|
بارسلونا؛ پله پله تا سقوط
سه شنبه شب و در آخرین بازی مرحله گروهی لیگ قهرمانان اروپا شاهد باخت سنگین بارسلونا برابر یوونتوس آندره آ پیرلو بودیم، یوونتوسی که حتی تیم های انتهای جدولی سری آ هم برایش مشکل به وجود می آورند و در لیگ خودش هم صدر نشین نیست. هرچند دیشب شاهد یک نمایش درخشان و بی نقص از این تیم در تک تک خطوط بودیم. اما در این مطلب قصد داریم بررسی کنیم مقصر این وضعیت بلوگرانا کیست و چرا در ۵ سال گذشته روز به روز بیشتر در منجلاب فرو رفته است و دارد مسیر تیم هایی مثل منچستریونایتد و میلان را در پیش می گیرد؟
بر هیچ کس پوشیده نیست مدیریت فاجعه بار جوزپ ماریا بارتمئو در سالهایی که سکان ریاست بلوگرانا را بر عهده داشت عامل اصلی نزول بارسلونا است. می توان از اشتباهات مدیریتی او یک مثنوی هفتاد من نوشت. در سالهای اخیر شاهد خریدهایی ناکارآمد و گاها عجیب و غریب توسط تیم مدیریتی بارتمئو بوده ایم، خرید هایی که نه تنها به قدرتمندتر شدن بارسلونا کمکی نکرده اند، بلکه مشکلاتی را نیز به وجود آورده اند. به جرات می توان گفت تنها خریدهای موثر بارتمئو، ترشتگن و لوییز سوارز بوده اند.
در دوران ریاست او در بلوگرانا شاهد خرید بازیکنانی نظیر آندره گومز، متئو، آردا توران، لوکاس دینیه، نلسون سمدو، جونیور فیرپو، اومتیتی، لنگلت، دمبله، کوتینیو، نتو، ویدال، پائولینیو، راکیتیچ، بواتنگ، بریتویت و ... بوده ایم، شاهکار نقل و انتقالاتی او معاوضه آرتور ملو و میرالم پیانیچ در تابستان گذشته بود که هرچه بگوییم از طنز تلخ ماجرا کم می کند.
یک ضرب المثل مغولی هست که می گوید هیچ زنی نمی تواند همزمان با دو مرد ازدواج کند! در بارسلونا اما شاهد ازدواج یک زن با سه مرد بوده ایم، پست هافبک تهاجمی بارسلونا سه مدعی گردن کلفت دارد، لئو مسی و آنتوان گریزمن و فیلیپ کوتینیو. این در صورتی است که پدری گونزالس را نادیده بگیریم. کدام فرد عاقلی با وجود لئو مسی دست به خرید دو بازیکن در آن پست می زند و ۲۸۰ میلیون یورو صرف خرید گریزمان و کوتینیو می کند؟ اکنون می بینیم که تداخل پست در بلوگرانا عملا کوتینیو را نیمکت نشین و گریزمان را به فردی گنگ در ترکیب تبدیل کرده است و حتی با حضور هر سه نفر در زمین هم تفاوتی ایجاد نمی شود.
به ترکیب کنونی نگاه کنید، بارسلونا فاقد وینگر تخصصی و مهاجم هدف است. این در صورتی است که ترکیب این تیم باید دارای دو وینگر سریع و تخصصی و دریبل زن و یک مهاجم نوک قاتل باشد. خنده دار است نه؟
حضور دیانگ در ترکیب یعنی نیاز بارسلونا به یک هافبک توپ نگهدار و توپ پخش کن سطح بالا کنار او، یکی مثل آرتور ملو یا از همین ترکیب فعلی یکی مثل کارلس آلنیا و ریکی پویگ. اما کنار دی یانگ یا از بوسکتس استفاده می شود و یا از پیانیچ که هر دو هافبک مخرب هستند و عملا در کار دی یانگ نیز تداخل ایجاد می کنند و ریتم مرکز میدان را برهم می زنند. باز هم رد پای فضاحت مدیریتی دیده شد نه؟
بعد از کارلس پویول، ریاست بارسلونا برای پر کردن جای خالی او دست به خرید فرمائلن، اومتیتی و لنگلت زده است که هیچ کدام در سطح تیمی مثل بارسلونا نبوده اند و با اشتباهات فردی خود به بزرگترین معضل تیم تبدیل شده اند. دیگر به این اشتباهات عادت کرده ایم و اگر در یک مسابقه چنین اشتباهاتی نبینیم خوابمان نمی برد. از هوادار بارسلونا بپرسی می گوید یا یک مدافع بزرگ نظیر فن دایک و دی فرای بخریم که امری محال است، یا اینکه به لاماسیا اعتماد کنیم و آرائوخو و مینگزا را فیکس کنیم، اگرم اشتباهی کردند دلمان نمی سوزد که کرور کرور یورو برایشان هزینه شده است و می گذاریم به پای کسب تجربه و بهتر شدن آنها.
پس از انریکه، بارتومئو، ارنستو والورده را سرمربی اعلام کرد که اگر منصفانه بگوییم مربی با دانش و تاکتیک بلدی بود که بارسلونا را قدرت بلامنازع لالیگا کرده بود اما فاقد شجاعت لازم بود و در لیگ قهرمانان فجایعی به بار آورد که تکرار آنها خاطر را مکدر می کند. اشتباه بزرگ تر برکنار کردن او در اواسط فصل بود و اشتباهی بزرگتر و خنده دار تر جانشین کردن ستین بود که در زندگی به داشتن چند راس گاو راضی و حضور در بارسلونا برایش یک رویای شیرین بود و فکرش را هم نمی کرد که به آنجا برسد و هر صبح که به تمرین می رفت از خود می پرسید این منم که دارم این تیم را تمرین می دهم؟ واقعا خنده دار است. پرونده ستین با یک شکست تلخ که محال است از خاطرمان برود و تا ابد ننگی است بر پیشانی، بسته شد و رونالد کومان هلندی سکان دار کشتی به گِل نشسته آبی و اناری ها شد.
کومان با سیستم 1-3-2-4 خود موفق شد هلند را دوباره به یک قدرت تبدیل کند و برای اجرای سیستم خود مهره های لازم را در اختیار داشت اما در بارسلونا اینگونه نیست، در ابتدای حضورش لوییز سوارز فروخته شد و تنها نوک تخصصی تیم بریتویت است. تیمش مدافع قابل اعتماد ندارد و با مصدوم شدن پیکه کارش سخت تر هم شد. یک مسی بی انگیزه و افت کرده در اختیار دارد، یک گریزمان پر ادعا و ناکارآمد و چند پسر بچه جوان و جویای نام.
اما خود کومان نیز بی تقصیر نیست و در تیمش هیچ تفاوتی با تیم والورده نمی بینیم. در تیم والورده مسی همه کاره بود و اکنون نیز همین طور است و همه توپ ها به او ختم می شود. سیستم بازی کومان نیاز به بازیکنانی دونده و پرس کننده دارد که در بارسلونا دوندگی معنا ندارد و اصلا کسی حال دویدن ندارد. در بیست دقیقه اول بازی تنها سرجینو دست و پدری بودند که می دویدند و باقی بازیکنان قدم زنان نظاره گر میدان بودند، البته ورزشگاه به آن بزرگی تماشاگر لازم دارد، ندارد؟
این بارسلونا مربی شجاعی می خواهد که فقط و فقط به جوانانی مثل پویگ و آلنیا و آرائوخو و مینگزا و پدری و... به صورت فیکس بازی دهد و از نیمکت نشین کردن بوسکتس و گریزمن و حتی لئو مسی ترسی نداشته باشد. کومان با همین ترکیبی که ذکر شد توانست دیناموکیف و فرانس واروش را شکست دهد و اگر دیشب هم همین ترکیب به میدان می رفت شاید نمی توانست پیروز شود اما مطمئنا با این نتیجه شکست نمی خورد و بازی به مراتب بهتر و جنگندگی بیشتری را به نمایش می گذاشت. اما دیشب همه و همه به دنبال رساندن توپ به مسی بودند و لئو نیز از آن همه توپی که به او رسید هفت شوت در چارچوب داشت و توپ های بسیاری را نیز از دست داد.
لئو در این دیدار ۱۲۵ لمس توپ داشت و تنها ۷ شوت داخل چارچوب برایش ثبت شده است. ۱۰ اقدام به دریبل که فقط ۵ تای آنها موفق بوده است و هیچکدام تاثیرگذار و گره گشا نبوده است. مسی دیشب ۲۲ بار مالکیت توپ را از دست داد که ۷تای آنها به موقعیت خطرناک برای حریف تبدیل شد. بله هفت شوت در چارچوب و ۸ دریبل موفق برای یک بازیکن در یک بازی بسیار عالی است اما وقتی تمام توپ ها به یک بازیکن ختم می شود ثبت چنین آماری شاهکار نیست، مهم تر اینکه این آمار کمکی به تیم برای پیروزی یا حتی کم کردن اختلاف نکرد.
یکی دیگر از اشتباهات بارتمئو حفظ بالاجبار مسی بود. هواداران بارسلونا منکر هیچ کدام از زحماتی که لئو کشیده نمی شوند و من هم اصلا فرد ناسپاسی نیستم اما وقتی دل بازیکن با تیم نیست و هوای دیگری را استشمام می کند باید راه را برای رفتنش باز کرد.
در تابستان باید مسی به فروش می رفت و با پولی که از فروشش به دست می آمد و پولی که صرف حقوقش می شد، بارسلونا می توانست یک مهاجم نوک قاتل و یک دفاع کلاس جهانی را جذب کند و در میدان هم دیگر شاهد تداخل پستی نبودیم و تمام توپ ها به مسی ختم نمی شد و کومان مجبور به استفاده از شیوه دیگری می شد. تیم دوندگی بیشتری از خود نشان می داد و می توانستیم شاهد یک پرس همه جانبه و نمایش یکدست تر باشیم.
با اجرای یک مراسم خداحافظی با شکوه و در شان لئو و سپاس گذاری از او برای تمامی زحماتی که برای تیم در این سالها کشیده است و جام هایی که به کمک او به دست آمد می شد شرایط بهتری نسبت به وضع کنونی به وجود آورد. لئو هم شاداب و با طراوت در جایی که دلش بود بازی می کرد و اینگونه شاهد خوشحالی رقیب از افت او نبودیم.
هدیه گرانقدر رونالدو به لیونل مسی
دقیقاً ۴۶۳۲ روز گذشته بود از اولینبار که کریستیانو رونالدو به نوکمپ آمد و فهمید آن جادوگر کوچولو در لباس بارسلونا قرار است موی دماغش باشد. آن موقع با منچستریونایتد بود و در مسیر بردن لیگ قهرمانان در سال ۲۰۰۸ قرار داشت؛ در بازی رفت نیمهنهایی. بر خلاف دسامبر ۲۰۲۰ ورزشگاه قدیمی جای سوزن انداختن نداشت، ۹۵۹۴۹ هوادار پرشور نوکمپ را پر کرده بودند. چه روزهایی بود.
اما درست مثل دسامبر ۲۰۲۰ بارسلونا در گل فرو رفته بود، عمیقاً تا زانو. از جام حذفی کنار رفته بود و پنج بازی بردی دشت نکرده بود، ۱۱ امتیاز با رئالمادرید صدرنشین و مدعی قهرمانی فاصله داشت با یک مربی که بازمانده تیم قهرمان جام ملتهای اروپا در سال ۱۹۸۸ بود؛ آن روز فرانک رایکارد و امروز رونالد کومان. درست مثل دسامبر ۲۰۲۰، در آوریل ۲۰۰۸ یعنی بعد از ۶۶۲ هفته رونالدو زود به پنالتی رسید. آن شب دقیقه ۳ و اینبار دقیقه ۱۳. آن پنالتی را خراب کرد اما با گل کردن این یکی زمینهساز پیروزی درخشان تیمش شد در دیداری که شاید آخرین رویارویی دو غول نزدیک به یک دهه و نیم اخیر فوتبال جهان باشد. رونالدو پنچ پنالتی را برابر تیم لیونل مسی گل کرده و مسی هیچ کاری جز تماشا نکرد؛ ناامید و سرخورده و عصبانی.
کسی نمیداند آیا این تقابل آخر رونالدو و مسی (سیوششمین بازی تیمهای این دو) بود یا نه، اما میشود با قاطعیت گفت این یک رقابت به یادماندنی نبود. در نوکمپ، یووه مقابل حریفی قرار گرفت که به اندازه نامش نبود درست مثل مسی، اما رونالدو کاملاً روی نت نواخت تا بارسلونا بعد از هفت و نیم سال در خانه در لیگ قهرمانان شکست بخورد. مسی اگرچه در تمرین یا رفتارهایش هیچ مشکلی برای کومان درست نکرده اما شاید پشیمان باشد که به هر دلیل نتوانست به تیمهای خواهانش در تابستان پاسخ مثبت بدهد.
رونالدو بعد از بازی گفت: «گل زدن در نوکمپ همیشه برایم خاص است. من و مسی در ۱۲ یا ۱۳ سال اخیر با هم بازی کردهایم. همیشه مقابل او قرار گرفتن برایم حس خوبی دارد. مردم از رقابت میان ما حرف میزنند، اما برای من بازی مقابل او یک موهبت است و البته خوشحال میشوم اگر بتوانم گل بزنم. گلزنی مهم است و میخواهم همینطور ادامه دهم چون آسان نیست که شما همیشه در یک سطح بمانید.»
مسی تلاش زیادی کرد اما بیثمر بود. وقتی بازی تمام شد، مسی پیراهنش را با کریستیانو عوض نکرد چون فوقستاره پرتغالی در وقتهای تلفشده بازی تعویض شد و با کاپشن یووه روی نیمکت نشسته بود. مسی، جانلوییجی بوفون را انتخاب کرد. یک دلیل داشت؛ در شبی که همه تیترها به «مسی در برابر رونالدو، قسمت سیوششم» اختصاص داشت، نبرد واقعی میان مسی و بوفون بود. بارها و بارها مسی دستکشهای اسطوره یوونتوس را به لرزه درآورد یا دروازهبانی که بهمنماه ۴۳ ساله میشود را به این طرف و آن طرف دروازه فرستاد، اما چارچوب دروازه یووه نلرزید.
این بازی شماره ۱۰ بارسلونا مقابل شماره ۷ یووه نبود، بلکه شماره ۷۷ با واکنشهای خوب خود نگذاشت جشنی برای بارسلونا برگزار شود. در طول این سالها مسی و رونالدو بسیاری اوقات کار خارقالعاده همتیمیها را با لحظاتی درخشان و به یادماندنی به ثمر رساندهاند و گاهی هم با استعداد ذاتی خود کارهای فوقالعاده کردهاند.
آنها دوتا از بهترین بازیکنان دوران عمر ما بودهاند، اهمیتی ندارد که شما با تفاوتی جزئی طرفدار کدامیک باشید و یکی را به دیگری ترجیح دهید. فقط فکرش را بکنید که از سال ۲۰۰۸ به مدت ۱۰ سال یکی از این دو دیگری را کنار زد تا توپ طلا را بهعنوان بهترین بازیکن جهان ببرد. آخرین جایزه را هم مسی برده و رونالدو در رده سوم قرار گرفته است. آنها جابهجا شدهاند و به تناوب بالاتر از دیگری قرار گرفتهاند اما همیشه این درست بوده که آنها در قالب یک تیم متحد با استعداد خاص، تلاش ویژه، روحیه قوی و این انگیزه که همه، چه همتیمیها و چه کادر فنی، بذل کردند تا سکوی پرشی برای رونالدو یا مسی درست کنند تا ضربه آخر و تمامکننده را بزنند.
بعد ، همه چیز عوض شد: رونالدو آنقدر انگیزه، توانایی، اشتیاق و استعداد داشت که آن سلطنت فوقالعاده در رئالمادرید را رها کند و به باشگاهی خاص برود و در لیگی بازی کند که در مقایسه با ۲۰ سال اخیر فوتبال اسپانیا میتوان آن را رو به موت تلقی کرد. اینکه شما برداشتتان از این انتقال درست یا غلط باشد، نشان میدهد رونالدو شکوفا شده و به ثمر رسیده است. حالا دیگر قهرمانیهای لیگ بیشتر، گلهای بیشتر، جایزه بهترین بازیکن سری A و حالا این...
آنچه تماشایش جذاب بود و میشود اطمینان داشت به مسی انگیزه بیشتری برای ترک نوکمپ در پایان قراردادش میدهد، این بود که یوونتوس حول محور رونالدو حرکت و برنامهریزی میکرد. یوونتوس بهخاطر باخت2_0 بازی رفت در تورین باید با سه گل برنده این بازی میشد تا صدرنشین گروه شود و در مرحله حذفی قرعه بهتری نصیبش شود؛ حداقل روی کاغذ. بازیکنان یوونتوس طوری عمل میکردند که گویا باور داشتند میتوانند و باید به خواستهشان برسند. همه در اطراف رونالدو با تمام توان میدویدند، پاسها به مقصد میرسید و هرگاه یک بازیکن یوونتوس توپ را از دست میداد، بشدت مورد حمایت قرار میگرفت؛ یوونتوس یک تیم بود. آنها آمادهتر، بزرگتر، سریعتر و باهوشتر بودند در حالی که مسی با همتیمیهایی بازی میکرد که کومان بعد از بازی اینطور توصیفشان کرد: «طوری بازی میکردند که انگار ترسیده بودند» همتیمیهایی که آنتوان گریزمان گفت باید از این باخت بهعنوان یک هشدار بیدارباش استفاده کنند.
اگر بخواهیم دوباره شاهد یک نمایش مسی-رونالدوی جذاب باشیم، بدون در نظر گرفتن اینکه چه کسی میبرد یا کدامیک گل میزنند یا متناسب با نام و اعتبار این دو و ۳۵ بازی مقابل یکدیگرشان باشد، مسی باید از بارسلونا برود. او در ۳۳ سالگی تمام نشده، هنوز میتواند لحظات استثنایی فراوانی را در این فوتبال خلق کند که ما را به وجد آورد و خودش هم به رضایت شخصی برسد که مدتهاست در این بارسلونا از آن بیبهره بوده.
این دو سالها با یکدیگر رقیب بودهاند، به یکدیگر حسات کردهاند، گاهی نفرت ایجاد شده و کدورت اما همواره احترام بوده و حتی علاقه. ضربات، دریبلها، پنالتیها، جامها، هیجانات، کارهای فوقالعاده و انگیزههایی پایانناپذیر برای اینکه هرگز آرام نگیرند، وجود داشته و باعث شکلگیری جادوییترین، غیرقابل پیشبینیترین و تأثیرگذارترین الکلاسیکوهای تاریخ این بازی بزرگ شده است.
حالا اگر قرار باشد این پایان یکی از زیباترین و جذابترین تقابلهای شخصی تاریخ فوتبال باشد، شاید بتوان گفت رونالدو لطف بزرگی به مسی کرده است؛ او به مسی نشان داد جدایی و تجربه اتفاقات جدید میتواند فوقستاره آرژانتینی را به زمینهای سبزتر، آرامش بیشتر و از همه مهمتر خزان دلپذیرتر حرفه که این دو فوتبالیست استثنایی کاملاً شایستگیاش را دارند، برساند.
این لطف با دارویی تلخ و ناگوار صورت گرفت اما اگر بتواند مسی را از درد فعلیاش برهاند، هدیه کریسمس باارزشی از طرف رونالدو خواهد بود. احتمالش کم است اما شاید در مراحل پایانی این رقابتها دوباره دو تیم با هم روبهرو شوند؛ آن بازی داستان دیگری خواهد داشت اما در حال حاضر داستان این است و مسی باید قدر هدیه رونالدو را بداند.
سرتو بدزد رفیق- آخرین وصیت کونته به لوکاکو
دور پایانی مرحله گروهی رقابت های لیگ قهرمانان اروپا امشب انجام شد و تکلیف پیچیده ترین گروه این رقابت ها نیز مشخص شد و طی آن رئال مادرید به عنوان تیم نخست راهی مرحله یک هشتم نهایی شد و اینتر نیز از دور رقابت ها کنار رفت. در روز پایانی، اینتر برای صعود نیاز به پیروزی در برابر شاختار دونتسک داشت و در بازی همزمان نیز، باید دیدار رئال مادرید و مونشن گلادباخ با هر نتیجه ای جز مساوی به پایان می رسید تا نراتزوری از گروهش صعود کند.
در مادرید، رئال خیلی زود به خواسته اش رسید. آنها دوبار توسط کریم بنزما به گل رسیدند و اکنون همه چیز برای آبی و مشکی پوشان شهر میلان حاضر و آماده بود. اینتر با یک گل نیز می توانست به دور بعد صعود کند ولی اتوبوس دفاعی شاختار تمام راه ها را بسته بود و شاگردان کونته راهی به درون دروازه حریف اوکراینی پیدا نمی کردند.
در دقیقه 89 اینتر صاحب یک ضربه کرنر شد. اریکسن که لحظاتی قبل به بازی آمده بود، پشت این ضربه کرنر ایستاد. سانتر او به زیبایی روی سر الکسیس سانچز نشست و در حالیکه توپ در حال وارد شدن به دروازه شاختار بود، نه مدافعین تیم اوکراینی و نه دروازه بان آنها بلکه روملو لوکاکو مهاجم اینتر مانع از ورود توپ به دروازه شد.
مهاجم بلژیکی اینتر که به دلایل نامشخص حتی قبل از زدن ضربه کرنر خیلی جلوتر از بازیکنان خودی و حریف، جلوی دروازه بان شاختار ایستاده بود، مانع از ورود توپ به درون دروازه شد و در نقش یک مدافع برای شاختار عمل کرد.
لوکاکو که در دیدار پایانی لیگ اروپا نیز دروازه اینتر را به اشتباه باز کرده بود و باعث به ثمر رسیدن گل سوم حریف و در نتیجه شکست نراتزوری در دیدار فینال در برابر سویا شده بود، اکنون باز هم در نقش یار حریفان اینتر ظاهر شد و مانع از گلزنی سانچز شد. شاید اگر لوکاکو در آن نقطه از زمین حضور نداشت، اکنون ضربه سر سانچز وارد دروازه شاختار شده بود و اینتر نیز به عنوان تیم دوم گروه B راهی مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپا می شد.
نکته جالب اینکه اگر اینتر می توانست از سد شاختار عبور کند و راهی مرحله بعد شود، می توانست 15 میلیون یورو پاداش دریافت کند ولی اکنون با قرار گرفتن در جایگاه چهارم، از دور این رقابت ها کنار رفت. حضور بی موقع لوکاکو در جلوی دروازه شاختار، باعث شد اینتر 15 میلیون یورو ضرر کند.
اینتر در پایان این دیدار از باز کردن دروازه شاختار عاجز ماند و با عملکردی فوق العاده ضعیف، در رتبه چهارم قرار گرفت و حتی از رسیدن به لیگ اروپا نیز بازماند. در این گروه رئال مادرید صدرنشین شد و مونشن گلادباخ نیز به عنوان تیم دوم به مرحله یک هشتم نهایی صعود کرد. شاختار نیز راهی لیگ اروپا شد.
این نتیجه به هیچ عنوان مورد رضایت مدیران و هواداران اینتر نخواهد بود. آنها که به شدت از عملکرد کونته ناراضی هستند و حتی در سری آ نیز نتایج خوبی کسب نکرده اند، اکنون بیش از قبل از نتایجی که این سرمربی کسب کرده است، خشمگین و عصبانی هستند.
ستاره بلژیکی که در این یک سال و نیم عملکرد فوق العاده ای در ترکیب اینتر داشته، در دیدار فینال لیگ اروپا نیز در دقایق پایانی به اشتباه دروازه خودی را باز کرد و سبب ساز قهرمانی سویا شد. حالا روملو لوکاکو یک بار دیگر در حساس ترین دقایق به ضرر تیمش کار کرده و با جایگیری غلط اجازه نداد اینتر بعد از سالها راهی مرحله حذفی لیگ قهرمانان شود. اینتر برای اولین بار در تاریخ درمرحله گروهی لیگ قهرمانان در رتبه آخر قرار گرفت.
عاشقانه کین-سون تا قهرمانی؟
«عشق حقیقی» در نهایت درب خانه شما را خواهد زد و شما را پیدا خواهد کرد. این بیشک بهترین توصیف برای شرح رابطهایست که اکنون میان «هری کین» و «سون هیونگ مین» حکمفرما شده؛ موفقترین زوجی تهاجمی کنونی در جهان که از هر لحظه رابطه خود در مستطیل سبز لذت میبرند.
در یک شب سردِ شمال لندن، تاتنهام با کسب پیروزی ۲-۰ مقابل آرسنال به صدر جدول ردهبندی لیگ برتر انگلیس صعود کرد؛ یک پیروزی امیدوارکننده برای مردمِ سفیدپوش لندن تا بار دیگر این حس را در دل تکتکشان افزایش دهد که تاتنهام میتواند تیمی باشد که ۳۸ هفته با ذهنیتِ «مبارزه جهت فرار از سقوط» پا به میدان بگذارد و در پایان ناگهان متوجه شود که به مقام قهرمانی در لیگ جزیره دست یافته است!
البته هنوز راهی طولانی و البته پر پیچوخم برای رسیدن به چنین موفقیتی پیش رو قرار دارد و البته شاگردان «ژوزه مورینیو» نیز دقیقاً میدانند در میدان به دنبال چه چیزی هستند. بازیکنانی که در مصاف با توپچیها یک بار دیگر نمایشی از تعادل میان دفاع، شکیبایی و طرحریزی حملات سریع را روی پرده بردند.
سبک پرسینگ مورد استفاده در تاتنهام، همانند شکل دفاعی «یورگن کلوپ»، یک سلاح خلاقانه است و بهترین شرایط حمله را برای کین و سون فراهم میکند. آنها باز هم همچون دو کوهنوردی که در مسیر صعود به قله، با طناب خود را به دیگری متصل کردهاند، پا به میدان گذاشتند و هر دو در نیمه نخست دربی بزرگ شهر لندن، هر دو گل تیمشان را به ثمر رساندند. دو ستارهای که تا اینجای فصل امضای همکاریشان پای یازده گل اسپرز خودنمایی میکند.
لحظه مهم بازی در دقایق تلفشده نیمه نخست رقم خورد؛ در یک حرکت که تنها بیست ثانیه طول کشید، تاتنهامیها به طور دقیق DNA خود را به تصویر کشیدند. در خصوص این صحنه شاید لازم نباشد که به عملکرد دقیق کین و سون اشاره کنیم اما فراموش نکنید که در آن لحظات آرسنال یک گل عقب بود و با ترکیب محبوب آرتتا در خط دفاعی - چهار مدافع - به تدارک حمله روی دروازه تیمِ تحت رهبری آقای خاص میاندیشید اما در نهایت در دامی افتاد که هیچ راه فراری از آن وجود نداشت.
با وجود سپری شدنِ یازده هفته از رقابتهای فصل جدید لیگ برتر انگلیس، آرسنال همچنان تیمی سردرگم است که مهرههای کناریاش تنها مانند یک قلعه در شطرنج، مسیری مستقیم را طی میکنند! نه حرکتی در قطر، نه مانوری و نه تفکری.
طی حمله سرخهای لندنی، پاسی از جناح چپ توسط «سرژ اوریه» در محوطه جریمه تاتنهام دفع شد. او مالکیت توپ را به «جیوانی لوسلسو» منتقل کرد که آماده طراحی یک ضدحمله سریع بود. جیوانی توپ را به سمت چپ خط دفاعی آرسنال فرستاد؛ به جایی که متوجه خلا حضور «توماس پارتی» نیمهمصدوم در آن نقطه شده بود. سون توپ را گرفت و به جلو تاخت. کین هم پشت سر او حرکت کرد. مهاجم کرهای اطمینان داشت که باید به هر نحوی که شده توپ را برای کاپیتان بفرستد. همین نیز شد و کین پس از دریافت توپ، با یک ضربه سهمگین و محکم، یک گل زیبا را به ثمر رساند؛ توپ قسمت پایینی تیرک دروازه را به لرزه درآورد تا این گل، جزو گلهایی باشد که به نوعی موجب تحقیر و تضعیف روحیه حریف میشود.
نکته جالب اینکه دومین گل تاتنهام در میدان یعنی همین ضربه، روی سومین شوت اسپرز به دست آمد! نخستین گل آنها در دقیقه دوازده با نخستین شوتشان به ثمر رسیده بود. نخستین گل هم تشابه زیادی به دومی داشت؛ گلی که روی حرکات عرضی مهاجمان و با یک شوت خوب به بار نشست. کین توپ را در میانه میدان به جریان درآورد پس از یک چرخش، آن را برای سون فرستاد. در ادامه نیز مهاجم کرهای با یک حرکت عرضی و یک شوت زیبا دروازه رقیب را گشود.
یک گل تمرین شده و البته تکراری برای قربانیان؛ تغییر جریان مسابقه، ضد حمله، پاس از راه دور، شوت و باز کردن دروازه! البته در صحنه گل دوم، ژاکا و پارتی نیز در مهار کین ناموفق عمل کردند و «راب هولدینگ» هم با صدور اجازه پیشروی به سون، دچار قصور شد. با تمام این اوصاف فراموش نکنید که ضربه پایانی هری بسیار خوب و تقریباً مهارناپذیر بود. با این حال آرتتا معتقد است که میشد جلوی آن گل را گرفت!
اما دانستن سبک بازی تاتنهام و مهار آن، دو مقوله جدا از هم است. کین و سون پنج سال کنار همدیگر بازی کرده و برای این تیم ۲۶۳ گل به ثمر رساندهاند. سون ۲۲ میلیون پوند برای تاتنهام هزینه داشت و هری محصولی از آکادمی باشگاه بود. زوجی که با تداوم درخششان در زمین، هر لحظه این امر را اثبات میکنند که سران تاتنهام در خصوص آنها سرمایهگذاری بسیار پرمنفعتی را انجام دادهاند. دو ستارهای که اکنون دو قطعه و مهره کلیدی از پازل تیمِ تحت رهبری مورینیو هستند، دو بازیکنی که عملکرد خط آتش تیمِ آقای خاص به آنها وابسته است. درک نبوغ زوج سون و کین چندان کار سختی نیست؛ آنها هر دو به شدت سریع و از لحاظ فیزیکی بیرحم هستند، دو مهره کاملاً با هوش که در بازیسازی هم توان بالایی دارند. اما شاید بپرسید رابطه آنها با یکدیگر چگونه است؟ یک شماره ۹ و یک شماره ۱۰؟ یک وینگر چپ و یک مهاجم تمامکننده؟ یک مهاجم آزاد و دونده و یک بازیکن با قابلیت ارسال پاس دقیق؟
با درخشش کین و سون در فاز هجومی؛ حالا نوبت «پیر امیل هویبرگ» و «موسی سیسوکو» است تا گام دوم مأموریت را اجرا کنند. آنها به خوبی هر گونه فضای خالی را پوشش میدهند و در مصاف با مهرههای آرسنال نیز با استحکام از اندوختههای تیم دفاع کردند. همین نقشه برای فتح رقابتها تا اینجای فصل کفایت کرده؛ نقشهای که پیریزی آن با پاس کین به سون و پاس سون به کین و گلزنی، بتنریزی شده و شاید همین امر موجبات قهرمانی اسپرز را در پی داشته باشد.
اخبار«شبهای فوتبالی» به «فوتبال برتر» هم باخته
وقتی برنامه نود در اسفندماه ۱۳۹۷ برای همیشه به محاق رفت، فرصت خوبی برای برنامه شبهای فوتبال بوجود آمد تا از خلأ نبود اصلیترین رقیبش در بررسی بازیهای لیگ استفاده کند و تبدیل به یکی از برنامههای پربیننده ورزشی تاریخ صداوسیما شود اما حالا بعد از گذشت ۲ سال از آن روزها، توجهات به برنامه شبهای فوتبالی حتی کمتر از قبل شده.
«شبهای فوتبالی» ۵ سال است که روی آنتن شبکه ورزش میرود اما چند ضعف عمده دارد که باعث شده بازی را حتی به جایگزین برنامه نود هم ببازد. این برنامه علیرغم اینکه از نظر زمانی موقعیت بهتری نسبت به رقبایش در شبکه سه دارد و لازم نیست یک هفته صبر کند تا دوشنبهها فرا برسد و فوتبال در ۷ روز گذشته را بررسی کند اما نتوانسته آنطور که شاید و باید جا ی خودش را در بین فوتبال ببینها باز کند.
مهمترین حسن شبهای فوتبالی در فصول اول این بود که به محض تمام شدن بازیهای روز و بعضاً حتی زمانی که هنوز آخرین بازی به اتمام نرسیده بود روی آنتن شبکه ورزش میرفت. در فصول اول حتی تهیهکنندگان این برنامه موفق شده بودند کنفرانسهای خبری پس از بازی را به صورت زنده پخش کنند و حتی بینندگان برنامه «فوتبال برتر» که آن روزها فقط به پخش بازیهای پرسپولیس و استقلال اختصاص داشت را جذب کنند اما در ۲ سال گذشته مهمترین حسن برنامه از آن گرفته شده و شبهای فوتبالی چند ساعت بعد از اتمام فوتبالهای روز روی آنتن میرود. اما این تنها ضعف برنامه نیست. مهمترین ضعف این است که برنامه ۵ سال است روی آنتن میرود و ۷ مجری عوض کرده!
در سال اول عبدالله روا که بیشتر با برنامههای اجتماعی شناخته میشد اجرای برنامه را برعهده داشت. او آنقدر از وضعیت فوتبال ایران دور بود که خودش همیشه این مسأله را روی آنتن ذکر میکرد. مدیران شبکه در آن روزها گمان میکردند حضور افشین عبداللهیان به عنوان کارشناس ثابت که سابقه روزنامهنگاری دارد، میتواند خلأ فوتبالی نبودن مجری اصلی برنامه را پر کند اما یک سال بعد به این اشتباه خودشان پی بردند و مهدی واعظی را جایگزین عبدالله روا کردند. این تغییر شروع دومینیوی تغییرات مجری برنامه شبهای فوتبالی بود. واعظی که با مدیران شبکه دچار مشکل شده بود در نیم فصل جای خود را به رسول مجیدی داد که در آن زمان تجربه اجرا به عنوان مجری مستر را نداشت و این اولین برنامهای بود که او آن را اجرا میکرد. در شروع فصل بعدی مهدی توتونچی، مجری شبهای فوتبالی شد اما حضور او هم یک فصل بیشتر دوام نیاورد و در فصل چهارم شهاب قاسمی که تا پیش از این تنها در رادیو فعالیت میکرد، اولین اجرای زنده تلویزیونیاش را تجربه کرد. گویی برنامه شبهای فوتبال تبدیل شده بود به آوردگاهی برای کسب تجربه مجریان جدید ورزشی سیما. این اتفاق البته سرآغاز ورود مجریهای رادیویی به این برنامه هم بود. چه اینکه در میانه فصل بعد از اینکه قاسمی تصمیم گرفت به شبکه سه برود و اجرای برنامه دایره طلایی را برعهده بگیرد، محمد میر، مجری برنامه ورزشی رادیو تهران تبدیل به مرد شماره یک برنامه شبهای فوتبال شد. او تا پیش از این تنها بخش تحریریه برنامه را اجرا میکرد و رفتن شهاب قاسمی به شبکه سه بهترین خبر برای او بود. در فصل جدید هم این محمد میر بود که اجرای برنامه را برعهده داشت اما به ناگاه از دوشنبه شب محمد درخشنده، گوینده رادیو ورزش هم به او پیوست تا از این پس این دو نفر با همدیگر سکاندار برنامه شبهای فوتبالی باشند. در واقع شبهای فوتبالی برعکس برنامه نود و حتی فوتبال برتر که همه با شنیدن اسم برنامهشان خیلی سریع چهره مجریها را به یاد میآورند، از این خصیصه محروم شده و نتوانسته با هیچ مجریای بیشتر از یک سال سر کند. این یکی از بزرگترین ضعفهای برنامه شبهای فوتبالی است.
ضعف دیگر هم تغییر مداوم تهیه کنندگان برنامه است. این برنامه در پنجمین فصل حضورش، چهارمین تهیه کنندهاش را تجربه میکند و از این حیث هم رکورددار است! اما هرچقدر تغییرات در بخش مجریان و تهیه کنندگان زیاد بوده، بخش کارشناسی برنامه دست نخورده و همچنان افشین عبداللهیان که از اتفاق بیشترین انتقادات برنامه متوجه حضور اوست، در برنامه فعالیت میکند. هرچند که در فصل تازه مشخص است عبداللهیان کمرنگ شده و زمان کمتری برای حضور در برنامه دارد اما همچنان مشخص نیست چرا در این سالها همه ارکان برنامه تغییر کردهاند جز او. حضور محمد درخشنده در برنامه این هفته باعث میشود حضور عبداللهیان جلوی دوربین کمتر از قبل هم شود و شاید به خاطر همین بود که او بعد از پایان برنامه در اینستاگرامش نوشت: «بعضی وقتها برای ماندن باید رفت!»
دوشنبه این هفته از جهاتی برای سنجش عیار برنامه شبهای فوتبالی زمان مناسبی به حساب میآمد. اکثر بازیهای این هفته لیگ در روز دوشنبه برگزار شد و در نتیجه شبانگاه هم برنامه فوتبال برتر روی آنتن رفت و هم شبهای فوتبالی. واکنشها به برنامه فوتبال برتر این هفته، حجم توئیتها و ویدئوییها از برنامه محمدحسین میثاقی که در این یکی دو روز همخوان شده، به هیچ عنوان قابل قیاس با برنامه شبهای فوتبالی دوشنبه شب نیست. نسبتاً هیچ توئیتی درباره برنامه تخصصی شبکه ورزش نوشته نشده و هیچ ویدئویی از آن منتشر نشده است. حتی ماجرای اضافه شدن مجری تازه به برنامه هم خبری نشده و همه اینها نشان از این دارد که شبهای فوتبالی بعد از ۵ سال نتوانسته مخاطب لازم را برای خود دست و پا کند و حتی در مقایسه با رقیبی که قرار بود توسط فوتبالیها تحریم شود، بازی را باخته و کاملاً زیر سایه برنامه شبکه سوم حرکت میکند.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4418/20730/82764
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4418/20730/82765
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4418/20730/82766
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4418/20730/82767
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4418/20730/82768
|
عناوین این صفحه
- بارسلونا؛ پله پله تا سقوط
- هدیه گرانقدر رونالدو به لیونل مسی
- سرتو بدزد رفیق- آخرین وصیت کونته به لوکاکو
- عاشقانه کین-سون تا قهرمانی؟
- اخبار«شبهای فوتبالی» به «فوتبال برتر» هم باخته