|
چرا«پایتخت۶» تلویزیون را سردرگم کرده است؟
گبرلو در نقش «شوالیه»!
محمد صابری
فارغ از انتقادات مطرح شده درباره محتوا و ساختار فصل ششم سریال «پایتخت» به نظر میرسد سازمان صداوسیما در مواجهه با حواشی این مهمترین برگبرنده نوروزی خود دچار سردرگمی شده است!
پرونده فصل ششم مجموعه تلویزیونی «پایتخت» به کارگردانی سیروس مقدم، همچنان مفتوح است. سریالی بهشدت دیدهشده، با هوادارانی پروپاقرص و جدی که به سختی میتوان چشم بر نقاط ضعف نسخه «۱۵ قسمتی» پخش شده از آن در شبهای نوروز ۹۹ بست؛ نقاط ضعفی که گویی سیروس مقدم هم با پیش کشیدن مسئله ناتمام ماندن روایت این فصل و پاسخ به بخش عمدهای از ابهامات در چهار قسمت پایانی که بعدها ساخته میشود، تلویحاً بر وجود آنها در نسخه ۱۵ قسمتی فعلی، صحه گذاشت.
درباره محتوا و ساختار فصل ششم «پایتخت» پیش از این با مرور بلایی که بر سر این برند محبوب در نوروز ۹۹ آمد از «سمفونی حسرتها» نوشتیم اما فارغ از متن و حواشی سریال، درباره رویکرد سازمان صداوسیما به این محصول پرمخاطب و البته حاشیهساز خود هم ذکر چند نکته ضروری به نظر میرسد.
در این نوشته مروری انتقادی بر اهم سیاستها و واکنشهای کلان سازمان صداوسیما در مواجهه با حواشی این سریال خواهیم داشت.
یک؛ انکار «ضعف» با «گزارش مردمی»
از اولین سیاستهای بارها تجربه شده در سازمان صداوسیما در مواجهه با انتقادات نسبت به یک سریال و یا برنامه مهم تلویزیونی، بهرهگیری از کلیشه «گزارش مردمی» است. کلیشهای که اصرار بر استمرار استفاده از آن عجیب به نظر میرسد!
از همان قسمتهای ابتدایی «پایتخت۶» بهدلیل اهمیت این مجموعه، بخشی از نقاط ضعف آن در قیاس با فصلهای قبلی خیلی زود زیر ذرهبین رسانهها قرار گرفت و جلوتر از رسانههای رسمی هم این فضای مجازی بود که فرصت انعکاس بیواسطه دیدگاههای طیفی از مخاطبان فراهم آورد. اتفاقی که با توجه به دامنه وسیع مخاطبان سریال چندان هم دور از انتظار نبود. در چنین شرایطی که موافقان و مخالفان به طرح نقطه نظرات خود درباره سریال مشغول بودند، ناگهان گویی که روابط عمومی رسانه ملی از اتفاقی احساس خطر کرده باشد، پخش گزینششده پیامهای مردمی در سامانه ۱۶۲ پیش از آغاز پخش سریال و تهیه گزارشهای مردمی در کوچه و خیابان با هدف اثبات «خوب بودن پایتخت» کلید خورد!
همزمان با این واکنش عجیب، مدیرکل روابط عمومی صداوسیما هم تلاش کرد از طریق صفحه شخصی خود در «توئیتر» درباره آمار رضایت ۹۰ درصدی مخاطبان سیما از «پایتخت» اطلاعرسانی کند.
فارغ از اینکه این تلاش سازمانی برای اطلاعرسانی درباره «نظر مخاطبان» محدود به همین یک سریال بود و شانس این را نداشتیم که در جریان نظرات مردمی درباره دیگر تولیدات پرتعداد تلویزیون در ایام نوروز قرار بگیریم، بلافاصله پس از پخش قسمت پایانی «پایتخت۶» و اوجگیری انتقادات، شرایط درباره همین سریال هم تغییر کرد و باردیگر سیاست سکوت در دستور کار قرار گرفت!
دو؛ یک نامه مهم بدون تأیید رسمی!
«لازم است بررسی شود که این اقدام (پخش سکانس پایانی قسمت ۱۵) حاصل اشتباه، بیتوجهی و وادادگی است یا نتیجه عملیات مرموز و فتنهانگیز ستون پنجم فرهنگی دشمن.» این جمله بخشی از نامه منتسب به رئیس رسانه ملی خطاب به معاون سیما در واکنش به انتقادات به پایانبندی «پایتخت۶» است. نامهای که خبرگزاری فارس به نقل از «منبع آگاه» بخشهایی از آن را منتشر کرد تا حواشی «برگبرنده نوروزی سیما» وارد فاز تازهای شود.
اینکه پیش کشیدن کلیدواژههایی همچون «عملیات مرموز» و یا «ستون پنجم فرهنگی دشمن» به بهانه بررسی دلایل پخش سکانس که در یک فرآیند تعریف شده با عبور از هفتخان نظارتی سازمان صداوسیما به آنتن رسیده است، چقدر میتواند منطقی باشد به کنار، نکته جالبتر اینکه این «نامه مهم» با گذشت دو روز از انتشار در فضای رسانهای هنوز بهصورت رسمی از سوی مسئولان رسانه ملی تأیید و یا تکذیب نشده است!
البته که «عدم تکذیب» در مواردی با این سطح از اهمیت خود بهترین نشانه از صحت خبر منتشرشده است اما پس از قبول صحت محتوای نامه، سوال جدیتر این است که بهواسطه کدام ملاحظهای روابط عمومی سازمان صداوسیما این نامه مهم رئیس سازمان را بهصورت رسمی منتشر نکرده است؟
این سبک از اطلاعرسانی کجدار و مریز درباره موضع رئیس سازمان را آیا نمیتوان به حساب تلاش برای کاهش بار انتقادات آن هم بدون پذیرش هزینههای احتمالی قلمداد کرد؟
سه؛ سکوت تا مرز تغییر کنداکتور؟
موضعگیری منتشرشده به نقل از رئیس رسانه ملی همانطور که انتظار میرفت، سطح حواشی «پایتخت۶» را فراتر از متن سریال برد و دوقطبیهای عجیب و غریب برسر کلیدواژههایی همچون «سانسور» و یا «نفوذ» در فضای رسانهای شکل گرفت.
در واکنش به این دوقطبی اما باردیگر شاهد اقدامی عجیب از سوی مدیران تلویزیون بودیم؛ سریالی که بازپخش مکرر آن بیش از نیمی از کنداکتور نوروزی شبکههای سیما را به خود اختصاص داده بود، به ناگهان گویی تبدیل به اثری ممنوعه شد که حذف بدون اطلاعرسانی «پشت صحنه» آن از کنداکتور شبکه یک، به شایعهپردازیها درباره آن ضریب داد.
در همین فضا بود که حتی شایعه احتمال لغو تولید قسمتهای باقیمانده از فصل ششم هم در فضای مجازی پخش شد و در قبال تمام این حرف و حدیثها تنها سیاست رسمی سازمان صداوسیما در حوزه اطلاعرسانی «سکوت» بود!
چهار؛ «شوالیه» وارد میشود!
شب گذشته و با پخش برنامه «شب صحبت» با حضور سیروس مقدم و مهدی فرجی، بالاخره شاهد شکستن «سکوت» رسانه ملی در قبال حواشی «پایتخت۶» بودیم. برنامهای که البته مهمترین وجه آن نه آنگونه که اطلاعرسانی شده بود «نقد و بررسی سریال» که اتفاقاً فرصت بهوجود آمده برای عوامل «پایتخت» و مدیریت رسانه ملی برای «پاسخ به نقدها» بود.
سیروس مقدم در مقام صاحب اثر و تا جایی که توانست به ابهامات درباره این مجموعه پاسخ داد و تلویحاً هم بخش عمدهای از نقدها را ناشی از «ناتمام ماندن روایت» در فصل ششم دانست و وعده داد که با ساخت و پخش چهار قسمت پایانی، واکنشها نسبت به سریال تغییر خواهد کرد. ادعایی که هنوز قضاوت درباره آن زود است.
فارغ از موضعگیریها و اظهارات عوامل سریال در برنامه «شب صحبت» اما جای خالی منتقدان جدی سریال و ساختار مبتنیبر «مدح»، فرصت طلایی تلویزیون برای فتح باب گفتگو میان عوامل یک سریال با منتقدانش را هدر دادمهدی فرجی مشاور پروژه «پایتخت» و از مدیران سابق شبکه یک سیما هم نمایندگی تام و تمام «مدیریت رسانه ملی» را در این برنامه برعهده گرفت و تلاش کرد با ادبیات مسئولان سازمان از دستاوردهای «پایتخت۶» و توجه آن به سیاستهای کلانی همچون ضدیت با اسرائیل و نقد دوران پهلوی بگوید.
فارغ از موضعگیریها و اظهارات عوامل سریال در برنامه «شب صحبت» اما جای خالی منتقدان جدی سریال و ساختار مبتنیبر «مدح»، فرصت طلایی تلویزیون برای فتح باب گفتگو میان عوامل یک سریال با منتقدانش را هدر داد.
شاهبیت این «مدح ساختاری» هم انتخاب محمود گبرلو برای اجرای این نشست بود. مجری محافظهکار و جواب پس دادهای که بهرغم سابقه رسانهای پیشتر نشان داده بود توانایی مدیریت یک گفتگوی صریح و مبتنیبر شفافیت و چالش را در قاب تلویزیون ندارد. تلاش گبرلو برای دفاع تام و تمام از «تلویزیون» و نه حتی «سریال» آنقدر غیرحرفهای و نچسب بود که حتی خرده تلاشهای منتقدان مدعو برنامه برای ورود به گفتگوی صریحتر با عوامل سریال را هم خنثی میکرد!
این تکاپو برای «گل و بلبل نمایی» تا جایی پیش رفت که پس از توضیحات مبسوط سیروس مقدم درباره دلایل ارجاع سکانس پایانی به یک فیلم سینمایی قبل از انقلاب و تأیید ضمنی این مسئله، مجری نشست تلاش میکرد با عباراتی مانند «به عنوان منتقد سینمایی چنین برداشتی نداشتم» و یا «حتما قصد شما این ارجاع نبوده است» بحث را به بیراهه بکشاند!
جالب اینکه در حالی روی آنتن شبکه یک شاهد موضعگیری مدافعانه گبرلو درباره نقش بدخواهان در اشاره به شباهت سکانس پایانی سریال به فیلمهای پیش از انقلاب و تلاش برای کتمان آن بودیم که پیشتر و در نامه منسوب به رئیس رسانه ملی این شباهت تأیید و بر لزوم بررسی ابعاد آن تأکید شده بود!
در آخرین روزهای سال بود که انتشار تصویر رئیس رسانه ملی بر روی جلد نشریه داخلی سازمان با لباس شوالیه، خبرساز شد و شاهد واکنشهای بسیاری در فضای مجازی نسبت به آن بودیم؛ شب گذشته اما گویی این محمود گبرلو بود که نیت کرده بود در قامت شوالیه، روی آنتن ظاهر شده تا یادآور شود «نقد با تخریب متفاوت است»، «نقدها به پایتخت غالباً کار تخریبگران بوده است»، «نظر مردم با نظر منتقدان فاصله زیادی دارد» و خلاصه اینکه «تلویزیون خیلی مردمی و خوب است»!
پرونده همه حواشی و واکنشها نسبت به مجموعه «پایتخت۶» بالاخره بسته خواهد شد اما به نظر میرسد سیاستهای کلان صداوسیما و بهخصوص زیر مجموعه روابط عمومی آن در حوزه اطلاعرسانی و مواجهه با انتقادات و حاشیهها نیاز به بازنگری جدی دارد.
«شمس جان» و صیانت از مفاخر ملی
همایون کامور نوازنده ساز «سی تار» و از پژوهشگران حوزه موسیقی در قالب یادداشتی به بررسی آلبوم «شمس جان» اثر عماد توحیدی و خوانندگی داود آزاد پرداخت.
همایون کامور نوازنده ساز «سی تار» و از پژوهشگران حوزه موسیقی به بهانه انتشار آلبوم «شمس جان» اثر عماد توحیدی و خوانندگی داود آزاد یادداشتی را با عنوان «آفتابی در میان سایهای» منتشر کرد.
در متن این یادداشت که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته، آمده است:
«اخیراً آلبومی با عنوان «شمس جان» بر بنیاد حکایت «پادشاه و کنیزک» از دفتر اول مثنوی معنوی مولانا(نسخه قونیه) با موسیقی عماد توحیدی، آواز داوود آزاد و روایت عبدالجبار کاکایی توسط مرکز موسیقی حوزه هنری منتشر شده است.
قریب سه دهه است که بحث ادعای کشورهای دیگر در مصادره نام و آثار مفاخر ایرانی داغ است و یکی طرح صورت «پورسینا» و «امام فخر رازی» را بر روی اسکناسهایش چاپ میکند و آن دیگری تندیس «نظامی» را بهعنوان شخصیت ملی انحصاری خود علم میکند و دیگری «فارابی» را از عالمان اعراب میداند و...!
ادعای مالکیت ملّی و انحصاری بزرگان علم و ادب و عرفان ایران فرهنگی توسط برخی کشورها به شاعران و دانشمندان و عرفا محدود نمانده و کار به جعل خاستگاه سنتها و رسوم و سازها و صنایع دستی کشورمان نیز کشیده شده است.
یکی از شاخصهای سازمان یونسکو بهعنوان مرجعی بینالمللی در ثبت میراث کشورها و اقوام، آثار هنری منبعث و مرتبط با موضوع مطروحه و گاه محل مناقشه است و با توجه به بروز برخی حساسیتهای بینالمللی پیرامون مولانا، باید ضبط و انتشار اثری فاخر از مثنوی را به فال نیک گرفت.
دو روز پس از انتشار آلبوم، نسخه فیزیکی اثر را به واسطه لطف رفیقی شفیق هدیه گرفتم و در روزهای خاص قرنطینه و خانهنشینی اجباری، بارها آن را گوش دادم.
جهت تبریک سال نو و همچنین تبریک انتشار این آلبوم به عماد توحیدی زنگ زدم و بعد از تعارفات معمول، از اینکه حکایتی از مثنوی را دستمایه خلق اثری ارزشمند قرار داده تشکر کردم و به نقش آثار هنری در تجلیل و همچنین بازپسگیری مفاخر ملّی از دست برخی مدعیان اشاره کردم.
او در خلال صحبت به این نکته اشاره کرد که شاید یکی از مهمترین درسهای مثنوی همین باشد که معنا و حقیقت فارغ از مرز و ظرف است و در مورد مولانا نیز «مصادره» نام و ملّیت او ستیزی بیهوده و بیحاصل است. هر چند خوشا ما فارسی زبانان که مولانا آثار خود را به زبان ما سروده است و درک معانی مطلوب و مضامین مقصود او برای ما مهیاتر است...
عماد توحیدی که رساله دکترای سخن شناسی او در دانشگاه مسکو، «سماع در آثار مولانا» بوده است در این اثر حکایتی را برای خلق اثرش برگزیده که از والاترین حکایات مثنوی است و هنر داستانسرایی مولانا را در قامتی رفیع به نمایش میگذارد.
عناصر توصیف، شخصیتپردازی، گفتگو، پیچیدگی، عمل و بحران و نتیجهگیری در داستانهای مولانا ابعاد بینظیر و شگرفی دارند اما در این میان عنصر «گفتگو» خصوصاً در این داستان، شرح و وصفی شگفت دارد.
در خلاصهای که از داستان در بروشور آلبوم آمده میخوانیم: «پادشاهی کنیزکی ماه رخسار را در راه دید و دل به عشق او نهاد. شاه کنیزک را تملک کرد و به قصر آورد و از قضا کنیزک سخت بیمار شد. شاه طبیبانی حاذق را برای معالجه فراخواند و ایشان از علاج بیمار درماندند. پادشاه ناامید از طبیبان به جانب مسجد شتافت و رو به پروردگار آورد و شفای کنیزک را از او خواست. ناگاه در گرماگرم تضرّع به خواب فرو رفت و پیری روشن ضمیر به رویا دید که مژده آمدن طبیبی الهی را داد. روز بعد حکیمی دررسید و در معاینه کنیزک دریافت که او دل در گرو مهر زرگری سمرقندی دارد و همین موجب پریشانی اوست. به اشاره حکیم، شاه زرگر را به وعده زر از سمرقند فراخواند و او را به تزویج کنیزک دلداده درآورد. پس حکیم به تدریج با معجونی زهرآلود، زرگر را رنجور و رخ زرد کرد و بدین گونه مهر زرگر اندک اندک از جان کنیزک رخت بربست. در نهایت مرد زرگر، قربانی طمع خام خویش گشت و کنیزک سلامت خود را بازیافت.»
انتشار این شرح کوتاه در بروشور آلبوم اقدام به جایی است که ذهن شنونده اثر را با تمرکز بیشتر معطوف ظرایف و دقایق حکمت آمیز و نغز و پرمغز مولانا میکند.
مولانا در جای جای آثار خود همواره بر مضمون و معنا تاکید دارد و از تعبیراتی چون «سرّ معنی»، «درون» و «مغز قصّه» استفاده میکند و از تمرکز و توجه بر «قال» و «ظرف» و «برون» و «پیمانه» پرهیز میدهد.
عماد توحیدی انتشار خلاصه داستان در آلبوم را هدایت توجه و تمرکز مخاطب به درونمایه معنایی و ذات تعلیمی اثر میداند و میگوید: «هر چند در داستانهای مثنوی شکل و مضمون و ظرف و دانه در هم تنیدهاند امّا با توجه به دشواری برخی مضامین و معانی بهتر بود که ذهن مخاطب صرفاً در چنبر خط روایی داستان و انجام و فرجام آن گرفتار نشود. سرشت معنایی و کیفیت عواطف و رویدادها و گفتگوها در این حکایت چنان دلربا و زیباست که خود تمامی اندیشه و حواس شنونده را به چالش میکشد.»
«شمس جان» آلبومی جدی و شاخص در موسیقی ایران با موضوع مثنوی است. امید است که عماد توحیدی و یاران همراه و همدلش در این اثر، خوانش دیگر حکایات برجسته مثنوی را پی گیرند و مخاطب جدی و فرهیخته ادب و هنر ایرانی را بیش از پیش بهرهمند سازند.
کامران شهلایی :
زندگی فروغ فرخزاد تئاتر میشود
کامران شهلایی نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر از نگارش نمایشنامهای درباره فروغ فرخزاد خبر داد و ابراز امیدواری کرد که پروژه «قلم روشن» با تغییر مدیریت اداره کل هنرهای نمایشی ادامه یابد.
کامران شهلایی نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر درباره فعالیتهای جدیدش به خبرگزاری مهر گفت: این روزها مشغول نوشتن نمایشنامهای درباره فروغ فرخزاد هستم. مراحل تحقیق و پژوهش متن مدت زیادی به طول انجامیده است چون به دلیل وجود کتابها و منابع زیادی که درباره فروغ وجود دارد مطالب گنگ و نامفهوم درباره این شاعر زن پیشرو بسیار زیاد است تا جایی که برخی از تاریخها با یکدیگر همخوانی ندارند از همین رو نوشتن متنی مستند درباره فروغ فرخزاد کار بسیار سختی است. در حال حاضر نگارش متن تا نیمه پیش رفته و قرار است با مساعد شدن شرایط برنامه ریزیها برای اجرای این اثر نمایشی را آغاز کنیم.
وی ادامه داد: در این نمایشنامه به زندگی شخصی فروغ از تولد تا مرگ و همچنین زندگی حرفهای او پرداختهام چون او تنها شاعری است که زندگی خصوصی و اشعارش با هم درآمیخته هستند. فروغ فرخزاد از جمله پیشروترین شاعران زن ایران بوده است اما متاسفانه ادبیات نمایشی و تئاتر ایران آنطور که باید به او نپرداختهاند. اصولاً در تئاتر ما به دلیل دغدغهمند نبودن مسئولان به مسایل مستند و تاریخ زندگی بزرگان کمتر توجه میشود. خوشحالم که در حد بضاعتم به زندگی این شاعر میپردازم چون هم شناخت خودم از او بیشتر میشود و هم ادای دینی به این هنرمند خواهم داشت. تلاشم این است که نگاه درست و منصفانهای به شخصیت فروغ فرخزاد داشته باشم.
نویسنده نمایشنامه «شصت روز از تیر شصت» درباره نام نمایشنامه بیان کرد: هنوز نام قطعی برای این اثر انتخاب نکردهام چون مهمترین مساله در انتخاب نام یک اثر این است که مخاطب بداند، قرار است به دیدن چه اثری بنشیند و در عین حال این نام برایش جذابیت نیز داشته باشد. همچنین قرار است این اثر نمایشی را احتمالاً نیمه دوم سال با کارگردانی مشترک جواد مولانیا اجرا کنم.
شهلایی که به تازگی نمایشنامه «یا نبودن» وی در زیرمجموعه پروژه «قلم روشن» منتشر شده است در این باره توضیح داد: پروژه «قلم روشن» به سفارش دفتر انتشارات و پژوهش اداره کل هنرهای نمایشی شکل گرفته است و فصل نخست آن شامل نمایشنامههایی با موضوع زندگی سرداران جنگ و شخصیتهای رزمنده بود که من در فصل نخست این پروژه نمایشنامه «یا نبودن» را که به زندگی شهید حمید باکری اختصاص داشت به نگارش درآوردم. البته کتاب منتشر شده شامل ۲ نمایشنامه درباره زندگی برادران باکری است و علاوه بر این، نمایشنامه «همه برادران من» نوشته رضا گشتاسب را هم در بر میگیرد که درباره شهید مهدی باکری است. برادران باکری انسانهای بزرگی بودند و دین بزرگی بر گردن جامعه دارند. امیدوارم این ۲ نمایشنامه توانسته باشد در حد توان ما رشادتهای این شهدا را به تصویر بکشد. شهدا متعلق به مردم هستند از همین رو باید آنها را به درستی به مردم شناساند.
وی در پایان صحبتهایش ابراز امیدواری کرد که پروژه «قلم روشن» ادامه پیدا کند و گفت: امیدوارم در دوره جدید مدیریت اداره کل هنرهای نمایشی فصل دوم این پروژه همچنان در دستور کار قرار گیرد و چون در آستانه سال ۱۴۰۰ هستیم پیشنهاد میکنم موضوع این فصل، تاریخ معاصر ایران باشد. در دور اول پروژه «قلم روشن» برای اولین بار بود که به صورت منسجم از نمایشنامه نویسان حمایت میشد که امیدوارم این حمایت مستقل قطع نشود.
روایت سیروس مقدم از سکانس جنجالی«پایتخت۶»
ادای دین نبود شوخی بود!
سیروس مقدم کارگردان «پایتخت۶» با اشاره به سکانس پایانی این مجموعه که انتقادات فراوانی را بهدنبال داشت تأکید کرد که این سکانس صرفاً شوخی بوده و نباید آن را به معنای ادای دین دانست.
برنامه «شب صحبت» با موضوع نقد و بررسی سریال «پایتخت ۶» شب گذشته ۱۸ فروردین ماه با حضور محمود گبرلو به عنوان مجری، سیروس مقدم کارگردان و مهدی فرجی مشاور «پایتخت ۶» و همچنین کیوان امجدیان و پژمان کریمی منتقد و کارشناس سینما و تلویزیون روی آنتن شبکه یک رفت. سیروس مقدم در ابتدای این نشست درباره قسمتهای پایانی این سریال که نتوانستند آنها را ضبط کنند، بیان کرد: در این قصه بهتاش به تهران میآید و داستان فضای ورزشی دارد. همچنین قصه ارسطو ادامه پیدا میکند و حتی نقی و هما هم به دلایلی به تهران میآیند. با این حال به دلیل کرونا مسابقات فوتبال تعطیل و اعلام شد تجمعات هم ممنوع شده است. در اولین روزی که شرایط عادی برقرار شود تیم پایتخت قسمتهای پایانی را ضبط و نتیجهگیری را تقدیم مردم میکند.
پایان «پایتخت ۶» با چهار قسمت تولید میشود
وی درباره تعداد قسمتهای باقی مانده این فصل که قرار است ساخته شود، گفت: دو قسمت پایانی در ۸۰ دقیقه داریم که در چهار قسمت پخش میشود.
مقدم همچنین در پاسخ به نقدها درباره مشکلات خانوادگی که در این فصل هویدا بود، گفت: ما در فصل ششم از قهرمانپروری، قصه گنبد و گلدسته و دیگر قصههای اکشن که بیشتر بیرونی بود به فضای خانواده رسیدیم. اساس را بر التهابات درونی خانواده گذاشتیم برعکس فصلهای قبلی که بر مبنای حادثه و اکشن بود و مثلاً خانوادهای نامهها را به رئیس جمهور میرساند و یا به داعش برخورد میکند در این فصل همه اتفاقات درون خانواده است.
وی اضافه کرد: درواقع خانوادگیترین فصل «پایتخت» همین فصل ششم بود. حادثه بیرونی در آن اتفاق نمیافتد و هر چه هست درون آن است اما در عین حال این خانواده ربات نیست و متناسب با رشد جامعه رشد میکند و متأثر است.
پنهانکاری، دروغ و ریاکاری در «پایتخت ۶»
پژمان کریمی در ادامه درباره نقاط ضعف فصل ششم «پایتخت» گفت: ما در فصلهای قبل با خانوادهای مواجه بودیم که مطلوب بود. اشتباه میکردند حتی دروغ میگفتند اما درصدد جبران برمیآمدند. به طور مثال در «پایتخت ۵» شاهد یک سبک زندگی اسلامی و ایرانی بودیم. اما در «پایتخت ۶» اینگونه نیست. خانواده راحت دروغ میگوید. دخترها پنهانکاری میکنند. مادر خانواده پنهانکاری میکند. پدر خانواده وقتی به حج میرود خصیصههایی مثل ریاکاری در او پررنگتر میشود و در کل نشانههایی که تا فصل پنج میبینم دیگر دیده نمیشود. در ادامه مهدی فرجی مشاور سریال در پاسخ به این انتقادات توضیح داد: نویسنده و کارگردان خانوادهای را تعریف میکند که ممکن است تا مرز جنگ با هم پیش بروند تا قدر هم را بدانند و از بحرانها بیرون بیایند. اگر بچهای دروغ نگوید و پنهان کاری نکند چطور چالش وارد داستان شود؟ کیوان امجدیان نیز درباره هویت خانواده در سریال «پایتخت» بیان کرد: «پایتخت» به برند تبدیل شده است چون خانوادهای را در آن دیدهایم که شبیه خودمان است. اعضایش اشتباه میکنند اما ذاتشان بد نیست. اگر قرار بود از اعضای این خانواده تصویر ایده آل و بدون اشتباه ببینیم، غیرقابل دسترس میشد و آرامآرام از آن فاصله میگرفتیم.
دردسرهای یک سکانس جنجالی
کارگردان «پایتخت ۶» در بخش دیگر این برنامه در جواب به نقدهای مطرح شده نسبت به سکانس پایانی قسمت پانزدهم سریال و شباهت آن با فیلمهای مبتذل قبل از انقلاب، عنوان کرد: در این موضوع زاویه و دریچهای که باز میکنیم باید شوخی و خنده باشد. اگر از دریچه شوخی نگاه کنیم سوءتفاهم هم پیش نمیآید. بارها این مسائل اتفاق افتاده است مثلاً در فصل اول و در برخی سکانسها از تم جیمز باند استفاده کرده بودیم و این به معنای این نبود که میخواهیم ادای دین کنیم به جیمز باند!در «پایتخت ۵» هم که با حمایت سازمان اوج و در ترکیه ساخته شد تم موسیقی ابراهیم تاتلیس را پخش کردیم و باز هم به معنای طرفداری او نبودوی افزود: یا در فصل دوم که بحث گنبد و گلدسته در داستان محور بود در بخشهایی از موسیقی از تم یک خواننده قبل انقلابی استفاده کردیم و این بدین معنا نیست که «پایتخت» هوادار آن فضاست. در «پایتخت ۳» ما برای سکانسهای کشتی نقی و تمریناتش از برخی سکانسهای فیلمهای راکی استفاده کردیم و این به این معنا نیست که طرفدار سیلوستر استالونه هستیم! در «پایتخت ۵» هم که با حمایت سازمان اوج و در ترکیه ساخته شد تم موسیقی ابراهیم تاتلیس را پخش کردیم و باز هم به معنای طرفداری از او نبود. همه اینها را باید از زاویه شوخی ببینیم. مقدم اضافه کرد: در کمدی همانگونه که با سیاست شوخی میشود با فرهنگ قدیم و دیگر موارد هم شوخی میشود.
فرجی نیز در ادامه مثالهای مقدم افزود: در همین «پایتخت» در سکانس از زندان درآمدن ارسطو با تم فیلم «قیصر» شوخی میشود.
مخالفت سازمان با پخش سکانس پایانی
این مدیر سابق صداوسیما درباره سکانسهای پایانی سریال بیان کرد: واقعیت این است که سازمان با پخش این سکانس موافق نبود. آقای مقدم سکانسی شاد گرفته بود و کار قرار بود تلخ نباشد چون بهبود را با آمبولانس بردند و طبیعتاً این سکانس کار را تلخ میکرد.
مقدم نیز در توضیح این سکانس گفت: آنچه در این سکانس شاهدیم غیرقانونی نیست چون زن و شوهری عقد کردهاند با موتور میروند به ماه عسل و این در داستان هم اعلام شده است. غیرشرعی هم نیست و حتی یک کیف بین شأن قرار دادیم که مشکلی نباشد. حتی کار غیر عرف هم انجام نمیدهند. خطوط قرمز ما هم همواره قانون، شرع و عرف است و این سکانس خلاف هیچیک از این سه معیار نیست. مقدم: ما فکر میکردیم برای سریالی که این قدر طرفدار دارد از طرف سازمان تقدیر میشویم و نمیدانستیم قرار است توبیخ شویم؛ واقعاً همه بچهها شوکه شدند!فرجی درباره اینکه برخی این سکانس را ادای دین به فیلم قبل انقلابی دانستهاند، اظهار کرد: اینکه گفته شده ادای دین شده اینگونه نیست چون آن اثر، فیلم مبتذلی است که جزو ۵۰ فیلم برتر تاریخ سینمای ما هم نیست. ما آنها را فیلمفارسی خطاب میکنیم. این سکانس یک شوخی بود که اتفاق افتاده است. همانطور که گفته شد سازمان و پخش هم مخالف بود ولی برای اینکه تلخ تمام نشود این گونه به پایان رسید. کریمی با تأکید بر اینکه این شوخی به درستی شکل نگرفته بود، عنوان کرد: پیش از این در برنامه «خنده بازار» هم بخشی بود که با فیلمهای قبل انقلاب شوخی میشد اما کسی به آن اعتراض نکرد چون به درستی اتفاق افتاد. اینجا اما این شوخی شکل نگرفته بود.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4250/19334/75665
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4250/19334/75666
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4250/19334/75667
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4250/19334/75668
|
عناوین این صفحه
- گبرلو در نقش «شوالیه»!
- «شمس جان» و صیانت از مفاخر ملی
- زندگی فروغ فرخزاد تئاتر میشود
- ادای دین نبود شوخی بود!