|
7 پرده از زندگی و زمانه «مرد هزارآهنگ»انقلاب
هیچ ایرانی نیست که اثری از آثار احمدعلی راغب را نشنیده باشد. نسل دهه شصتیها با آواها و نواهای او بزرگ شده است. از سرود «مدرسهها وا شده»، «بابا خون داد» و «همشاگردی سلام» تا قطعات ارکسترال «بانگ آزادی» و «شهید مطهر» و «آمریکا ننگ به نیرنگ تو» بگیرید تا تصنیف «خجسته باد این پیروزی» و «ظفر مبارک» و بعدها تا اولین آلبوم موسیقی پاپ بعد از جنگ مثل «رقص گلها» و قطعاتی مثل «گل میروید به باغ» و «بیا به امداد ناتوانان» و... .
میتوان گفت راغب، یکی از اصلیترین آدمهایی است که چیزی به نام «سرود و موسیقی انقلاب» را در سالهای پس از انقلاب بر سر زبانها انداخت. او خالق دستِکم بیست اثر هیت و مگاهیت دوران انقلاب و پس از آن است که امروز بخشی از خاطرۀ جمعی مردم ایران از دهۀ۶۰ و ۷۰ شدهاند.
قطعه «شهید مطهر» که با آهنگسازی او انجام شد، به تأیید امامخمینی(ره) رسید و سرنوشت موسیقی پس از انقلاب را روشن کرد.
این چهره برجسته موسیقی انقلاب در ۷۶ سالگی، چهار روز پیش (۱۸ آذر)، پس از تحمل سالها درد و رنج ناشی از بیماری سرطان درگذشت.
اما بهمن ماه سال گذشته و در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، کتاب «بانگ آزادی»؛ تاریخ شفاهی و خاطرات استاد راغب، به قلم محسن صفاییفرد و توسط انتشارات «راه یار» گردآوری و منتشر شد.
آنچه در ادامه میخوانید برشهایی از کتاب «بانگ آزادی» و هفت پرده از زندگی استاد راغب به روایت خودش است.
مادر، موسیقی و من
اولین بار از همسایهمان سنتورش را قرض گرفتم و احساس کردم با کلنجاررفتن با آن ساز، هرچه بخواهم میتوانم بزنم، بدون اینکه تا آن وقت آن ساز را دیده باشم. مادرم میگفت ذهن تو فواصل را تشخیص میدهد و این آهنگی که میزنی، نسبت به قبلی، درست یا غلط است. خودت تجزیهوتحلیل میکنی و چیزهای جدیدی میزنی که تاحالا جایی شنیده نشده است. با شنیدن این حرفها احساس میکردم قریحۀ ملودیسازی در درونم وجود دارد و از همان زمان، موسیقی را بهسفارش مادر جدی گرفتم. برای همین به اهالی هر خانهای که در آن زمان در انزلی، سازی داشت نزدیک میشدم. جز سازهای بادی، میتوانستم با هر سازی که دستم میدادند کار کنم، بدون آنکه از قبل آموزش دیده باشم. البته مادرم کمی تئوریها را برایم گفته بود...
باید مثل ژان والژان باشم
از دوران کودکی دستمزدهای کارگری را جمع میکردم. مقداری را به مادرم میدادم که در طول دوران تحصیلم هزینه کند و مقداری را برای خودم نگه میداشتم که آن زمان مثلاً ۲ تومان یا 25 ریال میشد و معمولاً با آن کتابی به همین قیمت میخریدم. گرایش عجیبی به مطالعه داشتم و عشق به کتابخوانی خیلی زود در من رشد کرد. کتابهای آن زمان را تاآنجاییکه برایم مقدور بود میخریدم و حتی قرض یا کرایه میکردم. آنچه در آن دوران خواندم، نسبت به سنوسالم خیلی زیاد بود.
کلاس هشت یا نُه بودم که ترجمۀ «کمدی الهی» دانته را تهیه کردم. سه جلد بود: برزخ، دوزخ و بهشت. یادم میآید بخشی از جلد دوزخ در ابتدای مجلد بهشت آمده بود. حتی آثار بزرگان را که هیچ سنخیتی با سنوسالم نداشت مطالعه میکردم. آن زمان کتابهای جیبی، تازه در ایران رواج پیدا کرده بود و طرفداران زیادی داشت. هر کتابی چند داستان داشت. مطالعۀ داستان برایم خیلی سازنده بود. مدام خودم را جای قهرمانان در آن پرسوناژها قرار میدادم. برایم جنبۀ تحقیق و تفحص داشت. بدون اینکه کسی به من بگوید، فهمیده بودم که باید اینچنین باشم. مثلاً اگر بخواهم فلان کار را انجام بدهم و موفقیتش تا مدتها برایم بماند، باید مثل ژان والژان باشم و دنبالۀ کار و تفکر او را بگیرم. میدانستم با همۀ بدیهایی که دارم، میتوانم بسیار خوب و خدمتگزار باشم و با دیگران همدردی کنم. «بینوایان» را در همان دورانخواندم.
حرفی نزنید
زمانی که دیپلم کشاورزی میخواندم، امتحانات نهایی دیپلممان به تعویق افتاد. علتش برایم سؤال شد؛ چون بهخاطر نیاز مالی برای درمان مادرم عجله داشتم. میخواستم سریعتر امتحان بدهم و در فرهنگ مشغولبهکار شوم. در دانشسرا برای ما سخنرانیهایی گذاشته بودند. میگفتند تهران شلوغ شده و یک روحانی به نام خمینی مشکل ایجاد کرده است. اولین بار اسم آیتاللهخمینی را همان زمان شنیدم. ایشان را اخلالگر اجتماعی معرفی میکردند و میگفتند خمینی مردم را بهطرف خودش جذب میکند؛ تاجاییکه در ورامین راهپیمایی شده و نیروهای نظامی با مردم درگیر و عدهای هم کشته شدهاند. میگفتند این روحانی باعث کشتار مردم شده و دشمن مردم است. البته دستگیر شده و قرار است به یکی از کشورهای عربی تبعید شود، اما شما در کلاس درس حرفی از ایشان نزنید.
دانشگاه درونی
کاملاً مشهود بود که شعارهای مردم در انقلاب، پاسخی است که مردم ایران به حضرت امام ؟ره؟ میدهند. من اینها را لازم داشتم و مدام در کوچهوخیابان دنبالشان میگشتم. اغلب با جمعیت به اینسو و آنسو میرفتم تا ببینم چه میگویند. واقعاً در درونم برای خودم دانشگاهی ایجاد کردم و تصمیم گرفتم این آموزشها را ببینم. مثل روزنامهنگاران حوادث را مینوشتم. خیلیها که نوشتنم را میدیدند، گمان میکردند روزنامهنگار یا خبرنگار هستم. وقتی آن نوشتهها را به خانه میبردم، میدیدم جاهایی غلط است و لغزش ادبی دارد. مردم با آن سواد و تفکر و بینش ادبی خودشان چیزی میساختند. میدیدم حرفشان درست است، اما نحوۀ ادبی گفتار درست نیست. کسی باید به این نحوۀ گفتار سمتوسو میداد و اصلاحش میکرد.
شاه برمیگردد
اطراف آقای حدادعادل(رئیس وقت رادیو) افرادی بودند که سلام من و گروهم را جواب نمیدادند، چون اهل موسیقی بودیم. ما را عمّال طرب مینامیدند و سازِمان را عصای شیطان میدانستند. ما را با این عناوین خطاب میکردند. این گروه تا سال۱۳۵۹ یعنی قبل از شروع جنگ، کماکان بودند، اما بعد یکی فرماندار شد و دیگری استاندار. به همین منوال تا قبل از شهادت آقای حدادعادل از مجموعه خارج شدند و از اطرافش رفتند.
گروه دیگری اطراف ما بودند که وقتی برای همکاری با آنها تماس میگرفتم، میترسیدند و میگفتند چند روز دیگر شاه برمیگردد و تو را ترور میکنند. تو چطور جرئت میکنی برای اینها کار کنی؟ سرانجام به همین درختهای رادیو آویزانت میکنند. تکّهتکّهات خواهند کرد. مدام تلفن میزدند و بعد از احوالپرسی تشویقم میکردند که به کارم ادامه ندهم، چون فکر میکردند نیروهای دریایی آمریکا در بندرعباس پیاده شدهاند و دارند میآیند! آنوقتها اصلاً احساس امنیت نداشتیم.
در آن زمان بازماندههای گروه ساواک از زمان شاه که آخرین راه را ترور میدانستند، دست به ترورهایی زدند. اصلاً کسی اطمینان نداشت که وقتی از خانه بیرون میرود، برمیگردد یا نه. در آن دوران فضایی حاکم بود که بههیچوجه نمیتوانم با واژهها تصویرش کنم.
این «بانگ آزادی» است
جمعیت ۵ هزارنفره همینجور داشتند از میدان ژاله دور میزدند که از آبسردار بروند بهطرف مدرسۀ رفاه تا حضرت امام را ببینند. شعار «اللهاکبر، خمینی رهبر» را با لحن آهنگین و سوز خاصی میگفتند. زنها و مردها بهصورت سؤالوجوابی شعار معروف اللهاکبر، خمینی رهبر را میگفتند. متوجه شدم که انگار حالت شعاردادنشان لحن و ملودی خاصی دارد. مردها میخواندند:
اللهاکبر، اللهاکبر، اللهاکبر، بعد زنها در همان کششِ انتهای صدای مردها میگفتند:
خمینی رهبر، خمینی رهبر، خمینی رهبر
بعد از مدتی که با آقای سبزواری بیشتر آشنا شدم، یک روز به ایشان گفتم مردم شعاری دارند. من میخواهم روی این موسیقی بگذارم. وقتی کمی از آن را برایش خواندم، دیدم ایشان تأمل کوتاهی کرد و گفت اینکه همان بانگ آزادیِ من است! بعد بهسرعت توی کیف چرمیاش گشت و یک کاغذ بیرون آورد:
این بانگ آزادیست، کز خاوران خیزد
فریاد انسانهاست، کز نای جان خیزد...
... ایشان گفت خیلی خوب، امسال حضرت امام بعد از عید نوروز میخواهد پیام بدهد. تو میتوانی این اثر را طوری بسازی که بعد از پیام حضرت امام پخش شود و دوباره سرود شاهنشاهی پخش نشود؟ ما تقریباً دو ساعت دربارۀ این سرود صحبت و آن سه بند را انتخاب کردیم. این اتفاق در اواخر اسفند سال۱۳۵۸ افتاد، چون اثر برای نوروز۱۳۵۹ آماده میشد...
پیام امام در فروردین۱۳۵۹ که تمام شد، یکهو اورتور اجرای ما شروع شد: این بانگ آزادیست...
دعایشان میکنم
روز بعد حوالی ساعت ۱۰:۳۰ صبح آقای حدادعادل زنگ زد و گفت امشب شبکۀ یک تلویزیون را ببین. سرود(شهید مطهر) روی تصویر حضرت امام که با دستمال اشکش را پاک میکند، پخش میشود. گفتم ول کن! یعنی سرود را با ارکستر پخش کردی؟ گفت بله، تازه آقا گفتند این را چهکسی ساخته است؟ من میخواهم اینها را ببینم...
گویا خودِ آقای حداد یا فرد دیگری با حضرت امام مصاحبه کرده و پاسخ گرفته بودند. من داشتم این صحنهها را از تلویزیون میدیدم. پرسیده بودند که سرودی برای شهیدمطهری ساخته شده است. گویا آن را برای شما آوردهاند و شما گوش دادهاید. حضرت امام فرمودند بله، من هم با شعر و هم بدون شعر این سرود را گوش دادهام و اگر قرار است اینچنین ادامه بدهند، ادامه بدهند. من دعایشان میکنم.
گفتنی است کتاب «بانگ آزادی» در ۳۹۲ صفحه و قیمت ۴۲ هزار تومان توسط انتشارات راه یار منتشر شده است.
جایگاه رنگ در طراحی لباس کودک و نوجوان
مهفام ملکی، مدرس رنگشناسی به تشریح جایگاه رنگ در طراحی لباس کودک و نوجوان پرداخت و گفت: در اصل هیچ ممنوعیت رنگی برای استفاده در طراحی لباس برای هیچ گروه و رده سنی وجود ندارد اما مسئله مهم در خصوص استفاده از رنگ برای ردههای سنی مختلف ترجیح استفاده از رنگها است.
وی با تأکید بر اینکه طراحان مد و لباس در ابتدا باید رده سنی که میخواهند برای آن لباس طراحی کنند را انتخاب کنند و در ادامه به مطالعه علایق و ویژگیهای آن رده سنی بپردازند تا بتوانند بهترین انتخاب را در گزینش رنگ و ترکیب رنگی داشته باشند.
این کارشناس و مدرس رنگشناسی در پاسخ به این سوال که استفاده از رنگ در لباس جوامع مختلف چه تفاوتی با هم دارد؟ گفت: میزان تأثیر شادی یا غم در رنگها، سرد و گرم بودن، نیرومند یا ضعیف بودن، رنگین و کدر بودن رنگها همه بستگی به سلیقه، خلق و خو، زمان، مکان، موقعیت جغرافیایی، فرهنگی و پیشینه فرهنگی هر کشور دارد. اگر به فرهنگمان رجوع کنیم میبینیم ارتباط کودک و نوجوان ایرانی با طبیعت، باورهای دینی و تجربیات زندگی است که به لباس مفاهیم نمادین داده است. بنابراین اعتبار نمادین رنگها را نمیتوانیم به سایر فرهنگها تعمیم داد.
وی در تحلیل این مسئله که آیا الگوبرداری از لباسهای کودک و نوجوان سایر جوامع برای پوشش فرزندان ایران کار اشتباهی است یا خیر؟ گفت: اگر قرار باشد که پیشینه فرهنگی خودمان را حفظ کنیم توجه به مفهوم نمادی رنگ در طراحی لباسها مهم است. به عنوان مثال مفهوم نمادین رنگ سبز در کشور ما رنگ عرفانی و الهی است اما همین رنگ در کشور فرانسه نماد امیدواری است. یعنی اگر لباسی با رنگ سبز از کشور فرانسه در ایران پوشیده و به عنوان نماد امیدواری مطرح شود اتفاق یا مشکل خاصی بروز نمیکند اما اگر قرار است بر اساس فرهنگمان لباس طراحی کنیم باید پیشینه فرهنگی کشورمان را در حوزه رنگ مطالعه و به درستی از آن بهره ببریم.
ملکی در پاسخ به این سوال که انتخاب درست رنگ برای طراحی لباس کودک و نوجوان تا چه حد در کشور ما مورد توجه است؟ به استفاده از رنگ در لباس نوزاد اشاره کرد و گفت: در طراحی لباس نوزاد همیشه ترجیح داده میشود از رنگهایی با ترکیب مضاعف از رنگ سفید استفاده شود مثل ابی سفید، سبز سفید و … که فضای معصومانه و پاکی ایجاد میکند. این انتخاب رنگ هم اکنون در کشور ما مورد استفاده قرار میگیرد. اما تأکید کارشناسان حوزه رنگشناسی بررسی و دقت بیشتر در روند انتخاب رنگ و نحوه ترکیب و اجرای رنگها است.
وی اضافه کرد: پیشنهاد ما به طراحان برای استفاده از رنگ در لباس کودک استفاده از رنگهای اشباع شده و زنده در کنار هم است. مثل سبز، آبی و قرمز روشن. این رنگهای اشباع (رنگهایی که دارای خلوص رنگی هستند) باعث ایجاد روحیه شادابتر در بچهها میشود.
ملکی در ادامه گفت: لباسها نماد فرهنگی هر کشوری هستند اما لزوماً نمیتوانیم در عصر حاضر از بچهها بخواهیم در سن نوجوانی از لباسهای محلی استفاده کنند. بنابراین یک طراح باید همسو با فرهنگ، عرف و موازین کشور خود و در عین حال همسو با عصری که بچهها در آن زندگی میکنند به ارائه طرحهای تلفیقی بپردازد. طرحهایی که اصالت فرهنگی و نواوری معاصر در پوشش را در کنار هم داشته باشند.
این هنرمند کشورمان با تأکید بر اینکه طراحان باید قبل از اقدام به طراحی مطالعه کافی در حوزه رنگشناسی داشته باشند، گفت: تمام رنگها از منظر همجواری رنگی، سردی، گرمی، تیره یا روشن بودن، وسعت و عمق داشتن و … بر روی هم تأثیر میگذارند و یکی از مهمترین عواملی که در تأثیر رنگها وجود دارد تعداد رنگهایی است که در یک طرح مورد استفاده قرار میگیرد؛ وجود دو رنگ کنار هم با وجود سه رنگ در کنار هم تأثیرات متفاوتی ایجاد میکند و یک طراح باید به این علم مسلط باشد تا بتواند از بهترین ترکیب رنگی ممکن بهره ببرد.
آیا منابع علمی کافی در حوزه استفاده از رنگ در طراحی لباس داریم؟ ملکی پاسخ داد: در این حوزه منابعی وجود دارد و مطالعاتی نیز در حال انجام است در دانشگاهها نیز اساتید در این حوزه اطلاعات لازم را به طراحان ارائه میکنند اما میزان توجه و استفاده از این علم بستگی به خود طراح دارد.
ملکی در خصوص اینکه اگر طراحان به مسئله رنگ و ترکیب رنگی مناسب در طراحی لباس توجه نکنند چه آسیبی به طرح آنها وارد میشود، گفت: شاید نتوان گفت اشتباهی رخ میدهد اما با استفاده از علم رنگ شناسی و انتخاب درست رنگها نتیجه بهتری از طرحها به دست میآید. رنگها در کنار هم، بافت، جنس و … یک طرح را ایجاد میکنند که انتخاب کارشناسانه هر کدام ازآنها کیفیت یک طرح را تعیین میکند و در زیباییشناختی، ایجاد اعتماد به نفس در کودک و نوجوان و… تأثیر قوی دارد.
وی به مسئله تأثیر فصل بر انتخاب رنگ در طراحی لباس نیز اشاره و اظهار کرد: رنگهای تابستانی نوید رشد طبیعت را دارند و طبیعت در تابستان به حد اعلی از فرم و رنگ میرسد و میتوانیم به نهایت غلظت و شکل پذیری از رنگها در طراحی استفاده کنیم. مثلاً رنگ سبز تیره فام، نارنجی و سرخ که پایان تابستان و آغاز پاییز است و وقتی که به پاییز میرسیم سبزی گیاهان به رنگ مرده و خاموش در میآید به همین دلیل به رنگهایی مثل قهوهای تیره و بنفش و … میرسیم که باید به این مسائل هم در طراحی لباس کودک مناسب هر فصل توجه کرد.
این کارشناس حوزه رنگ در خصوص استفاده از رنگ تیره در طراحی لباس کودک و نوجوان گفت: تحقیقاتی که صورت گرفته نشان میدهد نوجوانان در سن نوجوانی علاقهمند به رنگهایی با طول موج پایینتر میشوند و این نگرانی ممکن است در خانوادهها ایجاد شود که نباید اجازه دهند نوجوان آنها مشکی یا سرمهای (رنگهای تیره) به تن کنند. خواست ما از طراحان این است که با علم ترکیب رنگها به نحوی با مشکی و سرمهای ترکیب رنگی ایجاد کنند که به لحاظ زیبایی شناختی و تأثیرات رنگی نتیجه خوب داشته باشد و در عین حال رضایت نوجوان را هم جلب کند.
ملکی به علاقه کودکان و نوجوانان به شخصیتهای کارتونی یا ورزشی و هنری اشاره و خاطرنشان کرد: راهی به جز شناخت و مطالعه رنگ در طراحی لباس به ویژه لباس کودک و نوجوان نداریم. وقتی تجربه و علم ما در خصوص تأثیر رنگها بر هم و بر مخاطب را داشته باشیم قدر مسلم میتوانیم طرحی موفقتر را ارائه کنیم.
جایی که روسای جمهورمشتری ثابتش بودهاند
«نمیتوانم به قدر کافی راجعبه این کتابفروشی شگفتانگیز صحبت کنم. پدر من یک معمار است و من به دنبال یک کتاب قدیمی بودم که سالها دربارهاش صحبت کرده بود. آرگوسی نه تنها توانست به من کمک کند تا آن کتاب معماری را پیدا کنم...
آنها یادگاریهایی از بیسبال، کتابها و اسناد تاریخی دارند، آنجا مثل یک موزه است...»؛ این بخشی از توصیف کاربری به نام «Jill G.» از قدیمیترین کتابفروشی نیویورک است.
«آرگوسی» («Argosy books») که حالا قدیمیترین کتابفروشی شهر نیویورک و از قدیمیترین کتابفروشیهای جهان است، در سال ۱۹۲۵ توسط «لوئیس کوهن»(«Louis Cohen») تاسیس شد. میگویند علت این نامگذاریِ «کوهن» این بوده که نام کتابفروشی(به دلیل آغاز با حرف «A») در آغاز فهرست دفترهای تلفن قرار بگیرد!
این کتابفروشی تا کنون خانهها و نیز صاحبان گوناگونی داشته است، حالا پس از چندین بار نقل مکان در ساختمانی ششطبقه در مرکز شهر «منهتن» سکونت دارد و توسط خانواده «کوهن»، سه دختر و یک نوه موسس آن اداره میشود.
همسر «کوهن»، «روت شوین»(«Ruth Shevin») گالری هنری این فروشگاه را تا دهه ۹۰ میلادی اداره و طی سالها با چند نفر دیگر از اعضای خانواده «کوهن» برای مدیریت «آرگوسی» کار میکرد.
صاحبان «آرگوسی» مدعیاند که در ارائه نسخههای مدرن، امضا، هنر، عکاسی، نقشهها و چاپهای عتیقه تخصص دارند.
این کتابفروشی از زمان تاسیس تا کنون مشتریان مشهوری داشته است؛ از چهرههای سیاسی گرفته تا هنرمندان برجسته آمریکایی. مثلا فرانکلین دلانو روزولت، سیودومین رئیسجمهور آمریکا که کتابهایی از فهرستهای قدیمی سفارش میداد و ژاکلین کندی، همسر رئیسجمهور جان اف. کندی، سیوپنجمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا که برای تامین کتابخانه کاخ سفید به کمک نیاز داشت از مشتریان «آرگوسی» بودند. علاوهبر این، بیل کلینتون، چهلودومین رئیسجمهور آمریکا نیز از زمانی که صاحبان این کتابفروشی کتابهای آسیبدیده از سیل «چاپاکوآ»ی نیویورک را بازیابی کردند، مشتری ثابتش بوده است.
البته مایکل جکسون(خواننده و ترانهسرای آمریکایی)، استفن سوندهایم(آهنگساز و ترانهسرای آمریکایی)، پرنسس گریس(بازیگر آمریکایی)، سالی فیلد(بازیگر آمریکایی)، دناتلا ورساچه(طراح مد ایتالیایی)، اوریانا فالاچی(روزنامهنگار و نویسنده ایتالیایی) و کوین راد(بیست و ششمین نخستوزیر استرالیا) نیز از دیگر مشتریان قدیمیترین کتابفروشی نیویورک بودهاند. گفته میشود که پتی اسمیت، خواننده و ترانهسرای آمریکایی نیز برای مدت کوتاهی در سال ۱۹۶۷ کارمند این کتابفروشی بوده است.
اخبار
در «هاشتاغ» شبکه العالم بررسی می شود؛
هشتگ اعتراض فعالان حقوقی مغرب به توافق سازش با تل آویو
خشم و اعتراض فعالان حقوقی مغرب نسبت به توافق سازش کشورهای عربی با تل آویو در برنامه «هاشتاغ» شبکه العالم بررسی می شود.
به گزارش امتیاز، در برنامه امشب «هاشتاغ» موضع واحد انجمن ها و فعالان حقوقی در کارگروه ملی مغرب نسبت به اعلام خبر سازش با رژیم صهیونیستی و برگزاری نشست فوق العاده برای پشتبانی از مبارزه ملت فلسطین را واکاوی خواهد شد.در این خصوص بیان خواهد شد که این فعالان حقوقی مغرب، ضمن اعتراض به عملکرد صهیونیست ها، اعلام کردند؛ رژیم صهیونیستی را رژیمی توطئه گر می دانند که علیه تمامیت ارضی مغرب و انسجام آن در تلاش بوده و به دنبال تجزیه آن به شش بخش است. «هاشتاغ» به تهیه کنندگی و کارگردانی محمد معین مقامی و اجرای علا قاسمی، امشب 21 آذر ماه ساعت 22:15 به وقت تهران از آنتن شبکه العالم پخش خواهد شد.
ساختار قصههای شفاهی؛ تلاقی تاریخی خلاقیت وعقلانیت
همه ما قصه را میشناسیم. زمانی چنان به شنیدن آن پیش از خواب عادت داشتیم که گویی دروازه ورود ما به رویای شبانه کودکی بوده است. زمانی بود که سواد خواندن و نوشتن نداشتیم و پدر و مادر از روی کتابهای رنگارنگ قصه تعریف میکردند و یا عقبتر از آن، مادربزرگها و پدربزرگها ماجراهای شگفتی را به نقل از نیاکان خود روایت میکردند. جالب اینجاست که آن همه قصه رنگ به رنگ ساختار مشابهی دارند.
شاید به نظر برسد که کشف ساختار این قصهها از افسون آنها بکاهد اما حقیتی را آشکار خواهد کرد و آن نزدیکی ساختار قصههای شفاهی در سراسر دنیاست.
قصههای شفاهی یا فولکلور، در قرنهای هجده و نوزده میلادی مورد توجه محققان قرار گرفت و این دورانی بود که تمدن اروپایی از نظر شهرنشینی، تجارت و ارتباطات در حال گسترش بود. پس از آن جهان انقلابهایی را در فرانسه و روسیه تجربه کرد. در چنین دورانی روشنفکران و سیاستمدارانی بهویژه در روسیه تلاش کردند خود را با نویسندگان و دهقانانی که خواستها و آرزوهایشان در شکل قصههای پریان مطرح میشد و جنبه دیگر انقلاب را تشکیل میدادند، همگام کنند.
در همین دوران اما جریان دیگری توسط صورتگرایان ظهور کرد که آفرینش ادبی خلاق قصههای شفاهی را به ساختاری قابل درک تقلیل داد تا این قصهها را از معنایشان دور و افسون آنها را بی اثر کند. در این میان ولادیمیر پراپ درست در محل تلاقی تاریخی خلاقیت و عقلانیت ایستاده است.
پراپ، مردم شناس صورت گرای روس، با مطالعه ریخت شناسانه قصه های پریان روسی در سال ۱۹۲۸، آغاز گر روایت شناسی نوین بود. او الگوی حاکم بر این قصه ها را استخراج کرد و نشان داد قصه های پریان، به رغم تکثر و تنوع ظاهری، از نظر انواع قهرمانان و عملکرد آنها، دارای نوعی وحدت و همانندی است؛ به گونه ای که تعداد عملکردها محدود، توالی آنها مشابه و ساختار این قصه ها یکسان است.این بررسی به دوره او محدود نشد و هنوز هم در قرن حاضر این ساختارها و همچنین تقابل دو جریان اندیشه و احساس، زنده و محل گفتوگوست. هنوز مقالات متعدد دانشگاهی با رویکرد پراپ در زمنیه روایتشناسی، ادبیات شفاهی، ساختارگرایی و ... در جامعه دانشگاهی منتشر میشود و بارها این ساختار بر داستانهای کهن پیاده سازی و مورد بررسی قرار گرفته است. یکی از پژوهشهای صورت گرفته در این باره کتاب ولادیمیر پراپ و قصه شفاهی جهانی نوشته پیتر جلیت است. این پژوهشگر دانشآموخته دانشگاه پواتیه فرانسه در سال ۱۹۹۷ میلادی به ساختار مطرح شده پراپ نگاهی دوباره انداخته و ضمن تقلیل ۳۱ کارکرد مطرح شده توسط پراپ، آنها را با داستانهای اقوام هندواروپایی و حتی نپالی، روسی و ایرلندی تطبیق داد. کارکردهای الگوی پراپ را به پنج تا کاهش دادم ، زیرا این پنج کنش روایی، تنها عناصر تغییر ناپذیر قصهها هستند (شامل موقعیت نخستین، تعامل با یاریگر ، تعامل با شاهزاده یا شاهبانو ، تعامل با دشمن و بازگشت به خانه). آن کار کردهایی را که همیشه در قصه ها حضور ندارند ، ذیل یکی از آن پنج کنش گنجاندم. (ص. ۲۴ مقدمه) اثر جیلت در واقع هفدهمین جلد از مطالعات زبان و ادبیات روسی دانشگاه میشیگان است. ولادیمیر پراپ و قصه شفاهی جهانی بیش از هر چیز شبیه رساله دانشگاهی است که در مقدمه ۳۲ صفحهای آن به شیوه مقدمه رسالهها به فرضیه و دلیل انتخاب متون اشاره شده است. نخستین فصل از اثر نیز به «نظریههای پیشین» میپردازد. «تجزیه و تحلیل قصهها» بخش دوم کتاب است که در آن قصههای نپالی، ایرلندی و روسی مورد مطالعه قرار میگیرند. پس از آن نویسنده در فصل «تجزیه و تحلیل مجموعه گستردهتری از قصهها» به قصههای شفاهی آفریقای شمالی، منطقه جنوب صحرای آفریقا، چین، آمریکای شمالی و جنوبی میپردازد. «قصه شگفت و سایر ساختارها» و «پیوند نظریههای متنی و بافتی» عنوان دو بخش نهایی پیش از کتابنامه و نمایه است.می توان چنین فرض کرد که گوش کردن به قصه شفاهی (قصههای جهان دیگر) برای دور شدن از جهان معمولی است، ولی نه فقط برای این مقصود. هدف آن است که در جهان دیگر و با تمرکز بر بافت جدید آنجا، واقعیتهای متفاوت از زندگی را به شکلی متفاوت و تغییر شکل یافته ببینیم. به گفته هولبک، خطاست که قصهها را صرفا ناقل اطلاعات بدانیم. آنها ابزاری هستند برای تغییر دادن آنچه شخص از واقعیت بازسازی شده در مییابد. آنها از یک زبان قدرت استفاده میکنند. (ص. ۱۶۶)این اثر که در ۲۳۰ صفحه توسط انتشارات علمی و فرهنگی با ترجمه پگاه خدیش منتشر شده است به دلیل ارجاعات دقیق متن و بخش کتابنامه میتواند منبع خوبی برای مطالعات دانشگاهی و مرجعی برای مقاله دانشجویان باشد.
اخبار
«نزدیک تر از نزدیک» به شبکه سحر می آید
مستند «نزدیک تر از نزدیک» به تهیه کنندگی و کارگردانی روح الله اسدی کیادهی در حال دوبله به زبان آذری در شبکه سحر است.
به گزارش امتیاز، این مستند به زندگی مسلمانان در کشور آرژانتین می پردازد. مخاطبان و بینندگان کانال آذری شبکه سحر با دیدن این مستند با حقایق و واقعیت مهاجرت عده ای از اهالی لبنان و سوریه به کشور آرژانتین و زندگی مخفی آنان در آن سامان آشنا می شوند. این مسلمانان که در دوره حکومت عثمانی مجبور به ترک دیار خود شدند، به دلیل دوری از سرزمین اصلی شان کم کم از معارف و احکام اسلامی دور می شوند، اما با پیروزی انقلاب اسلامی و حضور مبلغان ایرانی و مسلمان در آن سامان دوباره به اسلام روی می آورند. نویسنده مستند «نزدیک تر از نزدیک» علی اکبر حسن زاده است و شبکه افق این مستند را در سال های 1391 تا 1393 تهیه کرده است. ترجمه، زبانگردانی و دوبله به زبان آذری این مستند با مدیریت دوبلاژ معصومه سلمانپور ظهیر به نیمه راه رسیده است و پس از انجام مراحل تدوین و صداگذاری، این مستند به زودی در برنامه پخش کانال آذری شبکه سحر قرار خواهد گرفت.
در کانال بالکان شبکه سحر؛
نقد و بررسی فیلم «سکو»
فیلم سینمایی «پلتفرم» (سکو) با کارگردانی کالدرو کازتلو اورویتا در برنامه «کلوز آپ» از کانال بالکان شبکه سحر نقد و بررسی می شود.
به گزارش امتیاز، تخیلی، ترسناک و مهیج محصول سال 2019 کشور اسپانیا است. «سکو» نخستین بار در جشنواره بین المللی فیلم تورنتو روی پرده رفت که با استقبال مردم و منتقدان همراه بود و پس از آن کمپانی «نت فیلیکس» حق پخش آن را خرید و در فوریه 2020 منتشر کرد. امیرحسین کوهپایی تهیه کننده برنامه «کلوز آپ» گفت: داستان این فیلم مربوط به یک زندان با سازه ای عمودی است که تعداد زیادی از محکومان به طور تصادفی در طبقات آن زندانی هستند. در این زندان هر طبقه آن یک سلول است و به صورت عمودی رو هم قرار گرفته است و از بالاترین طبقه تا پایین تر طبقه ادامه دارد. در هر سلول 2 نفر برای یک ماه زندگی می کنند و این افراد تا وقتی که یکی از آن ها از بین نروند با هم هستند. کوهپایی تهیه کننده برنامه ادامه داد: در برنامه امشب «کلوز آپ» امیررضا تجویدی به عنوان کارشناس و به صورت غیر حضوری در خصوص این فیلم و نقدهای مثبت و منفی آن با مخاطبان و بینندگان کانال بالکان سخن می گوید. کوهپایی در پایان گفت: داریو ماهان مجری این برنامه 25 دقیقه ای است. ایوان ساراگوئه، زوریون اگولیور، آنتونیا سن خوان، آلکساندرا ماسانکی در «سکو» با نویسندگی مشترک دیوید رسولا و پدرو ریوز نقش آفرینی کرده اند. «کلوز آپ» شنبه 22 آذر ساعت 20:30 به وقت تهران بر روی آنتن کانال بالکان شبکه سحراست.
در کانال کردی؛
شبکه سحر میزبان دو کارگردان نامدار از اقلیم کردستان عراق
سامان حسن پور و آکو زند کریمی دو کارگردان و نویسنده کردزبان اقلیم کردستان عراق میهمان برنامه امشب «ما و شما» در شبکه سحر خواهند بود.
به گزارش امتیاز، در این برنامه از «ما و شما» سامان حسن پور و آکو زند کریمی، دو تن از کارگردانان و نویسندگان نام آشنای اقلیم کردستان، حضور یافته و درباره فعالیت های هنری و آثار خود با بینندگان سخن خواهند گفت. فیلم ذبح و زوزه از فیلم های مطرح و تاثیرگذار و مشترک این دو هنرمند است که به جشنواره جشنواره Matera ایتالیا راه یافته و موفق به دریافت جایزه شده است. گزارشی از پشت صحنه برنامه های پیشین مجموعه «ما و شما»، کلیپ موسیقی، گزارش های ارسالی مردمی از ثبت لحظات غیر مترقبه، هیجان انگیز و نادر و همچنین پخش نقد و نظرات مردمی در خصوص برنامه از بخش های دیگر این برنامه ترکیبی و متنوع است.«ما و شما» به تهیه کنندگی مصطفی قوامی، دستیاری تهیه محمد محمدی و مرتضی مرآد و اجرای آزاد ابراهیمی، امشب 21 آذرماه ساعت 22:15 به وقت تهران به مدت 50 دقیقه از آنتن کانال کردی شبکه سحر پخش خواهد شد.
در شبکه العالم؛
واکنش کاربران شبکه های اجتماعی بحرین به روز جهانی مبارزه با فساد
با فرارسیدن روز جهانی مبارزه با فساد، هشتگ کاربران شبکه های اجتماعی بحرین در این برنامه از «نقطه تواصل» شبکه العالم مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
به گزارش امتیاز، در این برنامه از «نقطه تواصل» به اقدام کاربران فضای مجازی در بحرین در روز جهانی مبارزه با فساد به انتشار ویدئویی که در آن از ضرب المثل « لا تبوق ولا تخاف » استفاده شده و به فساد مالی، اداری، سیاسی و قضایی حاکمان بحرینی تاکید شده، اشاره خواهد شد.
کارشناسان برنامه در تحلیل معنای این هشتگ کاربران اشاره خواهند کرد که «سرقت نکن تا نترسی» کنایه به کسانی است که در بحرین فساد می کنند و مجازاتی برای آنان در نظر گرفته نمی شود. همچنین در توضیح بیشتر این موضوع بیان خواهد شد با وجود این فساد گسترده، حال بحرین خوب نیست و شهروندان بحرینی که مورد ظلم حکومت قرارگرفته و هیچ حامی و مدافعی ندارند.
«نقطه تواصل» با اجرای جیهان عبدالنبی بدران، تهیه شده در دفتر شبکه العالم در بیروت، امشب 21 آذر ماه ، ساعت 20 به وقت تهران از شبکه العالم پخش می شود.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4419/20740/82796
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4419/20740/82797
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4419/20740/82798
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4419/20740/82799
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4419/20740/82800
|
عناوین این صفحه
- 7 پرده از زندگی و زمانه «مرد هزارآهنگ»انقلاب
- جایگاه رنگ در طراحی لباس کودک و نوجوان
- جایی که روسای جمهورمشتری ثابتش بودهاند
- اخبار
- اخبار