|
گالری تاباری دبی سال ۲۰۲۱ را با پیمان شعفی آغاز می کند
گالری تاباری از گالری های مهم دبی سال ۲۰۲۱ را با مجموعه تازه پیمان شعفی آغاز می کند.
به گزارش امتیاز؛ «حضور آینده» عنوان مجموعه تازه پیمان شعفی است که به ساخت نقاشی در بوم های سه بعدی شهرت دارد اما چنانکه گالری تاباری خبر داده است تمرکز این هنرمند به حرکت ستارگان، اشکال هندسی،حتی مقایسه طالع بینی غربی و فارسی و استفاده از ماده های بسیار متفاوت، آثاری تامل برانگیز پدید آورده است.
آثار منتخب شده برای «حضور آینده» که ۱۲ ژانویه رونمایی می شود شامل نقاشی خط های دو بعدی و کارهای سه بعدی روی بوم هستند که هر قطعه نام خود را از یک ستاره خاص مانند ونوس، دِنِب یا کاناپوس گرفته است و بنا به ماهیت فلسفی از تکینک های خاصی خلق شده اند.
شعفی با مطالعه به روی ستاره شناسی، حرکت سیارات مختلف، دوران زمین به دور خورشید ... به ایده های تصویری چشمگیری رسیده است که «حضور آینده» را در دوره های کاری او به یک نقطه عطف بدل کرده است؛ در چند اثر از این مجموعه، نقاش در پس حرکت سیاره ها، تغییر و تحولاتی روی زمین را تصویری کرده که از منظر طالع بینی در سال ۲۰۲۰ ظهور و بروز یافته است ؛ نقش مایه های کهکشانی و تمرکز بر ستارگان سبب شده نمایشگاهی لبریز از نور، درخشش و جذابیت های شب به فرم های عجیب غریب بوم های این هنرمند ایرانی علاوه شود.
پیمان شعفی متولد ۱۹۷۴ در ایران است و اکنون در پاریس زندگی و کار می کند. پیمان شعفی دوران جوانی خود را به عنوان یک محقق کوشا در زمینه خوشنویسی به خلق ترکیب های تازه در نستعلیق و آفرینش های هنری از آیات قرآن کریم سپری کرد و از همان روزها به جنبه های زیبایی شناسی الفبای فارسی و قابلیت های والای آن تمرکز داشت، و سعی کرد با افزودن زاویه نگاه خود آنها را به اشکالی نوین نمایش دهد.
شعفی با ایجاد فرمول بوم های مودولار سه بعدی در اشکال هندسی متنوع که خود با دست آنها را می سازد، رویکرد تازه ای نسبت به محیط خود ایجاد کرد، سپس آنها را با رنگ روغن و مواد غیر منتظره مانند آینه های شکسته و شیشه ها آراسته و بافت های تجربی و جلوه های کمتر دیده شده را به وجود آورد؛ مطالعه در کهکشان و کنش نقاشانه در مباحث طالع بینی آثار او را در جایگاهی تامل برانگیز قرار داده است.
گالری تاباری هجده سال پیش در دبی تاسیس شد و یک برنامه بلند پروازانه از نمایشگاه ها و پروژه های ویژه را برای جلب توجه جامعه جهانی به هنر خاورمیانه آغاز کرد. این روزها تاباری در منطقه DIFC ،مرکز تجارت جهانی، نقشی محوری در معرفی استادان خاورمیانه مانند آدام هنین ، محمد ابلا ، عادل السیوی ، حسین مادی و خالد زکی ایفا می کند و آثاری شاخص از هنرمندان منطقه به گنجینه های موزه های معتبر دنیا اضافه کرده است.
آثار پیمان شعفی تا ۱۸ فوریه در تاباری گالری به تماشا خواهد بود.
اعتقاد محمد معتمدی از منظر مخاطب :
ورشکستگی موسیقی سنتی ایرانی!
محمد معتمدی معتقد است که زبان موسیقی در ارتباط بین ملتها، نتایج بسیار بهتری نسبت به زبان دیپلماتیک در پی خواهد داشت.
با محمد معتمدی گفت وگویی داشتیم تا درباره همکاری هنرمندان ایرانی با هنرمندان خارجی، نظرش را جویا شویم و از دیدگاههایش برایمان بگوید.
*همکاری هنرمندان ایرانی با هنرمندانِ دیگر کشورها را چطور میبینید. آیا این همکاریها نتایج مثبتی در پی خواهد داشت و موجب پیشرفت موسیقی ایرانی خواهد شد یا خیر.
همکاری هنرمندان از چند ملیت مختلف همیشه جنبههای مثبتی دارد. در دنیای مدرن این همکاریها موجب تعامل و گفتوگو با ابزاری کارآمد به نام فرهنگ و موسیقی است. تاثیری که این گفتوگوهای موسیقایی دارد، شاید گفتوگوهای دیپلماتیک نداشته باشد.چنین اتفاقهایی موجب نزدیک شدن مهر و محبت ملتها به همدیگر میشود. به همین دلیل این گفتوگوها همیشه خوب و سازنده بوده است. از سوی دیگر این همکاریها موجب انتفال تجربههای هنرمندان به همدیگر میشود. یعنی هر کدام از دیگری چیز تازهای یاد میگیرند.
*در سالهای اخیر شاهد هستیم که موسیقی ترکیه تاثیراتی بر موسیقی ایران داشته است. این تاثیرگذاری را چطور میبینید.
ما دو کشور همسایه هستیم و طبیعی است که توجهمان به همدیگر بیشتر باشد. این توجه هم از طرف ما به آنها و هم از طرف آنها نسبت به ما همیشه بوده و هست.
از طرفی موسیقی ایرانی در سالهای اخیر، به خصوص بعد از انقلاب، ردیف محور شده است. این نگاه نتوانسته جاذبهای در میان عموم مردم ایجاد کند. به همین دلیل شاید بتوان گفت که موسیقی سنتی ایرانی از نظر مخاطب به یک ورشکستگی رسیده است.
در ترکیه اما موسیقی مقامی را دستمایه قرار دادهاند و به فُرمی از موسیقی پاپ مردم پسند رسیدهاند تا مردمشان موسیقی بشنوند که مبتنی بر موسیقی مقامی و اصیلشان باشد.
*در این باره کمی بیشتر برایمان بگویید. مثالی هست که در اینجا بتوان به آن اشاره کرد.
برای مثال آنچه که امروز خوانندهای مانند ابراهیم تاتلیس میخواند، همان موسیقی مقامیِ ترکی یا کُردی است که آنها را با آرایهها و زینتها و تنظیم های موسیقی جدید ارائه میکنند و با این حرکت وارد بحثی به نام موزیکالیته شدهاند.
آنچه به آن رسیدهاند، استفاده درست از موزیکالیته است. اما در عین حال، موسیقی ایرانی از آن دور مانده و دلیلش نگاهِ صد در صد ردیف دستگاهی، به موسیقی است.
اگر نگاه کنید، نوازندگان تار ایرانی ردیفها و جملاتِ ردیف موسیقی ایرانی را به طور کامل میدانند و مینوازند، اما در دل مخاطبِ عام تاثیر نمیگذارد. در عین حال شخصی مانند فرهنگ شریف، همان جملات ردیف را اجرا میکند اما به گونهای این کار را میکند که در دل مخاطبِ عام هم تاثیر میگذارد.
اگر ما موسیقی را برای ارائه در آکادمی موسیقی ردیف دستگاهی ارائه کنیم، میتوانیم پیرو نظریه ردیف دستگاهیِ صرف باشیم. اما اگر قرار است کاری را در ژانر و مدیای عام تولید و ارائه کنیم، باید این موسیقی قابلیت تاثیرگذاری در دل توده مردم را داشته باشد.
* همکاری هنرمندان ترکیه با نوازندهای جوان در موسیقی ایران را چطور میبینید؟
همکاری بین هنرمندی مستعد از ایران و هنرمندی شناخته شده از ترکیه، فی نفسه حرکت بسیار قشنگ و مفیدی است. همکاریِ برابر و خوبی شکل گرفته و من به عنوان مخاطب بارها و بارها دوست داشتم آن را مرور کنم.
بعد از سوءتفاهمی که از شعرخوانی رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه ایجاد شد و فضایی تنش آلود به وجود آمد، این همکاری ها میتواند موجب نزدیکی ملت ایران و ترکیه شود.
موسیقی تنها زبانی در جهان است که نیاز به ترجمه و آموزش ندارد. یعنی همه آدمیزادگان زبان موسیقی را درک میکنند. زبان موسیقی برخلاف زبان سیاست، بسیار شفاف و بدون پنهان کاری است. موسیقی به جای گوش، با قلب انسانها درک و دریافت میشود. موسیقی از صافی قلب هنرمندان رد میشود و در قلب مخاطب هم مینشیند.
«قهرمان ملت» تماشایی شد
کوروش زارعی مدیر مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری درباره تولید تله تئاترهایی با مضمون زندگی و فعالیتهای شهید حاج قاسم سلیمانی عنوان کرد: طرح تولید پروژهای با عنوان «قهرمان ملت» را حدود یک ماه قبل به ستاد بزرگداشت سالگرد حاج قاسم سلیمانی که در حوزه هنری تشکیل شده است، ارائه دادیم که مورد تأیید قرار گرفت. در این پروژه قرار بر این بود که تله تئاترهای کوتاهی بین ۷ تا ۱۰ دقیقه با محوریت زندگی و فعالیتهای سردار سلیمانی تولید کنیم که از شبکههای مختلف سیما و همچنین فضای مجازی پخش شود.
وی ادامه داد: نوع ایده پردازی ما در تولید این آثار متفاوت از شیوه معمولی است که سایر تله تئاترها ضبط میشود. در این پروژه دست به ایده پردازی تازهای زدهایم و با آزمون و خطا در حال تجربه تازهای هستیم که تا اینجای کار رضایت بخش بوده است. به این ترتیب که این آثار با استفاده از پرده کروماکی ضبط شدهاند و ترجیح دادیم از دکور استفاده نکنیم چون هزینه بر بود و اگر هم به جای دکور از المان و آکسسوار بهره میگرفتیم مخاطبان با کار ارتباط برقرار نمیکردند به همین دلیل برای اینکه بتوانیم به مردم نزدیک تر شویم تصمیم گرفتیم فضایی واقعگرایانه برای مخاطبان ایجاد کنیم. این روزها در فضای تلویزیون و حتی فضای مجازی با مخاطب عام تلویزیون سر و کار داریم پس باید بتوانیم با آنها ارتباط برقرار کرده و رویشان تأثیر بگذاریم.
زارعی یادآور شد: این تله تئاترها در استودیویی با پرده کروماکی ضبط شده و بعداً با استفاده از سی جی و جلوههای ویژه موقعیتهای مختلفی که در هر تله تئاتر مورد نیاز بود ساخته شد به شکلی که برای مردم قابل باور باشد و آن را بپذیرند. همچنین این تله تئاترها کاملاً به شیوه سینمایی و دکوپاژ شده و با یک یا در صورت نیاز ۲ دوربین تصویربرداری شدهاند نه به شیوه معمول که کارها همزمان با چند دوربین ضبط میشود.
این کارگردان تئاتر درباره آماده سازی این آثار توضیح داد: تولید این مجموعه که با عنوان کلی «قهرمان ملت» تولید شده است در ۷ قسمت انجام شده که تا امروز ۵ قسمت آن با پایان مراحل فنی تحویل سازمان صدا و سیما شده است و دستور پخش آن از شبکههای مختلف نیز توسط آقای شاه آبادی معاون سیما داده شده است. مراحل فنی ۲ قسمت دیگر نیز در حال انجام است که به زودی به پایان خواهد رسید. این آثار قرار است توسط مرکز رسانهای سازمان تبلیغات اسلامی و حوزه هنری در فضای مجازی نیز در دسترس علاقه مندان قرار گیرد.
مدیر مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری درباره مضمون این آثار بیان کرد: از میان این ۷ تله تئاتر، ۵ اثر براساس خاطرات واقعی و اتفاقات مستند زندگی حاج قاسم سلیمانی نوشته شده و ۲ قسمت دیگر زاییده ذهن نویسنده است و مستند نیستند. این پروژه تجربه جدیدی است که تاکنون کمتر کار شده و ما نیز با آزمون و خطا پیش رفتیم و امیدوارم با کسب تجربیاتی که به دست آوردیم در آینده با رفع نواقص بتوانیم موفق تر عمل کنیم. ۵ تله تئاتر از این مجموعه توسط مرتضی شاه کرم نوشته شده و ۲ اثر دیگر را میثم حبیبی و محمدامین مینویی به نگارش درآوردهاند. کارگردان هنری آن ۵ قسمت مرتضی شاه کرم و ۲ قسمت دیگر میثم حبیبی بودهاند. تهیه کنندگی و کارگردانی تلویزیونی این ۷ قسمت نیز بر عهده بنده بوده است.
آلبوم «به یاد دوست» منتشر شد
آلبوم به یاد دوست با هنرمندی جواد بطحایی به یاد محمدرضا لطفی منتشر شد. این مجموعه شامل ۹ آهنگ بیکلام از تکنوازی سنتور در دستگاههای موسیقی ایرانی است.
«به یاد دوست – مقدمه»، «نسیم»، «هوای تازه»، «درآمد بیات شیراز»، «رقص پروانه»، «یادباد» عنوان قطعاتی هستند که در این آلبوم منتشر شدهاند.
جواد بطحایی از جمله هنرمندانی است که علاقه مندان موسیقی او را اغلب با نوازندگی سنتور میشناسند. به عبارتی او با تکنوازیهایش شناخته شده است ولی وجه آهنگسازی او کمتر شناخته شده و گذشته از چند قطعه بی کلام (که گاه برای سنتور و گاه برای سنتور وارکستر تنظیم شده است)، تمایل او به موسیقی با کلام درقالب تصنیف است. بطحایی با شعر فارسی آشنایی بسیاری دارد و از موسیقیدانانی است که با دنیای شعری و تصویری نوذر پرنگ، انس و الفت دارد.
این هنرمند که در حوزه آهنگسازی و نوازندگی سنتور مشغول به فعالیت است. در ابتدای دوران هنری خود مبانی و تئوری و سلفژ را نزد استاد غلامحسین ظهیرالدینی فرا گرفت و در سال ۱۳۵۸ جهت تحصیل موسیقی وارد دانشکده هنرهای زیبا شد و از محضر هنرمندانی چون مجید کیانی و سپس فرامرز پایور و پرویز مشکاتیان بهره برد. وی ساز نی را نیز ادامه داده و ردیف آوازی را نزد عبدالنقی افشارنیا به پایان رسانید. بطحایی از سال ۱۳۷۲ با استاد شجریان و گروه آوا همکاری داشته است. وی سالها در هنرستان موسیقی پسران به تدریس اشتغال داشته و هنر سنتور سازی را نیز تجربه کرده و در ساختن این ساز نیز مهارت دارد.
«حدیث سرو و گل و لاله» با هنرمندی حسن ناهید و کامبیز گنجهای و خوانندگی مجتبی عسگری، «از فراق تا صبح» با همکاری داریوش زرگری و ایرج طباطبایی، «صبح و شب – تک نوازی سنتور»، «شکوه – تک نوازی سنتور به یاد پرویز مشکاتیان»، «ابدیت – تک نوازی سنتور به یاد محمدرضا شجریان»، «فریاد خزان – تک نوازی سنتور به یاد فرامرز پایور»، «جستجو- تک نوازی سنتور»، «راجه یک» با همراهی درشن آنند، «شب زیبا» به خوانندگی سالار عقیلی، «پاییز» با همراهی پدرام خاورزمینی، «مزه نگاه» با همراهی درشن آنند، «نبرد کوروش» با همراهی پژمان حدادی، «هوای تازه» با همراهی درشن آنند آلبومهایی هستند که تاکنون توسط جواد بطحایی پیش روی مخاطبان قرار گرفتهاند.
اخبار
چند سوال از جشنواره ای که 11 ساله شد
عمار و مساله تجدید افق
جشنواره فیلم مردمی عمار، یازدهمین دورهاش را مثل بسیاری از رویدادهای هنری دیگر در دوران همهگیری ویروس کرونا، بهصورت آنلاین برگزار کرد. عمار با توجه به نوع تولدش، شاید نتواند از طیفبندیهای سیاسی-جناحی ایران دور بماند و حتی بین وابستگان بههمان جناح بهخصوص هم ممکن است مورد انتقادهایی واقع شود. با این حال لااقل نماینده بخشی از نگاههای فرهنگی کلان در کشور است و در حیطه عملی هم مستندهای این جشنواره حرفی برای گفتن دارند. این جشنواره در دولت دهم آغاز بهکار کرد و نمادی از تمایل مدیران سینمایی آن دوره برای آلترناتیوسازی در سینمای ایران بود، اما حالا نهتنها تقریبا قید سینمای داستانی را زده است، بلکه بهنظر میرسد هدف عمدهتری که دنبال میکند، تاثیرگذاری روی تلویزیون باشد. آیا این عقبنشینی از اهداف اولیه این رویداد است؟ عماریها خواسته یا ناخواسته به چنین سمتی رفتهاند، اما سوداهای بلند و بالایی که برای کلیت سینمای ایران در سر دارند، هنوز بر جای خود باقی است و شاید منتظر فرصتهای مناسب بعدی هستند که به آنها تحقق ببخشند. آیا جشنواره عمار تا بهحال توانسته بهطرزی رضایتبخش، در مسیر تحقق اهداف اولیهاش حرکت کند یا بعضی ریلگذاریها از ابتدا صحیح نبودهاند؟ اثبات این نکته که سینمای ایران به تحول نیاز دارد و وضعیت و جو موجود حاکم بر آن، آلترناتیو میخواهد، خیلی راحتتر از اثبات این است که عماریها بهدرستی در مسیر تحقق چنین مهمی حرکت کردهاند. باید اول مقداری این را بررسی کنیم که عمار از کجا شروع کرد، چطور ادامه داد و امروز به کجا رسیده است، تا بتوان در این موارد هم به یک ارزیابی حداقلی رسید.
عماریها سفرشان را از کجا و به چه قصدی شروع کردند؟
عمار چنانکه در گفتههای موسسان و تاثیرگذاران اولیه بر روند آن ذکر میشد، آمده بود تا آلترناتیوی باشد بر جریان اصلی سینمای ایران. البته در اینجا منظور از جریان اصلی، طبق عبارت مشهوری که در دنیا رواج دارد، صرفا فیلمسازی تجاری نیست و کلیت سینمای ایران در همه ابعاد را شامل میشود. شاید خیلیها چنین نیازی را از مدتها پیش احساس میکردند. ورق باید برمیگشت و ساختارهایی که داشت کهنه میشد، نیازمند تجدیدنظر بود. البته عمار از یک زاویه بهخصوص به تحول در سینمای ایران نگاه میکرد و ادعا نداشت که نماینده تمام پشت در ماندههای فیلمسازی در ایران است. وحید جلیلی از بنیانگذاران این جشنواره درباره انگیزههای شکلگیری آن چنین توضیح میدهد: «حزباللهیهای فعال در عرصه فرهنگی، در سال ۸۹ و حول محور ۹ دی فیلمهایی تولید کرده بودند که به رسم معمول در هیچکجا پذیرفته نمیشد و در فضاهای هنری مرسوم نسبت به این فیلمها دافعه وجود داشت. جشنواره عمار با اکران همین آثار که تعداشان از ۱۹- ۱۸ اثر فراتر نمیرفت، شکل گرفت.» اما عماریها میگفتند تمام موانع از طرف سینما نیست و بین خود کسانی که آنها دستشان را گرفتهاند و به سینما آوردهاند هم افراد بسیاری پیش از این با این جور فعالیتها نسبتی نداشتند. داوود مرادیان، نخستین دبیر جشنواره عمار، قضیه را اینطور توضیح داد: «تا همین سالهای اخیر جریان بچه حزباللهیهای ما ورود به سینما را یک قبح بزرگ میدانستند. خوشبختانه بعد از فتنه ۸۸ این قبح شکسته شد. حالا دیگر ورود به سینما معادل مطرببازی و روشنفکربازی نیست.» اما عمار چه تدبیری برای ساختن یک سینمای آلترناتیو بهکار برد؟ اولین دوره این رویداد سینمایی به فاصله یک هفته از سالگرد راهپیمایی ۹ دی برگزار شد و عنوان شده بود که در واکنش به فتنه ۱۳۸۸ برپا شده است. این درجه از صراحت لحن و تمرکز روی یک موضوع روز سیاسی در جامعه ایران، اگرچه در آن روزها چیزی غیرطبیعی نبود، اما با گذشت زمان باید کارکردش را توجیه میکرد. آیا تا ابد میشد درباره سال ۸۸، هرسال آنقدر فیلم ساخت که بتوان با آنها یک جشنواره برگزار کرد؟ ما درباره هشت سال جنگ تحمیلی هر سال به آن مقدار فیلم نداریم که بتوان یک جشنواره مستقل برایشان تدارک دید، پس چطور ممکن است درباره اتفاقات هشت ماهه سال ۸۸ چنین چیزی قابل اجرا باشد؟ به هر حال عماریها میتوانند یک پاسخ منطقی به این پرسش بدهند و بگویند که واکنش به اتفاقات سال ۱۳۸۸، صرفا نقطه عزیمتشان بوده و مغز نظریه آنها استکبارستیزی است. به علاوه، نیاز به بدیلسازی برای وضعیت در خود فرورفته سینمای ایران، ربطی به وقایع انتخابات دهم ریاستجمهوری ندارد و در هر حال رسالتی است که باید پی گرفته میشد.
فرصت کافی برای ساختن یک سینمای جدید داشتید
عمار نزدیک به دیدگاه دولتی بود که هشت سال سکان مدیریت سینمای ایران را در دست داشت و در اختتامیه اولین دورهاش دو نفر سخنرانی کردند؛ یکی جواد شمقدری که معاون سینمایی دولت دهم و سپس رئیس سازمان سینمایی آن شد و دیگری حسن عباسی. البته بعد از اتمام دوران مدیریت شمقدری هم رسم حضور مدیران سازمان سینمایی در اختتامیه عمار پابرجا ماند اما این از نقش مهم شمقدری در شکلگیری چنین رویدادی کم نکرد. او هرچقدر به روزهای آخر مدیریتش نزدیکتر میشد، با لحن صریحتری از همسو نبودن قاطبه سینماگران با دیدگاه خودش گلایه میکرد و بارها به اینکه تلاش دارد سینمای آلترناتیوی در برابر جریان غالب سینمای ایران تشکیل بدهد، اشارههایی کرده بود. اگر این اتهام به اصلاحطلبان وارد بود که در دهه 60، سینمای ایران را موافق و همسو با خودشان ساختاربندی کردهاند و این ساعت، طوری کوک شده که چندین دهه است مطابق میل آنها زنگ میزند، هشت سالی که دولتهای نهم و دهم سکاندار امور سینمایی بودند هم برای ایجاد یک تحول اساسی، زمان کمتری نسبت به دوران مدیریت بهشتی و انوار در دهه ۶۰ نبود. جواد شمقدری از سال ۱۳۸۸ به این سو مدیریت سینمای ایران را در دست گرفت، اما همه میدانند که او از ابتدای دولت نهم فرد با نفوذی در ساختار دولت بود و شاید شمقدری را بتوان بهلحاظ دایره اختیاراتی که داشت، قویترین مدیر سینمایی تاریخ پس از انقلاب دانست. او بهلحاظ بودجه هم در یکی از بهترین دورانهایی که یک دولت در این سالها داشته، مدیریت سینمای ایران را در دست گرفت، اما آیا شمقدری و کسانی که مثل او فکر میکردند، توانستند کار خاصی بکنند که بعد از خودشان هم اثرات آن باقی بماند و مسیر جداگانهای درکنار مسیر محتوم سینمای ایران باز کرده باشند؟ یکی از کارهایی که آنها انجام دادند، تاسیس همین جشنواره عمار بود؛ با سخنرانی شمقدری در نخستین اختتامیهاش و البته حضور حسن عباسی بهعنوان سخنران دیگر؛ کسی که میشود او را یکی از نمادها و عصارههای دوران هشت ساله دولتهای نهم و دهم در مسائل سینمایی دانست. حالا 10 سال گذشته و دیگر چنان جنجالهایی را که از تحلیلها در نشستهای نقد و بررسی جشنواره عمار در روزها و سالهای ابتداییاش بهوجود میآمد، نمیشنویم یا کمتر به امثال آنها برمیخوریم، اما بههرحال برگزارکنندگان اصلی عمار همانهایی هستند که 10 سال پیش چراغ این رویداد را در سینما سپیده خیابان انقلاب روشن کردند. حالا نادر طالبزاده میگوید عمار طی 10 دوره قبلیاش به بلوغ رسیده است. عبارت بلوغ یک جشنواره، وقتی از زبان دبیر و یکی از موسسان آن بهکار برده شود، نیازمند توضیح دقیق خود او خواهد بود، اما تغییراتی که این جشنواره کرده، باید جدای از آنچه تغییرات زمانه بر تمام شئون ما وارد کردهاند، ارزیابی شوند تا عملکرد سیاستگذاران عمار هم درست سنجیده شود. بهنظر میرسد که عمار در این 10 سال تغییراتی کرده باشد، اما دیگر کسی تشبیه کارتونهای تلویزیونی و سینمایی به قصههای مذهبی و اساطیری را جدی نمیگیرد و «درباره الی» به درباره اسلام لیبرال ترجمه نمیشود، اما این تغییرات خودخواسته عماریها بر اثر خودانتقادی نبوده است، بلکه زمانه زور اینجور حرفها را گرفت و البته ممکن است وقتی زور زمانه کم شد، دوباره این حرفها را بشنویم. آنها باید از تغییراتی بگویند که خودشان بانی آن بودهاند نه چیزهایی که جبرا و خودبهخود تغییر کرده و تازه این تغییرات هم (مثبت یا منفی)، تحتتاثیر همان جریانی بوده است که اینها مدعی آلترناتیوسازی برایش بودهاند.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4439/20904/84541
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4439/20904/84542
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4439/20904/84543
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4439/20904/84544
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4439/20904/84545
|
عناوین این صفحه
- گالری تاباری دبی سال ۲۰۲۱ را با پیمان شعفی آغاز می کند
- ورشکستگی موسیقی سنتی ایرانی!
- «قهرمان ملت» تماشایی شد
- آلبوم «به یاد دوست» منتشر شد
- اخبار