استاد اردشیر لارودی
* توضیح ویژه اینکه استاد اردشیر لارودی بیش از نیم قرن است که در خدمت ورزش ایران قلم می زند. تحلیل های فوتبالی اش گرم و همه فهمند و آدم از خواندن آن لذتی دوچندان می برد. استاد لارودی را بیش از هر زمان دیگری برای نوشتن بر سر ذوق می بینیم. دو مطلب از او می خوانید. یکی در مورد استقلال و دیگری در مورد پرسپولیس. هر دو خواندنی و هر دو شیرین.
صد سال زنده باشی استاد که بر گردن همه ما حق داری.
***
چه در ورزشگاهی پر از تماشاگر که چشمش ترسیده و چه در زمینی خالی از تماشاگر که معنای «نقره داغ» شدن را فهمیده، استقلال به سبک و سیاق خودش - بازی کنترل شده- و پرسپولیس هم به روش همیشگیاش «بازی باز» بازی میکنند!
1. فوتبال استقلال پیچیدگی بیشتری دارد و حوصله زیادتری را طلب میکند! نمایش پرسپولیس سرراستتر است و برآمده از سرعت بیشتر شوندهای که اتکای زیادتری دارد به عناصر نمایشی چشمنواز و دلپذیر! برانکو در همه حال همه جانبهتر توپ را در همه پهنای زمین به حرکت درمیآورد و روی بازپسگیری توپ حساب دقیقتری باز کرده!
منصوریان خوب میتواند مردانش را در فضای بد حریف و پشت دیواره دفاعی تیم مقابل صاحب فرصت کند! صاحب فرصت «دوئل»های تن به تن! صاحب فرصت کورس بستنهای تک به تک! استقلال برای برنده شدن حریف را وادار به اشتباه میکند! استقلال برای به اشتباه انداختن حریف از سرعت کافی و از حرکات ناگهانی همانقدر با دانستگی و اراده تاکتیکی استفاده میکند که از بازی «تکروانه» اما به شدت در خدمت تیم خسرو حیدری! تکرو ولی به نفع تیم!
2.استقلال منصوریان، حالا یک هنر و یک «بلدیت» دیگر هم دارد: حریف را خسته کردن! خستگی و متعاقب آن اشتباهات پیدرپی را به حریف (که در این مرحله العین نام دارد) دیکته و تحمیل کردن! بر اساس اشتباهات حریف گل زدن و برنده شدن! منصوریان، تیمش را حول این محور حرکتی میچیند و به حرکت درمیآورد تا در غیاب امید ابراهیمی، امید نورافکن و علی قربانی به نیمکتنشینی میلاد زکیپور و جابر انصاری هم رنگ و بوی استراتژیکی بدهد! با یک تیر سه هدف را نشانه رفتن! زکیپور لحظهای به بازی گرفته میشود که خستگی مردان العین در حال بروز است! جابر هنگامی وارد بازی میشود که توان استقامتی تیم مهمان از مرز تحملش فرا رفته!
پلان A به خوبی نتیجه داده و حالا زمان استفاده از پلان B است! به همین دلیل «خسرو» آزادتر بازی میکند! پرسینگ شدیدتر میشود! جابر میآید و استقلال هم پرتعدادتر و هم پرسرعتتر از چپ و راست تاخت میآورد! یاران منصوریان مزد 90 دقیقه یارگیری «نفر به نفر» روی عمر عبدالرحمان را میگیرند! جانشین امید ابراهیمی، یعنی مجید حسینی، اسلحه ناپیدا و تأثیرگذار تیمش میشود! از بهترین بازیکن آسیا، کاری برنمیآید! آبیپوشان - سربازان آبی- مأموریتهای دوگانه خود را، خوب پیاده کردند! بدون اشتباه تاکتیکی!
3.استقلال باید گل نمیخورد که نخورد! استقلال باید دو گل میزد که بیش از یک گل نزد! استقلال، العین را پراشتباه میخواست و در این راستا، بازی را درگیرانه پیش میبرد! استقلال در پی خسته کردن حریف بود که از عهدهاش برآمد! گل دقیقه 92 کاوه پاداشی بود برای همه تواناییهای کاملاً آشکار سربازهای آبی. پروژه خسته کردن تیم العین که ذوبآهن را با سه گل از سر راه برداشته بود، جوابی خوب ولی ناکافی داد! حالا استقلال در ورزشگاه قنیطره شهر العین باید یک گل بزند! کاری سخت که کاوه رضایی، علی قربانی، بهنام برزای و «جابر» مأمور به اجرای آنند. شوتهای راه دور اسماعیلی- و شاید امید ابراهیمی- دلایلی هستند برای خوشبینی بیشتر!
4. شتاب رشد تجربی و پیشرفت دانستگیهای علیرضا منصوریان فزاینده است! شکست العین و پیروزی دیرهنگام و «دم آخر»ی استقلال هدیهای بود از جانب مردی که میخواست یکی از بزرگان باشد و اینک در همین راه گام برمیدارد و کماشتباه پیش میرود و بالا میپرد!
رقابت منصوریان و برانکو آتش بزرگتر شدن را تیز میکند! تیم ملی در گرمای این شعلههای سرکش، به درجات تکنیکی عالیتری دست مییابد! مشتهای آقای کیروش، پر که هست، پرتر هم میشود! آوازه و عرضه منصوریان، از مرزهای ایران فراتر و دورتر میرود! علیمنصور شایسته تمجید و تحسین میشود! او حالا فلسفه مخصوص به خود را دارد، اگرچه جنبه تئاتری، نمایشی بازی تیمش گاه کاستیها و گاه نیز کاهیدگیهایی دارد! ولی منصوریان در حال ساخته شدن است!
***
پرسپولیس با خودت چه کردی؟
درباره پرسپولیس و «کلوخ»اندازی تنی چند از هوادارانش که «هواداری» را با حریفآزاری یکی دانستهاند، دیگر حرفی نداریم! درباره «نفس گرم» پرسپولیس که به نفس گرم مردمش، طرفدارانش و هوادارانش گره خورده حرفی نداریم! در اینکه پرسپولیس بدون تماشاگرانش «یک چندم» زور و انرژی همیشگیاش را ندارد هم اعتراضی نخواهیم کرد که پرسپولیس «جانمایه» قدرت درونی و بیرونیاش را از مردم میگیرد.
مردم نبودند و پرسپولیس تنها بود! درهای ورزشگاه را به روی مردمش بستند و در واقع «شاهبال»های عقاب را از حرکت، از پرواز و از اوجگیری باز داشتند! درباره پرسپولیس حرفی نداریم که خودش همه حرفها را زد! که خودش هم در میدان عمل و عرصه بازی و هم در فرصتهای متعدد برای«نتیجهسازی» و نتیجهگیری هیچ کاری نکرد!
گل ساخت، اما گل نزد! پنالتی گرفت اما باز هم پنالتیاش را خراب کرد! کار در پرسپولیس – بدون تماشاگرانش- جوری پیش رفت که مزدک میرزایی هم فهمید!
1.پرسپولیس بدون حضور تماشاگرانش جوری بازی کرد از سردرگمی، که صدای مزدک میرزایی را هم درآورد! پرسپولیس، مقابل لخویا هوای خودش را نداشت! پرسپولیس در بازی با لخویا به «ضد بازی» خودش روی آورد تا مثل همیشه و اغلب اوقات به دست خودش فرصتهای متعدد گلزنی را یکی پس از دیگری از دست بدهد! در این دایره – گل نزدنها- پرسپولیس خود، خودش بود! بیشتر از خودش هم بود!
2.تساوی خانگی استقلال، مقابل السد قطر! باختن و مساوی کردن پرسپولیس جلوی الریان قطر و حالا هم متوقف شدن در سد لخویا! آیا قطر در حال تبدیل شدن به گربه سیاه تیمهای باشگاهی ایران است؟! آیا تلافی بردن از تیم ملی قطر را این طوری باید داد؟! در بازی پرسپولیس، عنصر قابل تعریف و لحظه قابل ستایش خیلی کم به چشم میخورد! نه سرعت وجود خارجی داشت، نه حرکت به چشم میخورد! قرمزها، جوری بازی میکردند که بازی نمیکردند! قرمزها جوری میدویدند که نیازی و ارادهای به بیش دویدن، گویا وجود نداشت! «صفر – صفر» این باخت دو سره باخت مطلوب هر دو تیم بود! برای لخویا تساوی یک آرزو بود! برای پرسپولیس چه خاطرهای از این عملکرد ضعیف بر جای مانده است؟
البته پرسپولیس بازی برگشتی هم دارد! البته پرسپولیس فرصت جبران هم دارد! ولی به شرطها و شروطها! شرط اول دویدن است و دویدن! شرط دوم هم دویدن است و دویدن! پرسپولیس در «لیگ آسیا» زیادی خونسرد و زیادیتر یواش بازی میکند!