|
«بوعلی سینا» و یک دنیا مهارت
کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش میکند با انتخاب عناصر، فرمها و چینشها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطبان یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکتهسنج، اندیشمندانه و حساب شده پیش روی مخاطبان قرار میدهد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته میشود که بیننده را از اساس با یک اثر تصویری دور میکند.
به سراغ موسیقی تیتراژ و متن سریال همیشه ماندگار «بوعلی سینا» به کارگردانی کیوان رهگذار رفتیم که موسیقی متن آن بیش از ۳۰ سال پیش توسط یک هنرمند اعجوبه و تمام عیار چون فرهاد فخرالدینی ساخته شد و از خود آنچنان رد پای ماندگاری بر جای گذاشت که هرگاه نوا و نغمههایش را میشنویم بی اختیار خود را در درون تاریخ میبینیم. گویی اینکه شدهایم هم زیست آقای بو علی سینا و بیننده کارهایی که این مرد در روزگارش برای مردمان آن دوران انجام داد.
این مجموعه تلویزیونی که اواسط سال ۱۳۶۰ از شبکه دو سیما پخش شد، سریالی ۱۱ قسمتی بود که به داستان زندگی ابوعلی سینا، پزشک و دانشمند ایرانی قرون چهارم و پنجم هجری میپردازد. مجموعهای که اگرچه کارگردانش پیش تر با نویسندگی سریال «سربداران» مورد توجه قرار گرفته بود، اما شاخص ترین اثری بود که کیهان رهگذر فقید را به مخاطبان آن سالها معرفی کرد. مجموعهای در خور توجه با بازیگران شاخص آن دوران حوزه تئاتر، سینما و تلویزیون که در کنار یک طراحی در خور توجه و صد البته موسیقی منحصر به فرد آهنگسازش همچنان در ردیف برترین سریالهای تلویزیونی محسوب میشود.
جالبتر آنکه منوچهر محمدی که این روزها به عنوان یکی از تهیه کنندگان مطرح حوزه سینما به فعالیت مشغول است، با حضور در چنین مجموعههایی به عنوان یک تهیه کننده بود که نشان داد یک جوان ۲۹ ساله چگونه میتواند از پس تهیه و تولید سریالی این چنین برآید. گویی بسته خاطره ساز دهه شصت که دههای عجیب و غریب در زیست تاریخی مردمان دوران معاصر ایران زمین به حساب میآید با همین مجموعهها و موسیقیها بود که معماری انحصاری از شرایط فرهنگی اجتماعی آن دوران را پیش روی مخاطبان میگذاشت.
امین تارخ، فیروز بهجت محمدی، محمد ابهری، فاضل اجبوری، سعید اویسی، اسماعیل محرابی، محسن سهرابی، چنگیز وثوقی، عنایت بخشی، جمشید لایق، عزت الله مقبلی، عطالله زاهد، محد ساربان، اصغر محبی، عبدالله اسفندیاری، حسین محب اهری، سرور نجات الهی، نسرین قاسم زاده، شهرزاد کمالی، رزیتا عامری، عباس حاتمی، فرهاد خان محمدی، هادی مقدم، آیت نجفی، صالح نجفی، عباس ناظری، ملیحه نیکجومند، سهیلا شاه مرادی، مهری ودادیان از جمله هنرمندانی بودند که در این سریال به عنوان بازیگر حضور داشتند. هنرمندانی که بسیاری از آنها اکنون در میان ما نیستند اما با بازی در این مجموعه توانستند آنچنان رد پایی برجای بگذارند که تعدادی از آنها بعدها به عنوان بازیگرانی شاخص و مؤلف در عرصههای مختلف به تماشاگران معرفی شدند.
مؤلفه ای که جزو جدایی ناپذیر سریالهای آن دوران تلویزیون بودند که به مثابه یک مدرسه هنری سکوی پرتابی برای هنرمندان مستعد و توانمند آن دوران شدند و این چنین بر تارک هنر این سرزمین درخشیدند.
اتفاقاً در همین چارچوب بود که علاوه بر حوزههای مختلف طراحی و بازیگری این سریال، موسیقی متن اثر نیز به شدت مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته و به نوعی تبدیل به شناسنامه تمام عیار مجموعهای شد که مردم حتی با شنیدن تیتراژش میفهمیدند که کدام سریال قرار است پیش روی آنها قرار داده شود، شاخصه ای که اساس و چارچوب موسیقی متنها و تیتراژهای آن دوران تلویزیون و آثار سینمایی را تشکیل میداد و آنچنان هم با استانداردها و موازین فکر شده هنری صاحب اثر خلق میشد که امروز دیگر کمتر اثر و مجموعهای را مییافت که توانسته باشد چنین مؤلفههای رسانهای را برای بیننده سخت گیر این روزها تولید کند.
گویی فرهاد فخرالدینی و بسیاری از آهنگسازان و هم دورهای هایش خوب میدانستند که فهم شنیداری مخاطب اساساً از موسیقی و جزئیتر از موسیقی ایرانی چه میخواهد و این چنین دست به خلق آثار درخشانی چون موسیقی متن سریال بوعلی سینا زدند. کما اینکه در همین چارچوب خوانندگان توانمندی چون صدیق تعریف هم با اتکا به چنین ساختاری در قالب خوانش آثاری در قالب تیتراژ یا بخشی از ملودیهای مجموعه بود که توانستند در کنار توانمندیها و مؤلفههای ذاتی که در نوع موسیقی خود آموخته بودند شرایطی برای معرفی خود به عنوان یک هنرمند شاخص حوزه موسیقی محیا کنند.
فرهاد فخرالدینی آهنگساز و رهبر ارکستر شناخته شده کشورمان که طی سالهای گذشته در گذرگاههای زمانی مختلف رهبری ارکستر موسیقی ملی کشورمان را نیز به عهده داشته چندی پیش در بخشی از گفتگو با سایت «موسیقی ما» بود که درباره مقوله آهنگسازی و ماندگاری آثارش میان گوش شنیداری مردم گفته بود: «نتهای موسیقی عین کلماتِ ادبیات است؛ یعنی وقتی شما موضوع و سوژهای نداشته باشید، نمیتوانید درباره چیزی صحبت کنید. نتهای موسیقی هم همینطور است و باید معنا و مفهومی داشته باشد. هر نتی صدایی دارد؛ نتها میتواند دنبال هم بیاید و صدایی دهد؛ اما چرا برخی آهنگها به دل مینشیند و برخی نه؛ چون ارتباط منطقی بین آنها نیست و باید بعد از یک نت، نت دیگری بیاید که نیامده است. همانطور که در صحبت کردن مهم است که در باطنِ من چه میگذرد؛ نغمات نیز احساس من را نشان میدهد. اگر آن حس وجود نداشته باشد، موسیقی خلقشده اثرگذار نخواهد بود. منبع این احساس عشق است؛ اما ما گاهی نمیدانیم به کجا وصل هستیم. این یک موهبت الهی است که برخی این حس را دارند و برخی ممکن است نداشته باشند. از طرفِ دیگر ما دانستههای خودمان را به شکلِ دیگر تحویل و درس خودمان را به شکلِ نتهای روی کاغذ پس میدهیم؛ اگرچه این مساله کارِ آسانی نیست که میگویند: «روغنی در شیشه بینی صاف و پاک و بیخته / غافلی بر سر چه آمد کنجد و بادام را؟»
وی در همین گفتگو بود که درباره ورودش به مقوله ساخت موسیقی برای آثار سینمایی و تلویزیونی گفته بود: «من موسیقی فیلم «شوهر آهوخانم» را در سال ۴۶ در شرایطی ساختم که خودم تمایلی به ورود به حوزه موسیقی فیلم نداشتم، اما «آزرم» و یکی از دوستانِ نزدیکم مرا به این کار ترغیب کردند و ساخت موسیقی فیلم، یکی دیگر از بخشهای زندگی موسیقایی من شد، البته پیش از انقلاب از آنجا که هارمونی، فرم و آفرینش و کنترپوان را تدریس میکردم و از طرفی نوازنده، آهنگساز و رهبر ارکستر بودم، موسیقی فیلم چندان برایم جدی نشد تا اینکه «سربداران» را ساختم. زمانِ ساختِ «سربداران» آقای حسین علیزاده و نجفی (کارگردان) لیستی از آهنگسازان مطرحِ آن زمان که همگیشان انسانهای شریف و از استادان صاحبنام بودند، تهیه کرده بودند که اسم من هم در لیست بود. اما آقای علیزاده گفته بودند که مناسبترینشان آقای فخرالدینی است و شما باید ایشان را راضی کنید. در آن دوران، من روزگارِ سختی میگذراندم. از رادیو کناره گرفته بودم و بهخاطرِ انقلاب فرهنگی دانشگاهها و هنرستان عالی نیز تعطیل شده بود و من بیکار بودم؛ منی که عادت کرده بودم از صبح تا شب کار کنم، بیکار شده بودم و این مساله بسیار آزارم میداد، هر چند همان موقع شروع کردم به نوشتنِ تجزیه و تحلیل ردیف موسیقی ایران. خلاصه آنکه آقای علیزاده، نجفی و کیهان رهگذر (نویسنده سریال) به خانهی ما آمدند و پیشنهاد این کار را مطرح کردند، من گفتم فکر نمیکنم شما بتوانید با من راه بیایید؛ من آزرده خاطر هستم و انتظاراتی دارم که شما برآورده نخواهید کرد؛ اما اطمینان دادند که این کار انجام خواهد شد. گفتم یک ارکستر سمفونیک لازم دارم که فراهم کردند و کار شروع شد. انصافاً نیز به تعهداتشان خوب عمل کردند، هر چند من آمادهتر بودم که کار با سرعت بیشتری انجام شود. بعد از آن نیز موسیقی متن «ابن سینا» را نوشتم و مسیر زندگیام تغییر کرد و به راهِ دیگری افتاد.»
فخرالدینی پس از روایت قصه ورودش به مقوله آهنگسازی در سریالهای تلویزیونی به ماجرای آهنگسازی سریال «بوعلی سینا» هم اشاره میکند و میگوید: «نویسنده و کارگردان سریالِ بوعلی سینا، آقای کیهان رهگذر بود که پیشنهادِ ساختِ موسیقی این سریال را به من داد. من شرحِ حال «ابن سینا» را در تاریخ موسیقی خوانده بودم. ایشان یک حکیم و فیلسوف بوده و طبیعتاً برای اینکه او را بهتر درک کنم باید به موسیقی خراسان بزرگ توجه و با آن موسیقی انس و الفتی پیدا میکردم و در عینِ حال آداب و سننِ آن زمان را میشناختم. برای نزدیکشدن به اندیشههای او، فکر کردم رباعیتِ کسی مثلِ بوعلیسینا میتواند کمک زیادی به من کند؛ او لحن گفتارش در رباعیاتش به اقتضای زمانه فرق میکرد، مثلاً گاهی با آن جایگاهِ بزرگِ علمی میگوید: «دل گرچه درین بادیه بسیار شتافت، یک موی ندانست ولی موی شکافت» و در جای دیگری با قاطعیت میگوید: «کفر چو منی گزاف و آسان نبود، محکمتر از ایمان من ایمان نبود، در دهر چو من یکی و آن هم کافر، پس در همه دهر یک مسلمان نبود».
وی افزود: «در ساختِ موسیقی این فیلم، من دنبال چه میگشتم؟ دنبال این میگشتم تا موسیقی مبینِ حالات این شخصیت باشد و آن را از رباعیاتِ خود او میگرفتم. در همان زمان دوتارنواز پیری را در خطه خراسان دیدم که پیرمردی بود که بسیار با خش ساز میزد و ناخنهایش صفحه دوتارش را میخراشید و صدای خودش هم خراشیده میشد. خش خش صدا و انگشتانش روی دو تار حکایتی بود. همه فکر میکردند که چرا تا این اندازه مجذوب او شدهام، اما آنچه او مینواخت در ذهنِ من نوای دلانگیزی بود که به خلق بخشی از موسیقی کار انجامید.»
به هر ترتیب موسیقی متن و موسیقی تیتراژ سریال «بو علی سینا» که صدیق تعریف از خوانندگان و معلمان شاخص موسیقی ایرانی در آن به عنوان خواننده حضور داشته است، بی گمان یکی از بهترین و ماندنیترین ملودیهایی است که مخاطبان جدی تلویزیون در دهه ۶۰ و ۷۰ با آن حال و روز خوشی داشتند و طنین شنیدن این موسیقی روی آن ذهن شنیداری شأن تاثیر عمیق و ماندگاری را بر جای گذاشته است. شرایطی که با نگارش چنین گزارههای رسانهای به بهانه خاطره بازی متوجه دوری از شرایطی میشویم که تا همین چند سال پیش محور اصلی تبلور اندیشهای خردورزانه بود که در این سالها با تماشای سریالهای تلویزیونی و اجزای مربوط به آن کمتر شاهد ظهور و بروزش برای مخاطبان امروزی و آگاه جامعه ایرانی هستیم که در مواجهه با انواع و اقسام ابزارهای فرهنگی قرار گرفتهاند.
نسرین بابایی مطرح کرد؛
خانوادهدوستی در تلوزیون منسوخ شده است؟
نسرین بابایی بازیگر سریال «افرا» که خود اهل خطه شمال کشور است درباره این سریال که این شبها روی آنتن میرود گفت: با اینکه من فرزند شمال کشور هستم اما با حضور در سریالهای این چنینی گویی باز هم خود را کشف میکنم. به ویژه که زاویه نگاه آقای بهرنگ توفیقی کارگردان سریال خاص است چون او اهل رشت است و این سریال را با نگاه دغدغهمند خود ساخته است.
وی با اشاره به تجربه همکاری با این کارگردان اظهار کرد: من از سمت خود آقای توفیقی به کار دعوت شدم و به خاطر اعتماد او تشکر میکنم این تجربه خیلی اتفاق خوبی بود و اگر تا اخر عمر هم دیگر همکاریای پیش نیاید باز هم برایم کافی و لذتبخش است. او فردی انعطاف پذیر است و بازیگرش را میشنود و خیلی با احترام با بازیگر رفتار میکند.
بابایی با اشاره به تبعیضی که در پروژهها نسبت به بازیگران وجود دارد عنوان کرد: در پروژهها نحوه برخورد با بازیگران متفاوت است درحالیکه نباید اینگونه باشد و حتی برخوردهای محترمانه و دستمزد برای بازیگری که زحمت میکشد یا نمیکشد فرق دارد و این تفاوت برعکس است! درواقع برای بازیگر چهرهای که زحمت حفظ کردن دیالوگ را هم به خود نمیدهد و آماده کارش نیست، بیشتر ارج نهاده میشود. با این حال در این سریال نگاه آقای توفیقی با همه بازیگران به یک گونه و کاملاً احترامآمیز و تعاملی بود.
تفاوت لهجههای شمالی در سریال
این بازیگر با اشاره به اعضای یک خانواده در سریال که برخی از آنها لهجه غلیظتر و برخی بدون لهجه هستند توضیح داد: مهدی سلطانی به عنوان پدر یکی از این خانوادهها در ابتدای سریال در دیالوگی تکلیف خود را روشن میکند که از شهر دیگری به اینجا آمده است اما فرزندان آنها مثل روزبه حصاری که بزرگتر است سنتیتر هم هست و لهجه غلیظتری دارد و دیگری دختر جوانی است که مثل خیلی از دختران جوان گیلان لهجه اش هم کمتر است. دختران جوان امروز گیلان اکثراً اصلاً لهجه ندارند.
وی با اشاره به تم این سریال و تاکید روی خانواده دوستی تصریح کرد: یکی از موضوعات اصلی که در سریال روی آن تاکید میشود خانواده دوستی است. اینجا حرمتها را نگه میدارند و حتی اگر صحنهای هم رخ میدهد در راستای همین موضوع است؛ صحنههایی که خود من را هم تحت تاثیر قرار میدهد.
بی احترامی به پدر و مادر در قالب سریال طنز
بابایی در ادامه درباره خلا پرداخت به روابط احترامآمیز در سریالهای تلویزیونی بیان کرد: این خلا وجود دارد و باعث شده است برخی نگاهها را هم عوض کند. مثلاً دوستی چندی پیش از من سوال کرد که این نگاه فرسوده نشده است؟ و من پرسیدم احترام به خانواده و بزرگترها یا ریش سفیدها چگونه منسوخ میشود؟ مگر مد است که منسوخ شود؟ اما از طرفی هم تلویزیون گاهی سریالهایی میسازد که در آنها فرزند به پدر و مادر توهین یا بی احترامی میکند و متاسفانه اینها در فضای طنز و کمدی هم دیده میشود که هم تاثیرگذاری اش بیشتر است و هم اهمیت احترام را از بین میبرد و خیلی باید حواسمان را جمع کنیم.
بازیگر سریال «وارش» درباره نقش خود در «افرا» نیز توضیح داد: من نقش پروین را دارم که نمایندهای از مادران گیلانی است. این نقش چالشهای زیادی داشت و سورپرایزهایی هم برای مخاطب دارد اما هنوز اتفاقاتی رخ میدهد که مربوط به قسمتهای بعد است و نمیتوان از آنها سخن گفت.
این بازیگر با اشاره به یک محور مهم سریال عنوان کرد: در این قصه اتفاقات مختلفی رخ میدهد اما هیچکس قرار نیست مقصر باشد و هرکسی سهمی در این اتفاقات دارد.
وی در پایان با اشاره به محور محیط زیست در قصه نیز گفت: وقتی به گیلان فکر میکنیم پدیده محیط زیست اهمیت زیادی مییابد. این سریال هم به محیط زیست و محیط بانی پرداخته است. محیطبانان ما در سالهای اخیر دچار مشکلهای زیادی شدهاند هم به لحاظ معیشتی و هم حمایتی و بسیاری از آنها شهید شدهاند. هیچکس راهکاری برای آنها ندارد، برای محیطبانانی که اسلحه به دست دارند ولی نمیتوانند شلیک کنند یا حتی از خود دفاع کنند. اتفاقات تلخی همین الان در شمال کشور رخ میدهد از حیواناتی که دارند منقرض میشوند و کسی به فکرشان نیست تا تالاب انزلی که به تازگی ۱۲ هکتار آن سوخت.
اخبار
اولین حضور جهانی «کوچ» در جشنواره فیلم کوتاه هیماچال هندوستان
فیلم کوتاه «کوچ» به نویسندگی و کارگردانی محمدجواد ضیغمی منتخب جشنواره فیلم کوتاه «Himachal» کشور هندوستان شد.
به گزارش امتیاز، فیلم کوتاه «کوچ» به نویسندگی و کارگردانی محمدجواد ضیغمی در اولین حضور بین المللی خود منتخب اولین دوره جشنواره فیلم کوتاه «Himachal» کشور هندوستان شد.
این جشنواره در روزهای ١٠ و ١١ مهرماه (2 و 3 اکتبر) در شهر شیملا به صورت حضوری برگزار میشود.«کوچ» سومین فیلم کوتاه محمدجواد ضیغمی بعد از فیلمهای کوتاه «معاوضه» و «ناخواسته» است که در هفدهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه دانشجویی نهال نیز حضور داشته است.
در خلاصه داستان این فیلم کوتاه آمده است: «مهراد دو شب است که به خانه برنگشته... »
مهیار پوربابایی، غزاله زعیم، مرتضی علیدادی و فاطمه مرتاضی، بازیگران «کوچ» هستند.
فهرست عوامل فیلم کوتاه «کوچ» عبارت است از: نویسنده، کارگردان و تهیهکننده: محمدجوادضیغمی، مدیر فیلمبرداری: عماد آراد، دستیار کارگردان و برنامهریز: علی افشاری، مدیر صدابرداری: مجید نجاتی، طراحی و ترکیب صدا: نیما شاعری، طراح گریم: رضا عربی، اصلاح رنگ و نور: فربد جلالی، جلوههای ویژه: بیتا اخلاقی، زیرنویس: ارسلان ابراهیمی، عکاس: سجاد عندلیب، پوستر، لوگو و تیزر: حمیدرضا احمدی (اچ ای برادرز)، مشاور رسانهای: آزاده فضلی، مجری طرح و پخش بینالملل: حامد احمدی (اچ ای برادرز).
«شبی سیصد» تنها نماینده ایران در جشنواره فیلم کوتاه «آسیانا»
آغاز اکران جهانی
فیلم کوتاه «شبی سیصد» به نویسندگی و کارگردانی محسن نجفی مهری به عنوان تنها نماینده ایران، در نوزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه «آسیانا» منتخب شد.
به گزارش امتیاز، فیلم کوتاه «شبی سیصد» به نویسندگی و کارگردانی محسن نجفی مهری و تهیهکنندگی امیر مهرنیا در نوزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه «آسیانا» در کره جنوبی حضور دارد.
این جشنواره که از امسال با نام GwangHwaMun از 22 تا 27 مهرماه (مصادف با 14 تا 19 اکتبر) برگزار خواهد شد، قدیمیترین جشنواره فیلم کوتاه در کره جنوبی است.
در این دوره از نوزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه «آسیانا»، 5219 فیلم از 121 کشور جهان شرکت و در نهایت ۴۴ فیلم از 33 کشور به بخش مسابقه اصلی راه پیدا کردهاند. فیلم کوتاه «شبی سیصد» تنها نماینده ایران در نوزدهمین دوره جشنواره فیلم کوتاه «آسیانا» کره جنوبی به حساب میآید.
در خلاصه داستان فیلم کوتاه «شبی سیصد» آمده است: «بچهها در کنار اتوبان سعی دارند ویلاهایشان را اجاره دهند اما احسان دلش نمیخواهد برای امشب ویلایشان اجاره برود و این کار آسانی نیست...»
مجید پتکی، سامیار دلجو، حامد مهراندیش، مهدی کمیلی، پرند بیگی، امیرعلی عظیمی، سیدپارسا سیدالنگی، سارا بنویدی، هانیه فرید، نیما نورورزی، کمیل پورقلی، محمدمهدی ایرانی، حسین حاجی علی و سها داداشی بازیگران این فیلم کوتاه هستند.
فهرست عوامل فیلم کوتاه «شبی سیصد» عبارتند از:
نویسنده و کارگردان: محسن نجفی مهری، بر اساس طرحی از علیرضا اسدنژاد، تهیه کننده: امیر مهرنیا، مدیر فیلمبرداری: مهدی رضایی، دستیار اول کارگردان: بهنام سلیمانی، طراح لوگو: متین خیبلی، طراح پوستر: محسن نجفی مهری، مشاور رسانهای: آزاده فضلی، تهیه شده در انجمن سینمای جوان لاهیجان.
اخبار
دومین فیلم هالیوودی علی عطشانی ساخته میشود
علی عطشانی فیلم سینمایی «لوتریا» را به عنوان دومین فیلم سینمایی خود در هالیوود دسامبر (آذر) امسال کلید میزند.
به گزارش امتیاز و بنا بر اعلام سایت کمپانی امریکن برایت لایت پروداکشنز، فیلمبرداری فیلم سینمایی «لوتریا» به کارگردانی علی عطشانی دسامبر سال جاری (آذر ماه) با حضور بازیگران و عوامل هالیوود و مکزیک در شهر مکزیکوسیتی آغاز خواهد شد.داستان این فیلم که بر اساس یک داستان واقعی است حکایت کولبر جوان اهل کردستان ایران است که به کشور مکزیک رفته است. در این فیلم تعدادی از بازیگران و عوامل ایرانی هم حضور خواهند داشت. آنتونیو مونروی بازیگر مطرح سینما و تئاتر کشور مکزیک اولین بازیگر مکزیکی است که به تازگی حضورش در این فیلم قطعی شده است.کارگردان هم اکنون در حال بازبینی لوکیشن و انتخاب بازیگران مکزیکی، ایرانی و آمریکایی است. در هفتههای آتی لیست عوامل و بازیگران ایرانی رسما اعلام خواهد شد.عطشانی پیش از این فیلم سینمایی «اولین تولد» را با حضور بازیگران مطرح هالیوودی کارگردانی کرده بود و فیلم «لوتریا» دومین تجربه وی در هالیوود است.مهدی منیری تهیهکننده ایران و میگل سالیناس تهیهکننده اجرایی مکزیک «لوتریا» و مصطفی محمدخانی و پیمان مرادی مجری طرح «لوتریا» هستند. این فیلم محصول کمپانی امریکن برایتلایت فیلم پروداکشنز است
پاسخ های شلاقی نصرالله مدقالچی به پرسش هایی درباره دوبله
خودم را مقصر ورود سریال های چین و کره به دوبله می دانم
نصرالله مدقالچی درباره اینکه ویروس کرونا محدودیت هایی را در حوزه دوبله ایجاد کرده و باعث شده است تا گویندگان برای حفظ سلامت خود به شکل انفرادی در اتاق های ضبط حاضر شوند، اظهار کرد: متاسفانه وضعیت دوبله قبل از کرونا هم تغییر نکرده بود و ضعف هایی داشته و دارد که در حال حاضر با وجود کرونا دشواری های بیشتری را برایمان ایجاد کرده است. یکی از مهم ترین آنها نبود تعامل در صداست. منِ دوبلور باید صدای همکارم را بشنوم تا بتوانم حرف بزنم و احساسم را درست بیان کنم؛ بنابراین در چنین شرایطی نمی توان توقع زیادی از دوبله داشت.
وی ادامه داد: وقتی این روزها گوینده ها به شکل جدا جدا صحبت می کنند و هیچ بده بستانی میان آنها شکل نمی گیرد، برای ما با سابقه ها هم احتمال بروز هر اشتباه و سهل انگاری وجود دارد، وای به حال گویندگانی که سابقه کارشان کم است. از طرفی دیگر در چنین شرایطی کار برای مدیران دوبلاژ دشوارتر شده است؛ چراکه باید برای یک کار، چند روز زمان بگذارند. متاسفانه ویروس کرونا از هواپیما گرفته تا ما انسان ها و همه چیز را زمین گیر کرده است.
مدقالچی همچنین در پاسخ به اینکه دوبله با تمام دشواری های کرونا، نسبتا توانسته خودش را حفظ کند و کمتر آسیب ببیند، نظرش را اینگونه بیان کرد: انصافا همکاران ما در این حوزه خوب کار می کنند، ولی برخی هم واقعا بی سواد هستند و از ناکجا آباد آمده اند و گویندگی می کنند. متاسفانه برخی از همین گویندگان حتی اسم خودشان را هم بلد نیستند، بنویسند اما می آیند و کار می کنند و باید هم راه داده شوند؛ وگرنه راه های دیگر را می بندند.
این مدیر دوبلاژ سپس به لزوم بهره مندی از تجربه کافی در حوزه مدیریت دوبلاژ اشاره کرد و درباره افرادی که عضو انجمن دوبله با مدیریت جدید می شوند، تصریح کرد: به نظرم خیلی از گویندگانی که به عنوان مثال عضو هیات فنی انجمن دوبله شده اند، آنقدر که باید تجربه کافی در پذیرفتن این مسئولیت را ندارند. من نمی دانم کمیته فنی ـ به غیر از ناصر ممدوح و محمود قنبری عزیز که من قبولشان دارم ـ گویندگان ناشی را برای کار نزد کدام مدیران دوبلاژ می فرستند تا کار یاد بگیرند؟ اگر به این سوال من پاسخ بدهند، ممنون می شوم. خیلی از همکاران ما هنوز به مرحله ای نرسیده اند که عضو کمیته فنی شوند. به نظر من به غیر از آقایان ناصر ممدوح و محمود قنبری، بقیه مردود هستند. من همکارانم را دوست دارم ولی به لحاظ حرفه ای آنها را قضاوت می کنم. امیدوارم در هر صورت در انجمن جدید، اتفاقات خوبی برای دوبله بیفتد ولی من اصلا نه انجمن را دنبال می کنم و نه شرکت می کنم، رای هم نمی دهم و فقط راه خودم را می روم.
او سپس درباره افزایش دوباره سریال های اروپایی و امریکایی در تلویزیون در حالی که پیش تر اغلب شاهد خرید و پخش سریال های کره ای و چینی در قاب تلویزیون بودیم، در پاسخ به اینکه آیا این روند به ارتقای کیفی دوبله کمکی می کند؟ خاطرنشان کرد: به نظرم کارها خیلی در بحث کیفی دوبله تاثیر دارند. اصلا چین و کره توانایی ساختن فیلم و سریال ندارند. متاسفانه باعث گشایش اینگونه سریال ها در تلویزیون خود من بودم. چند سال پیش سریال چینی «افسانه شجاعان» را دوبله کردم و بعد از آن دیگر اینگونه کارها سرازیر شدند و ادامه پیدا کردند. من خودم را مقصر می دانم.این دوبلور باتجربه در پاسخ به اینکه آیا در این سال ها واحد دوبلاژ توانسته تاحدودی برای نسل طلایی دوبله، جایگزینی معرفی کند؟ گفت: نمی دانم پاسخ شلاقی به این پرسش بدهم یا خیر؛ در حال حاضر که شرایط کرونایی حاکم است از گویندگان تست گرفته نمی شود ولی دو سال گذشته که این اتفاق در سازمان صداوسیما افتاد از میان دو هزار نفر، فکر می کنم ۱۸ نفر را برای گویندگی واحد دوبلاژ انتخاب کردند که از نیروهای جوان بودند و متاسفانه از میان این تعداد چند نفرشان شب خوابیدند و استغرالله صبح که بیدار شدند ادعای پیغمبری کردند! یعنی درواقع رویشان زیاد شد ولی عده ای از همان نیروهای جوان هم در حال حاضر مشغول به کار هستند و بسیار مودب، باسواد و بااستعداد هستند؛ حالا باید دید با حضورشان چه اتفاقی در دوبله خواهد افتاد. مدقالچی در عین حال تاکید کرد: گویندگان جوان باید با مدیران دوبلاژ کاربلدی همچون محمود قنبری، زهره شکوفنده و ... کار کنند نه اینکه با کسانی کار کنند که من تا به حال در زندگی ام به آنها کار نداده ام چون از نظر من کاربلد نیستند. به نظرم پایه و اساس هرکاری در دوبله، مدیر دوبلاژ خوب است، ولی وقتی نیست گویندگان از چه کسی یاد بگیرند؟ متاسفانه شنیده ام برخی از همین مدیران دوبلاژ به گویندگانشان می گویند رل هایتان را ندید، بخوانید و بروید! ما در دوبله صداهای درخشان زیاد داریم اما نه به درخشانی صدای زنده یادان ژاله کاظمی، مهین کسمایی و ... بلکه صداهای خوبمان در حد روز هستند. او در سخنانش تاکید کرد: من جوانان را با وعده های نا به جا فریب نمی دهم، هرکدام شان به درد دوبله بخورند و استعداد داشته باشند، پشتیبانی می کنم و با آنها کار هم می کنم ولی آنهایی هم که شایسته این حرفه نباشند خیلی رک نظرم را می گویم. شاید در ابتدا به من فحش هم بدهند اما بعدها متوجه می شوند چه خدمتی به آنها کردم.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/8583/28053/98776
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/8583/28053/98777
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/8583/28053/98778
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/8583/28053/98779
|
عناوین این صفحه
- «بوعلی سینا» و یک دنیا مهارت
- خانوادهدوستی در تلوزیون منسوخ شده است؟
- اخبار
- اخبار