلمبیا، ضمن تمجید از لیونل مسی، تبیینی هم درباره علت ناکامی مسی در سطح فوتبال ملی ارایه کرد که اگرچه سخن بدیع و بکری نبود، ولی حاوی نکتهای بود درباره جهان کنونی و احتمالا روند تاریخ بشر.
اوباما در لابهلای اظهارنظرهایش درباره دنیای فوتبال و ستارههای فوتبال، درباره ناکامی مسی در فتح جام جهانی گفت «همانطور که میدانید حتی کسانی که آنها را نابغه میدانیم برای پیشرفت و توسعه سبک و سیاقشان ناچار به همکاری با دیگران هستند. در آرژانتین با اینکه مسی واقعا خارقالعاده است ولی تیم ملی این کشور برای قهرمانی در جام جهانی مشکل داشته. توصیه من به جوانان این است که بدانند تعداد کسانی که توانستهاند به تنهایی به موفقیتهای بزرگ دست یابند بسیار اندک است.» کاملا پیداست که اوباما در این اظهارنظر، نیمنگاهی هم به مقایسه مسی و مارادونا دارد و شاید تلویحا خواسته بگوید که کیفیت بازی مسی و جایگاه او در تاریخ فوتبال، پایینتر از مارادونا نیست. همچنین آشکار است که برای اوبامای امریکایی که قرابت چندانی با لیگ قهرمانان اروپا ندارد، هنوز جام جهانی مهمتر از چمپیونزلیگ است؛ چراکه بسیاری از طرفداران مسی، توفیقات او در لیگ قهرمانان اروپا را مهمتر از درخشش و قدرت رهبری مارادونا در جامهای جهانی، بهویژه دو جام ۱۹۸۶ و ۱۹۹۰ میدانند. اما نکته اصلی حرف اوباما نفی قهرمانمحوری و تاکید بر کار و عقل جمعی است. این نکته را بسیاری دیگر چه در عرصه سیاست چه در عرصه فوتبال گفتهاند. در قرون متاخر که فرهنگ دموکراتیک تقویت شده و اتوریته پیدا کرده، فردیت هم رشد کرده است. رشد فردیت، برخلاف آنچه در بدو امر ممکن است به نظر آید، با قهرمانپروری منافات دارد؛ چراکه قهرمان، فردی بزرگ است که تودهای مطیع و پیرو به دنبالش راه میافتد و برایش هورا میکشد و هلهله میکند. اما وقتی که فردیت و تفرد فراگیر میشوند، هر کسی برای خودش کسی میشود. یعنی دیگر ما با یک فرد و یک توده مواجه نیستیم، بلکه با «افراد» مواجهیم؛ افرادی که چه بسا هر یک رای و نظری دارند و سر متابعت و پیروی و دنبالهروی از زید و عمرو هم ندارند. البته در عالم واقع همواره حدی از «پیروی تودهها» از اشخاص شاخص باقی میماند ولی هر چه فردیت در فرهنگ یک جامعه پررنگتر باشد، «فرهنگ تبعیت» در آن جامعه کمرنگتر میشود. در چنین اتمسفری، احتمال ظهور قهرمانانی که یکتنه کار را پیش میبرند و خلقی را به سعادت میرسانند، کمتر و کمتر میشود؛ چراکه فرهنگ دموکراتیک، فرهنگ چونوچراست و چونوچرا، بسته به ضعف و قوتش، با دنبالهروی و پذیرش زیردستی کم و بیش منافات دارد. برخی مخالفان دموکراسی، در آرزوی آنند که در جهان جدید هم، مثل داستانهای جهان قدیم (و نه لزوما واقعیت جهان قدیم)، از دل تودههای فاقد فردیت و تشخص، مردی از خویش برون آید و کاری بکند. یعنی یک نفر از دل جمع سر بر آورد و چنان کند که باید. بیتوجه به نظر عموم مردم، به گونهای عمل کند که مصلحت عمومی تامین شود.
پرپیداست که در چنین نگرشی، «عقل جمعی» هیچ اعتباری ندارد و فردی که چنین رای یا آرزویی دارد، برای عقل مردم تره هم خرد نمیکند. در قسمت پایانی فصل آخر سریال بازی تاج و تخت، در سکانسی که دنریس تارگرین به دست جان اسنو کشته شد، بحث طرفین دقیقا بر سر قدرت تشیخص مصلحت و حق تعیین سرنوشت بود. در ذهن جان اسنو، مثل ذهن هر فرد دموکرات دیگری، عنصر «تردید» جایگاهی برجسته داشت. هم از اینرو جان اسنو میگفت نمیداند خوب و بد چیست. اما دنریس تارگرین یقین داشت که خوب چیست و بد کدام است. ولی فراتر از این، وقتی که جان اسنو از دنریس پرسید پس تکلیف مردم دیگری که فکر میکنند خوب و بد را میشناسند (و قاعدتا میخواهند مطابق انتخابهایان زندگی کنند) چه میشود، دنریس تارگرین با قاطعیت گفت آنها حق انتخاب ندارند. یعنی فقط یک نفر از قدرت تشخیص مصلحت عمومی برخوردار است (مادر اژدهاها) و به همین دلیل حق تعیین سرنوشت عموم مردم هم با اوست و مخالفان او باید سرها در گلیم کشند و زبان در کام. هم از اینرو مادر اژدهاها باید میمرد تا خلق خدا، دست کم تا حدی، طعم آسایش را بچشند! باری در جهان مدرن برای قهرمانهایی که تجلیشان معمولا با له شدن تودهها توام است، جای چندانی نیست. نه که چنین افرادی در این جهان پدید نیامدهاند؛ بلکه روند تاریخ مدرن به سود رشد عمومی است نه به سود سر برآوردن یک قهرمان و پدیدآمدن مشتی مرید تابع و تسلیم و هلهلهکن و بادمجان دور قاب چین. کافی است یاران مسی را در تیم ملی آرژانتین با یاران مارادونا مقایسه کنیم تا دریابیم فردیت در فوتبال هم چقدر رشد کرده و چرا مسی قهرمانی در حد و اندازه مارادونا نشده است که یکتنه بار کار را بر دوش کشد و آرژانتین را بر بام جهان فوتبال رساند.
اگر مورد عجیب و استثنایی کانیگیا را از جمع یاران مارادونا فاکتور بگیریم، دیبالا و آگوئرو و دیماریا و ماسکرانو و هیگواین در اطراف مسی دهه اخیر، به عنوان بازیکنانی شاخص و واجد سبک و سیاق و فردیت، به مراتب پررنگتر از والدانو و بورچاگا و خوزه لوئیز براون و اسکار روگری در اطراف مارادونا در دهه ۱۹۸۰ محسوب میشوند.
اخبار
نیمار: فقط به بارسا میروم، نه رئال
روزنامه انگلیسی دیلیمیل مدعی شد نیمار، ستاره برزیلی پاری سن ژرمن به مدیران ارشد این باشگاه اطلاع داده که با وجود تلاشهای رئال مادرید برای راضی کردن او برای انتقال به مادرید، او تنها حاضر است PSG را به مقصد بارسلونا ترک کند و نه هیچ تیم دیگری.
پیش از این روزنامه اسپورت اسپانیا نیز فاش کرده بود که با اینکه فلورنتینو پرز در روزهای اخیر سعی کرده نیمار را برای پیوستن به این باشگاه اسپانیایی متقاعد کند ولی ستاره برزیلی پیشنهادهای رئال را رد کرده است.
نیمار که دو فصل اخیر را در پاریس سپری کرده از شرایط خود در این باشگاه فرانسوی ناراضی است و شایعات زیادی درباره جدایی او از PSG و مقاصد احتمالیاش منتشر شده است. رئال مادرید و بارسلونا مهمترین مقاصدی هستند که گفته میشود به احتمال زیاد شاهد حضور نیمار خواهند بود.
نیمار در سال 2017 با قراردادی به ارزش 198 میلیون پوند از بارسلونا به PSG منتقل شد تا رکورد نقل و انتقالات فوتبالی در آن زمان را بشکند. دیلیمیل میگوید PSG قصدی برای فروش ستاره برزیلیاش ندارد و او را یکی از مهرههای اصلی خود میبیند و امیدوار است در فصلهای آینده بتواند با کمک نیمار به رویایش برای قهرمانی در چمپیونزلیگ دست یابد.
از سوی دیگر نیمار این روزها وضعیت پرآشوبی دارد. او از یک سو با اتهام تجاوز جنسی روبرو شده و از سوی دیگر به دلیل مصدومیت رقابتهای کوپا آمهریکا را از دست داده و از همراهی تیم ملی کشورش در این رقابتها محروم شده است.
دیلیمیل میگوید در میانه اوضاع بغرنجی که نیمار با آن روبرو است، فلورنتینو پرز و دستیار او خوزه آنخل سانچز در روزها و هفتههای گذشته بارها تلاش کردهاند تا نیمار را برای ترک پاریس و انتقال به برنابئو راضی کنند اما نیمار هر بار پیشنهادهای آنها را رد کرده و گفته تنها به بازگشت به تیم سابقش، بارسلونا تمایل دارد. در نهایت نیمار موضع خود را به اطلاع مدیران پاری سن ژرمن رسانده و اعلام کرده تنها تیمی که او خواهان انتقال به آن خواهد بود بارسا است و بس.
شکایت منچسترسیتی از یوفا
به دادگاه CAS
بعد از گزارش چند ماه قبل اشپیگل در مورد تخلفات سیستماتیک باشگاه منچسترسیتی و دور زدن قوانین فرپلی مالی یوفا، اتحادیه فوتبال اروپا تایید کرد که این باشگاه چنین تخلفاتی را مرتکب شده و مسئولان لیگ برتر نیز پرونده جداگانه ای برای بررسی این موضوع باز کرده اند.
در این بین، نشریه نیویورک تایمز ادعا کرد که ممکن است منچسترسیتی به دلیل این تخلفات، برای یک فصل از حضور در لیگ قهرمانان اروپا محروم شود.
این در حالی است که باشگاه منچسترسیتی بارها انجام هرگونه اقدام غیرقانونی را رد کرده و انتشار چنین گزارش هایی را اقداماتی برای ضربه زدن به سابقه و منافع مالی این باشگاه توصیف کرده است.
اکنون مدیران سیتی از باشگاه حکمیت ورزشی خواسته اند در مورد حکم یوفا، فرجام خواهی کند. در بیانیه CAS آمده است:» دادگاه حکمیت ورزشی شکایتی که از سوی باشگاه منچسترسیتی علیه اتحادیه فوتبال اروپا ارائه شد را دریافت کرد.
این دادخواست علیه تصمیماتی که توسط بخش تحقیقات مالی یوفا علیه باشگاه منچسترسیتی برای تخطی از قوانین فرپلی مالی و باشگاه داری یوفا گرفته شده، ارائه شده است.»
منچسترسیتی این فصل توانست برای دومین سال پیاپی قهرمان رقابت های لیگ برتر انگلیس شود اما اکنون حضورش در رقابت های فصل آینده لیگ قهرمانان در هاله ای از ابهام قرار دارد.
اخبار
انتقال یوویچ و شروع پروسه
بازسازی رئال
لوکا یوویچ، مهاجم ۲۱ ساله آینتراخت فرانکفورت و یکی از پدیدههای این فصل بوندسلیگا، با قراردادی پنج ساله و مبلغ 65 میلیون یورو راهی سانتیاگو برنابئو شده تا پروسه بازسازی رئال مادرید با زینالدین زیدان برای فصل آینده را کلید بزند.
سن پایین، مبلغ بالای ترنسفر، و تجربه پایین یویچ در بالاترین سطح فوتبال اروپا، روزهای نه چندان سادهای را برای او در پایتخت اسپانیا پیشبینی میکند. اما ستاره این فصل فرانکفورت از همان ابتدای فوتبال حرفهایاش عادت به قرار گرفتن در مرکز توجه مطبوعات داشته. وقتی یویچ ۱۸ ساله بود و برای ستاره سرخ بلگراد بازی میکرد زِودزان ترزیچ، مدیر باشگاه، اعتقاد داشت او به زودی به یکی از بهترین مهاجمین اروپا تبدیل خواهد شد.
یک سال بعد یویچ راهی بنفیکا شد، اما برای پیدا کردن جایی در ترکیب اصلی این تیم پرتغالی به مشکلات زیادی برخورد کرد. تا اینکه سال ۲۰۱۷ انتقال قرضی او به فرانکفورت از راه رسید و دوران جدیدی برای پیشرفتش شروع شد. یویچ در اولین فصل حضور در بوندسلیگا در ۲۲ بازی هشت بار گلزنی کرد، آماری که حالا در این فصل، در فاصله تنها یک هفته به پایان لیگ، به عدد ۱۷، در ۳۳ بازی رسیده است.
یویچ که ماه اکتبر در جریان پیروزی ۷-۱ تیمش برابر فورتونا دوسلدورف، پنج بار دروازه حریف را باز کرد، فرصت این را دارد که حتی سرنوشت بوندسلیگا را هم عوض کند. فرانکفورت امروز برابر بایرن مونیخ در آلیانتس آرنا به زمین میرود و در صورت پیروزی در این بازی، و البته پیروزی بوروسیا دورتموند برابر بوروسیا مونشنگلادباخ، عنوان قهرمانی لیگ بعد از شش سال از دستهای باوارایاییها خارج خواهد شد.
اما حضور یویچ در رئال چه معنایی برای آینده کریم بنزما خواهد داشت؟ الکساندر مایر، مهاجم سابق فرانکفورت، یویچ را بهترین تمامکنندهای که تا به حال کنارش بازی کرده بود میدانست، به خصوص با تاکید روی دو پا بودن و قدرت او در بازی هوایی. بدین ترتیب با توجه به تمایل زیدان برای استفاده از سیستم ۳-۳-۴ بعید است جایی برای دو مهاجم شماره ۹ به صورت همزمان در ترکیب رئال پیدا شود.
معادلات تیم زیدان برای فصل آینده اندکی پیچیدهتر میشود وقتی به یاد بیاریم بنزما فصلی چشمگیر را پشت سر گذاشته. با وجود آشوبی که رئال را درگیر خودش کرده بود و شاهد حضور سه مربی مختلف در یک فصل بود، مهاجم فرانسوی مادریدیها بهترین دوران کل فوتبالش، از نظر تعداد گلهای زده، را پشت سر گذاشت. بنزما امسال مرز ۳۰ گل در رقابتهای مختلف را رد کرد، رکوردی که آخرین بار فصل ۲۰۱۱ بهش رسیده بود.
برای فراموش کردن این فصل بدون جام، و شکستهای خانگی بسیار تلخ برابر بارسلونا و آژاکس که رئالیها را از کوپا و دل ری و چمپیونز لیگ حذف کرد و امیدهای آنها برای قرار گرفتن در کورس قهرمانی لا لیگ را هم به پایان برد، زیدان نیاز به بازسازیای اساسی در تیمش دارد. جنگیدن برای فتح لیگ کف انتظارات مدیران و هواداران رئال برای فصل آینده است و با توجه به احتمال بسیار بالای پیوستن آنتوان گریزمن به بارسلونا، باید انتظار رفت و آمدهای زیادی در برنابئو هم داشت.
کریستیانو رونالدو فصل پیش رئال را ترک کرد. گرت بیل هم که قرار بود ستاره اول رئال در دوران پسا-رونالدو شود، با آیندهای نامعلوم روبروست و جدا شدنش از جمع مادریدیها در تابستان کاملا محتمل است. بدین ترتیب رئال نیاز به خط حملهای تازه دارد، مثلثی که میتواند با سه راس یویچ، وینیسیوس جونیور و ادن ازاد ساخته شود.
وینیسیوس ۱۸ ساله فصل پیش با مبلغ ۳۸ میلیون پوند از فلامینگو به رئال پیوست و با اینکه فرصت زیادی برای بازی کردن به دست نیاورد که کلا سه گل در رقابتهای مختلف برای تیمش زد، گوشهنگاههایی از استعداد و پتانسیل بالایش را به نمایش گذاشت. مصدومیت این پدیده برزیلی باعث شد تا او مقطع پایانی فصل را از دست بدهد و حالا باید منتظر بود و دید آیا زیدان هم به اندازه سانتیاگو سولاری به او اعتقاد خواهد داشت یا نه.
میلیاردر آمریکایی-ایتالیایی مالک جدید فیورنتینا
باشگاه فیورنتینا به صورت رسمی تحت مالکیت میلیاردر آمریکایی-ایتالیایی درآمد. سهام باشگاه فیورنتینا به ارزش ۱۶۰ تا ۱۷۰ میلیون یورو به «روکو کومیسو»، فروخته شده است و او اعلام کرد که از سه سال پیش تا به امروز در حال رایزنی برای خرید تیم بنفشپوش فلورانس بوده است.
این مرد ۶۹ ساله که اصالتاً ایتالیایی است اما شهروند آمریکا محسوب میشود و مالک یکی از شرکتهای رسانههای معروف این کشور نیز است، گفت: من همیشه طرفدار فوتبال ایتالیا بوده ام و هیچ واژهای را برای توصیف خوشحالیام از کسب فرصت نقشآفرینی در تاریخ باشگاه باسابقهای مانند فیورنتینا نمیتوانم پیدا کنم.
شرکت تلویزیونی که کومیسو مالک آن است، پنجمین شرکت تلویزیونی کابلی بزرگ آمریکا محسوب میشود. او پیش از فیورنتینا، سهام باشگاه نیویورک کاسموس آمریکا را هم خریداری کرده بود.کومیسو که طبق اعلام نشریه فوربس یکی از ۵۰۰ فرد ثروتمند آمریکا است، سال گذشته تلاش کرد که باشگاه میلان را بخرد اما یونگهونگلی مالک وقت باشگاه حاضر نشد روسونری را به او بفروشد اگرچه ناتوانی او در بازپرداخت وامهایی که برای خرید میلان گرفته بود سبب شد که مالکیت این باشگاه به مؤسسه وام دهنده، «الیوت» انتقال پیدا کند.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4053/17679/67134
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4053/17679/67135
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4053/17679/67136
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4053/17679/67137
|
عناوین این صفحه
- وقتی قهرمانی در اروپا از قهرمانی داخلی آسانتر است
- اوباما و مسی و جان اسنو
- اخبار
- اخبار