|
تغییرات تیم ملی به روش دراگان
تغییرات لیستهای مدنظر دراگان اسکوچیچ برای تیم ملی با یکدیگر و در مقایسه با اخرین لیست ارائه شده از سوی کیروش، نشان از درصد تغییرات بالایی دارد که تیم ملی فوتبال ایران این روزها با آن مواجه شده است. گرچه هنوز لیست نهایی تیم ملی از سوی اسکوچیچ اعمال نشده است. از اردوی اولی که اسکوچیچ در میان دعوت شدگان به تیم ملی، از چهرههای جدیدی رونمایی کرد، نگرانیها بابت حجم بالای تغییرات شدت گرفت. آیا تیم ملی در پی این تغییرات گسترده، فرصت کافی برای رسیدن به هماهنگی سابق را دارد؟ بعد از همه این تغییرات، چه چیزی از آنچه کارلوس کیروش به عنوان تیم ملی فوتبال ایران ساخته بود و عملکرد خوبی هم داشت، باقی میماند؟ آیا تمام این نفرات که در پی تغییرات مکرر لیست بازیکنان، به تیم ملی فوتبال دعوت میشوند، در چارچوب عقاید اسکوچیچ و به خواست خود او به تیم ملی اضافه میشوند؟ در این گزارش مفصل، در ابتدا مقایسهای داریم بین لیستهای بازیکنان مدنظر اسکوچیچ و آخرین لیست ارائه شده از سوی کیروش و درصد تغییراتی که در این مدت ترکیب تیم ملی فوتبال ایران با آن مواجه شده است و در گام بعدی به تحلیل کارشناسی این موضوع و دلایل آن میپردازیم.
حذف بیرانوند از میان دروازهبانها
علیرضا بیرانوند و امیر عابدزاده، در سالهای آخر حضور کیروش، از دروازهبانهای ثابت لیست کیروش بودند. رشید مظاهری و پیام نیازمند بیشتر، حامد لک و حتی حسین حسینی کمتر اما به تناوب و بسته به عملکردشان در آن دوره به لیست اضافه میشدند و نامشان در کنار بیرانوند و عابدزاده مینشست. تنها تغییر اسکوچیچ در لیست جدید، حذف علیرضا بیرانوند بود. جز این تغییر، ۳دروازهبان دیگر دعوت شده از سوی اسکوچیچ، همان بازیکنانی هستند که در زمان کیروش هم دعوت میشدند. اسکوچیچ در دو اردوی اخیر تیم ملی، امیر عابدزاده، رشید مظاهری و پیام نیازمند را به تیم ملی دعوت کرد که پیام نیازمند مقابل ازبکستان بازی کرد، عابدزاده مقابل بوسنی اما به مظاهری بازی نرسید. البته بیشک وضعیت نامطلوب جدید بیرانوند در تصمیم اسکوچیچ نقش دارد و معلوم نیست تا بازیهای رسمی تیم ملی در راه جام جهانی بیرانوند چه فرمی داشته باشد؟
حذف چشمی و خانزاده از مدافعان وسط
لیست اسکوچیچ، نسبت به لیست کیروش، تغییر عمدهای در میان مدافعان وسط داشته است. روزبه چشمی و محمدرضا خانزاده دیگر دعوت نمیشوند و به جای آنها عارف غلامی و شجاع خلیلزاده دعوت شدهاند. حسین کنعانیزادگان، مجید حسینی و مرتضی پورعلی گنجی اما همان بازیکنانی هستند که در خط دفاع در زمان کیروش هم به تیم ملی دعوت میشدند.
جنجالیترین تغییرات در دفاع راست
پست دفاع راست تیم ملی مهمترین تغییرات را نسبت به زمان کیروش داشته است. کیروش، وریا غفوری و رامین رضاییان را به عنوان دو دفاع راست ثابت تیم ملی، همیشه در لیست دعوتشدگان خود داشت. در کنار این دو، صادق محرمی هم گاهی به تیم ملی دعوت میشد اما نه در تورنمنتهای مهم. دراگان اسکوچیچ اما بعد از حضورش در تیم ملی، صادق محرمی را فیکس کرد و روی نام وریا و رامین رضاییان خط کشید. او برای نفر ذخیره در این پست هم مجتبی نجاریان را از فولاد دعوت کرده که این انتخاب تعجب کارشناسان را به همراه داشت. توجه کنیم که وریا آخرین سالهای فوتبالش را سپری میکند و رامین دچار حواشی مضحکی میشود که شاید برای یک بازیکن ملی در هر جای دنیا جالب نباشد.
بازگشت میلاد محمدی به دفاع چپ
در پست دفاع چپ، میلاد محمدی همچنان حضور دارد. در زمان کیروش گاهی اوقات سعید آقایی برای این پست دعوت میشد یا احسان حاجیصفی در این پست مورد استفاده قرار میگرفت. در این بین در زمان ویلموتس محمد نادری و محمد انصاری هم برای این پست دعوت میشدند. اسکوچیچ اما نشان داده که برای این پست فقط به میلاد محمدی اعتقاد دارد. امید نورافکن هم از سوی اسکوچیچ به عنوان نفر جایگزین میلاد محمدی در دفاع چپ دعوت میشود که اسکوچیچ در هافبک دفاعی هم میتواند از او استفاده کند.
امید ابراهیمی مهمترین
خط خورده خط میانی
در زمان کیروش، سعید عزتاللهی، احسان حاجیصفی و امید ابراهیمی بودند. اسکوچیچ اما امید ابراهیمی را دعوت نمیکند. علی کریمی با اینکه در لیست اسکوچیچ بوده است اما خیلی در ترکیب از او استفاده نشده است. سعید عزتاللهی هم تنها به اردوی آخر تیم ملی دعوت شد. تغییرات اسکوچیچ در میانه زمین به نسبت کمتر بوده است چرا که به نظر میرسد او فقط امید ابراهیمی را از لیست تیم ملی حذف کرده است. اکبر ایمانی در این پست هم در زمان کیروش دعوت میشد و هم اسکوچیچ او را دعوت کرده است. امید نورافکن هم در این پست مقابل بوسنی چند دقیقه بازی کرد که عملکرد خوبی داشت. احسان حاجیصفی هم همچنان در این بخش ثابت هستند.
حذف اشکان و مسعود از پست هافبک نفوذی
مسعود شجاعی و اشکان دژاگه، بزرگترین خط خوردههای تیم ملی، بعد از وریا و رامین رضاییان هستند. اسکوچیچ نشان داده که برای پست هافبک نفوذی، اعتقادی به اشکان و مسعود ندارد. فراموش نکنیم که مسعود و اشکان به پایان دوران حرفهای فوتبال خود نزدیک هستند، اگرچه دژاگه را گاهی همچنان در وضعیتی مناسب میبینیم و شاید هنوز برای بازیهای حساس ایران در راه جام جهانی به تجربهاش نیاز داشته باشیم.
خط خوردن ترابی و سیل انتقادات به اسکوچیچ
مهدی ترابی که فصل گذشته یکی از بهترین بازیکنان پرسپولیس بود و همیشه در لیست کیروش قرار داشت، جایی در لیست اسکوچیچ ندارد. مهرداد محمدی که در العربی عملکرد خوبی دارد هم در لیست اسکوچیچ قرار ندارد. مهرداد محمدی گرچه در لیست کیروش هم جایی نداشت اما توانسته بود نظر مساعد ویلموتس را به خود جلب کند. بعد از آمدن اسکوچیچ اما او دوباره از لیست خط خورده است. سلیقه البته همیشه در انتخابها موثر است و گریزی از آن نیست.
خط حمله، بدون تغییر ماند
خط حمله هم نسبت به زمان کیروش بدون تغییر مانده است. از سردار آزمون و علیرضا جهانبخش تا کاوه رضایی و مهدی طارمی در دو بازی تدارکاتی دعوت شدهاند. هر چند در بازی مقابل بوسنی اسکوچیچ، جهانبخش، آزمون و طارمی را به تیم ملی دعوت نکرد اما در مصاحبههای خود از نبودن آنها اظهار ناراحتی کرد. گویا این دعوت نشدن با هماهنگی خود آنها صورت گرفته بود و در آنها در لیست اصلی سرمربی جدید تیم ملی، جایگاه خود را حفظ کردهاند. اسکوچیچ البته مهدی قائدی را هم به خط حمله تیم ملی اضافه کرده است. که از آمادهترین و موثرترین بازیکنان لیگ برتر است.
فرصتی برای قلیزاده
علی قلیزاده به ترکیب بازیکنان مدنظر اسکوچیچ اضافه شده است. او البته در زمان حضور کیروش هم دعوت میشد اما هم برای جام جهانی و هم جام ملتها در لحظه آخر مصدوم شد و تورنمنتها را از دست داد. حالا اما بعد از عملکرد خوبی که در شارلوا داشته، با آمادگی کامل در اردوهای تیم ملی حاضر میشود. به ترکیب اصلی رسیده است. اگرچه ترکیب اصلی تیم ملی را با جضور لژیونرهای اصلی خواهیم دید.
یحیی، دنبال فرشاد و دایی
یکم- یافتن استعدادهای خاص یک پروسه زمانبر را شامل میشود! ساختن و پروردن همان استعداد و تبدیلش به یک بازیکن برتر، نیازمند تدوین پروژهای است که عبور از جایجای آن، دقت و هوشمندی بالایی را طلب میکند!
و اینک پرسپولیس، در به نتیجه رساندن تلاش دستهجمعیاش وارد تلاش و تکاپویی شده که به ثمر رسیدنش همواره دشوار و همیشه پرزحمت است! مهمی که از یافتن یک استعداد ویژه و برتر آغاز میشود! یعنی باید یک ناصر محمدخانی، یک ادموند بزیک، یک علی دایی و از همه شاخصتر یک فرشاد پیوس داشت تا تلاشت به هدر نرود!
پرسپولیس و یحیی که خوشسلیقه است و به اوت نمیزند، این روزها دنبال اینند: ...از آرمان رمضانی، گمشده خود را جستن! تبدیل یک خوشقامت دارای استیل خوب به یک گلزن درجه ممتاز! آیا میشود؟
خوب بو میکشد، بد توپ میزند!
دوم- بازی دادن به آرمان رمضانی در تیم پرسپولیس، یک بحث کهنه ولی همیشه تازه را بر سر زبانها انداخته است؛ اینکه: ...آرمان، از حداقل صفات حرکتی برخورداری دارد یا نه؟ رمضانی، فقط بهواسطه قد و بالای متناسبش سایر ویژگیهای تبدیل شدن به یک گلزن را دارد یا نه؟ به عبارت دیگر، برای گلزنی، فقط قد و قامت خوب کافی است و کفایت میکند؟ پس تیزهوشی چه میشود؟ یا جاگیری ذاتی و تیزپایی خودبهخودی؟
گل زدن، بوی خاصی را میطلبد! باید بوی گل را در حداقل زمان به مشام کشید و سپس خود را با عملها و عکسالعملهای گوناگون و گاه متضاد غنی کرد! باید در توپربایی و لحظهقاپی دارای «آنی» شد که هرکس داشت، هست و هرکس نداشت، بایدش گفت: ...زحمت ما و درد سر خودت را باعث میشوی!
اما آرمان رمضانی! در آخرین بازی پرسپولیس، دو، سه، چهار گل آسان را نزد ولی هم خود او بود که دو، سه، چهار بار و بیشتر هم برای خود فرصت گل ساخت تا خرابش کند! همه بقیه، به اندازه او یکی در لحظه گل قرار نگرفتند! و این یعنی «شم» گل! و این یعنی ثروتی که در بقیه نیست! او ویژگی تشخیص مکان خوب و جای بهتر را دارد ولی هنر و تکنیک زدن ضربه آخر را هنوز ندارد! ساختن یک «گلزن» از آرمان، از زدن ضربات ساده- بغل پا، بیرون پا، نوک پا- و تکرار همین نکات ساده آغاز میشود!
تبریک به آبادان
سوم- دوباره تبریک به نفت آبادان! دوباره شادباش به مردم آبادان! تیم خوبی که پورموسوی، جناب مستطاب سیروسخان پورموسوی ساختهاش کرده و نفسش را گرم کرده تا نشان دهد، در اهواز و آبادان و خوزستان آفتاب فوتبال غروب نمیکند، باز هم برد! و این بار ذوبآهن را که غنی است! هم پول دارد! هم بازیکنان قوی از همه جای ایران دارد! و هم فارغ است از غم نداری و دغدغه خواسته نشدن و یکجورهایی از حس آزاردهنده طرد شدن!
آبادانیها یک تیم همهچیزدار را مغلوب کردند! مغلوب عزم و اراده پیگیرشان که ناامید نمیشوند و در همه حال خوشبین و خوشحال، فوتبال نمایشی را پرچمداری میکنند! فوتبال آبادانی که حالا پورموسوی روایتگرش شده است! یاران طالب ریکانی آنقدر اعتمادبهنفس دارند که در هیچ میدانی کم نیاورند و خود را حریف پایاپایی برای تمام تیمها بدانند! ازم است یکبار دیگر هم به وزیر نفت تبریک گفت که باعث شد جوهره وجود غرور زیبای آبادانیها بدرخشد و اینان بتوانند و توان خود را بروز دهند!
نساجی و فاضلی ثابتتر
برای آبادان کسب دومین بردشان شاهدی است بر همت بزرگشان! برای نساجی مازندران، باید کف مرتبی زد و سپاس گفت بهویژه برای بازی کمغلطشان! وحید فاضلی، بازی به بازی خودش را ثابتتر میکند! بلی ثابتتر!
پیکان و شیوه تیمداریاش
چهارم- پیکان را نمیتوان نادیده گرفت و نمیتوان نابودهاش خواند! تیمی که بازیکنانی دارد که در همه تیمهای اسمی و در تمام تیمهای «قدر قدرت» لیگ برتر ما بازیکن دارد! این تیم که میتواند چوب لای چرخ همه تیمها بگذارد، از جمله تیمهایی است که با کمترین هزینه و با حداقل سرمایهگذاری شکل میگیرد! آن روزها که چند 10 میلیون تومان قیمت خرید هر بازیکن بود، پیکان بازیکنانش چند میلیون تومانی بودند و اینک که در سایه تبدیل شدن دلار، به یک کالای گرانقیمت، میلیارد تومان، پولی به حساب نمیآید، بازیکنان پیکان به یک میلیارد تومان هم نمیرسند! خود مهدی تارتار- مربی سازنده و بازیکنپرور لیگ برتر- هم دندان طمعی برای لقمههای بزرگ گرفتن ندارد! پیکان که حالا اکبر محمدی و اصغر مدیرروستا را هم بهعنوان مدیران ارشد خود بالای سرش دارد، بازیکن را از محلات و تیمهای لیگ دو و لیگ سه میگیرند، آموزش میدهند و حریفی میشوند برای استقلال، شهرخودرو و بازیکن معمولی را تبدیل میکند به مردان تراکتور، سپاهان و همه تیمها! و به این ترتیب است که پیکان و تارتار و مدیران این باشگاه، چشم دیدن دلال و مدیربرنامه و ایجنت و... را ندارند! طلا که پاکه، چه منتش به خاکه!
داوری
کمتر تیمی در هفته چهارم از داوری نالید! هیچ تیمی مثل هفتههای پیش، خود را طلبکار و داوری را بدهکار خود ندیده است! یک هفته بیسروصدا، یک هفته موزونتر از نظر قضاوت! تا باشد همیشه همین نحوه داوریها باشد! تا باشد داوران به همین شکل اسمشان و شکل داوری متفاوتشان سر زبانها نیفتد!
سکوتی به علامت بیحوصلگی
مجمع عمومی فدراسیون فوتبال، کارش را انجام داد و هرکس رفت پی کارش! نخود نخود هرکه رود خانه خود! این رسم غلط است! مجمع باید در متن همه اخبار باشد، مجمع باید کعبالاخبار باشد! بیخبری یعنی غفلت! بیخبری یعنی بیحوصله و فاقد علاقه بودن! فدراسیون، حیاتش و مماتش به تکان و تکانههایی است که از مجمع عمومی سر میزند!
بر «مدار» فروغی بچرخید تا صداوسیما «نپاشد»
مدیر جوان شبکۀ سوم سیما دلیل حذف برنامۀ «نود»- یکی از پربینندهترین برنامههای تاریخ تلویزیون در ایران- و عادل فردوسیپور از اجرا را این گونه ذکر کرده است: « دیگه نمیشد این جوری ادامه داد. نه محبوبیت ایشون برای ما پنهان بود، نه تخصص ایشون برای ما پنهان بود. منتها بهترین دروازهبان را هم اگر ببینید در خط دیگری کار میکند یکی دیگر را باید بگذارید دروازه. در واقع مهم این بود که کار داشت از مدار خارج میشد. بقیه هم داشتند نگاه میکردند که اگر کسی به او به خاطر محبوبیت چیزی نمیگوید صدا و سیما از هم میپاچید [میپاشید]. ناگزیر از این تصمیم بودیم. البته مظلومنمایی [میکند]. در همین یک سال اخیر یک میلیارد تومان از مطالبات ایشان را داده بودیم. ایشان بالاخره کارمند رسمی سازمان است. نوبت ترفیع ایشان هم رسیده بود با امضای من انجام شد.»
به این بهانه می توان این نکات را یادآور شد:
۱. از آقای فروغی باید تشکر کرد که این توضیحات را داده است. چون با این ادبیات و لحن و با این سطح از دانش رسانهای کاملا روشن شد که چرا فردوسیپور نمیتوانسته ادامه دهد. منتها آدم نمیداند دیگران چه مشقتی میکشند تا در مدار بمانند! احتمالا دوستانی خواهند گفت قضیه به این سادگیها نبوده و مثلا فلان حرف هم گفته شده اما مهم برآیند کار و نظر مردم است که مثبت بود و به لحاظ سیاسی و درآمدی هم به نفع سازمان.
۲. لحن تازۀ آقای فروغی را اگر با مصاحبۀ اوایل حذف عادل با رشیدپور در برنامۀ «حالا خورشید» مقایسه کنیم به نظر می رسد اعتماد به نفسشان بیشتر شده است. همیشه همین گونه است. اول سکوت یا انکار و بعد همراهی با افکار عمومی و دست آخر تقابل.
۳. ظاهراً نه تخصص مهم است و نه محبوبیت و نه طبعاً مخاطبی که جذب میکند ومهم این است که طرف در «مدار» باشد! مختصات مدار را هم جناب علی فروغی تعیین میکند.
۴. یک جا گفته است «کارمند رسمی سازمان است» و جای دیگر میگوید «یک میلیارد تومان از مطالبات ایشان را دادهایم». معلوم است که این پول را بابت حقوق نگرفته چون حقوق ماهانۀ او ۸۰ میلیون تومان نیست که یک سال آن بشود یک میلیارد تومان! حقوق را هم ماهانه میپردازند و یک سال که عقب نمیافتد. پس بحث قرارداد تهیه کنندگی باید باشد. در این صورت چه ربطی به کارمندی صدا وسیما دارد؟ مگر همۀ تهیه کنندگان کارمند سازماناند؟ و مگر همۀ پولی که تهیه کننده میگیرد به جیب خود او میرود؟ جناب مدیر جوان از جیب خودشان دادهاند یا از صندوق سازمانی است که سالانه ۲۰۰۰ میلیارد تومان بودجه دارد؟ پس آن همه درآمد پیامکها را چگونه محاسبه می کنند؟ پرداختی را اعلام کردید. دریافتی را هم بگویید! با مزهتر این که میگوید زمان ترفیع هم رسیده بود و من امضا کردم. لابد میتوانستند امضا نکنند.
۵. اگر به خاطر رفتار عادل صدا و سیما می پاچید [می پاشید] پس چرا در این ۲۰ سال که او برنامه داشت و بارها برگزیده شد «نپاچید»؟ این که چموشی هایی داشته باشد و میلیون ها بیننده را ۲۰ سال دوشنبه شبها پای شبکه داخلی بنشاند بهتر بود یا برنامه را تعطیل کنید و دستیار او از شبکۀ ایران اینترنشنال با این همه حساسیت امنیتی که روی آن است، سردربیاورد؟
۶. مثال «دروازه بان» و اصطلاحاتی چون «ادراک سازی» نشان می دهد او درفضای «کنترل» به سر میبرد و آموزشهایی که دیده بیشتر مناسب «کنترل» است تا «مدیریت» و گرنه اگر یک بار دیگر صحبتهای او را بخوانید یا با صدای خود ایشان بشنوید مشخصتر می شود که چه مثال نامربوطی است.
۷. مشکل اما از «مدار» نبود. بهتر بود گفته میشد «قد» فردوسی پور از استاندارد ما بالاتر رفته بود. مجری خوب از روی کاغذ می خواند یا آنچه را در گوشی گفته می شود تکرار می کند.
۸. اگر واقعا این مدیر جوان مانع «فروپاشی» سازمانی با ۴۰ هزار کارمند و ۲۰۰۰ میلیارد تومان بودجۀ سالانه – جدای درآمد آگهی ها- و با بیش از ۵۰ کانال رادیو و تلویزیونی شده جا دارد از او تجلیل و تقدیر شود یا اگر به خاطر کرونا این امکان فراهم نیست به صورت مجازی دور این مدار بچرخند تا یک وقت نپاشد!
۹. ممکن است گفته شود به هر حال فروغی رییس شده و فردوسیپور مرئوس است و باید اطاعت کند. اصل حرف درست است اما از یک رسانه با معیار داوری مخاطبان میلیونی صحبت می کنیم نه از ادارۀ قند وشکر. حمید شب خیز و امیر قاسمی مالک شبکۀ خودشان هستند و هر که را خواستند می آورند. شبکۀ سه اما مِلکِ طِلق کسی نیست و با پول مردم اداره می شود.
۱۰. عادل فردوسیپور و علی فروغی هموطن و همکار و همزباناند اما به دو دنیای مختلف تعلق دارند. درست است که عادل هم از حمایتهای معاون متنفذ پیشین سازمان – علی اصغر پورمحمدی- برخوردار بود اما رشد او به خاطر استعداد های خودش و نظر مثبت مردم بوده است. مدیر جوان مسیر دیگری را طی کرده است.
عادل نه تنها در دانشگاه شریف درس خوانده که تدریس میکند و مهمتر این که فردوسی پور هر عیب و ایرادی هم داشته باشد از جنس رسانه است و روزنامهنگار بوده و کوشیده در تلویزیون هم روزنامهنگار به مفهوم اعم کلمه باشد. روزنامهنگار باید در عین فروتنی غرور داشته باشد و کرنش نکند. همان که بامداد شاعر از آن به عنوان « ارتفاع شکوهناک فروتنی» یاد می کند. راستی او در شعر دیگری هم سروده است: چنین که دستِ تطاول به خود گشاده منم!
حالا یکی بگوید آن که دست تطاول به خود گشوده کیست.
اخبار
کیروش به دنبال حضور در جام جهانی ۲۰۲۲
یک رسانه پرتغالی خبر داد احتمال دارد سرمربی سابق ایران با تیمی جدید در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر حضور پیدا کند.
منبعی نزدیک از کارلوس کی روش سرمربی پرتغالی که به تازگی از سمت مربیگری تیم ملی کلمبیا خداحافظی کرده خبر داد این مربی شانس حضور در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر را دارد. کی روش فرصت رقابت با کلمبیا در قطر را از دست داد اما پیش روی این مربی پرتغالی که پیش از این ۴ بار در جام جهانی حضور پیدا کرده، وجود دارد. کی روش پیش از در سال ۲۰۰۲ با آفریقا، ۲۰۱۰ با پرتغال و ۲۰۱۴ و ۲۰۱۸ با ایران در جام جهانی حضور پیدا کرده است.
سایت «cmjornal» پرتغال گزارش داده است، چین، مصر و مراکش فرصت صعود به جام جهانی ۲۰۲۲ را دارند و می تواند کی روش مربی یکی از تیم ها در آینده شود تا دوباره در جام جهانی حضور پیدا کند. کی روش با کلمبیا تا سال ۲۰۲۲ قرار داشت اما شکست سنگین او مقابل اکوادور با نتیجه ۶ بر یک باعث شد تا از سمتش برکنار شود. انتظار می رود این مربی پرتغالی ۲ میلیون یورو به خاطر برکناری اش از فدراسیون کلمبیا دریافت کند.
فشار مجازی علیه فکری
بعد از تساوی استقلال مقابل پیکان هجمههای عظیمی علیه کادر فنی استقلال به پا شده و بسیاری از هواداران استقلال که دستشان از استادیومها کوتاه است انتقادهای تندی علیه سرمربی استقلال منتشر کردهاند. استقلال در شرایطی این فضا را تجربه میکند که از چهار بازی صاحب ۷امتیاز شده است اما اینطور که پیدا است شکل بازی و ناتوانی در اجرای درست تاکتیکهای هجومی و بازی بیش از حد محتاطانه محمود فکری سبب به وجود آمدن هجمههای بسیار علیه سرمربی استقلال شده است. بسیاری از هواداران استقلال بر این باورند که با این سبک و سیاق تیمشان در لیگ برتر به نقطه روشنی نخواهد رسید و همان اتفاقاتی که در سالهای اخیر رخ داده دوباره تکرار و دست استقلال از رسیدن به جام قهرمانی کوتاه خواهد ماند.
عمده دلیلی که سبب شده هواداران استقلال از سبک بازی تیمشان راضی نباشند تجربه بازیهای سراسر هجومی با استراماچونی است؛ مردی که فصل پیش توانست یکی از هجومیترین تیمهای تاریخ استقلال را پدید آورد و از بازیکنانی که به نظر میرسید عمرشان در فوتبال به پایان رسیده بازیکنانی ارزشمند و تأثیرگذار پدید آورد. هواداران استقلال با چنین پیشینهای به فصل بیستم رسیدهاند اما با مردی روی نیمکت خود مواجه شدهاند که علاقه چندانی به بازیهای هجومی ندارد و بیشتر فوتبالی محتاطانه را ارائه میکند.
سیل انتقادها به حدی است که حتی جمع کثیری از هواداران استقلال در صفحات مجازی خواستار تجدید نظر در کادر فنی هم هستند و اعتقاد دارند کادرفنی استقلال باید تقویت شود و گزینههایی که از دانش بالاتری در مربیگری برخوردارند در کنار فکری قرار بگیرند. حتی برخی نیز پا را فراتر میگذارند و نام دیگر گزینهها را به زبان میآورند. نام الکساندر نوری، محمد تقوی و حتی جواد نکونام را برخی جریانهای هواداری میان خود دست به دست میکنند تا مشخص شود محمود فکری برای تداوم حضور روی نیمکت استقلال نیاز به کسب نتایج قابل قبول و مهمتر از آن فوتبالی جذاب دارد.
فکری به جز بازی اول که استقلال در آن میدان تیمی رو به جلو و هجومی جلوه کرد، در باقی بازیها هرگز تیم پرشوری در بخش هجومی نبود. استقلال بعد از پیروزی ۲-۰ مقابل مس رفسنجان به فولاد خوزستان که یکی از مدعیان این فصل محسوب میشود، باخت تا محمود فکری درهمین اولین قدم یکی از مهمترین بازیهای خود را با شکست پشتسر گذاشته باشد.
بعد از باخت به فولاد تا حدی پیروزی مقابل ماشینسازی استقلال را آرام کرد اما این برد نیز در شرایطی به چنگ آمد که استقلال هرگز نمایش جذابی در آن به اجرا نگذاشت و به واقع اگر کاشته میلیچ نبود شاید آن بازی هم با تساوی تمام میشد.
با این حال برد مقابل ماشینسازی خیلیها را امیدوار میکرد تا تیمی متفاوت و تحسینبرانگیز در بازی با پیکان ظاهر شود اما تمام این پیشگوییها نیز غلط از آب درآمد واستقلال در بازی با پیکان فراتر از ضعیف بود و حتی در برخی دقایق تا آستانه باز شدن دروازه خود نیز پیش رفت.
اینکه روش بازی اشکال دارد یا نوع چینش نفرات در میدان بازی با مشکلاتی روبهرو است را قطعاً محمود فکری باید پاسخ بدهد. در واقع سرمربی استقلال باید با شتاب بسیار پاسخ این سؤال را دریابد که چه عاملی موجب فرو ریختن اعتبار تیمش در بازیهای اخیر شده و چه اشتباهاتی تیم او را به این سمت برده که هرگز هواداران را راضی نکرده و این هجمههای عظیم را به وجود آورده است.
شاید یکی دیگر از دلایل ناراحتی هواداران استقلال سبقت پرسپولیس هم باشد. شاید هواداران استقلال هرگز تصور نمیکردند تیمی که دراین فصل به دلیل محرومیتها فقط یک مهاجم در اختیار دارد، از آنها سبقت بگیرد و به سوی صدر جدول برود اما حالا همین پرسپولیس نصفه و نیمه که تیم ناقصی را روانه لیگ بیستم کرده با 8 امتیاز بالاتر از استقلال قرار دارد وچنانچه فکری و شاگردانش در بازیهای آتی نیز به همین منوال ظاهر شوند دست هر تیمی را باز میگذارند تا مقابل آنها به نتیجه دلخواه دست یابند.
گزارش
استقلال در بیم و امید
استقلال روز سه شنبه در ورزشگاه قدس مقابل تیم پیکان قرار گرفت و به نتیجهای بهتر از تساوی بدون گل دست پیدا نکرد. این چهارمین بازی استقلال در لیگ نوزدهم بود. آبیهای تهران در ۳بازی قبلی دو برد و یک تساوی کسب کرده بودند و حالا با ۷ امتیاز در رده چهارم جدول ایستادهاند. نتایج استقلال در مجموع بد نبوده. این تیم هر دو بازی خانگی در ورزشگاه آزادی را با برد تمام کرده اما در خارج از خانه یک تساوی و یک شکست داشته. در فصلهای گذشته این بهترین نتیجه استقلال در ۴ هفته ابتدایی بوده است. یعنی استقلالِ محمود فکری از استقلالِ منصوریان، شفر و استراماچونی هم بهتر نتیجه گرفته. اما مساله درباره آینده است. ۳ بازی از ۴ بازی استقلال با تیمهای متوسط و ضعیف لیگ برتر بوده و این تیم در چند هفته بعدی رقبای سختتری خواهد داشت. البته برای قضاوت هنوز زود است اما از همین ۴ بازی میشود به اطلاعاتی درباره کیفیت تیم دست یافت.
قصه هر ساله؛ مصدوم آماده است
یکی از مشکلات استقلال در حال حاضر تعداد نسبتا زیاد مصدومان این تیم است. سیاوش یزدانی مدتهاست مصدوم است و یاد و خاطره محسن کریمی و داریوش شجاعیان را زنده نگه میدارد. در واقع کادر فنی استقلال هیچ گاه نتوانسته از سلامت او و اینکه چه زمانی میتواند او را در اختیار داشته باشد به اطمینان برسد. شیخ دیاباته دیگر مهره مصدوم استقلال است. او سال گذشته هم در هفته سوم دور رفت و هفته سوم دور برگشت مصدوم شد و هر بار حداقل ۴ بازی را از دست داد. از جمله دربی رفت و برگشت لیگ نوزدهم را. او این بار در تمرینات بین هفتههای سوم و چهارم مصدوم شده و حداقل در سه بازی آینده غایب خواهد بود. در بازی استقلال با پیکان آرش رضاوند و مسعود ریگی هم مصدوم شدند. فرشید اسماعیلی هم یکی در میان مصدوم است. داریوش رضاییان هم بعد از دو بار پاره شدن رباط صلیبی ترسان و لرزان به زمین می رود و باز هم احتمال مصدومیتش وجود دارود. استقلال در فصول اخیر هم این مشکلات را داشته و مربیان این تیم همیشه از این مساله رنج بردهاند. مصدومیت البته اتفاقی طبیعی در فوتبال است اما بررسی ها نشان می دهد استقلال در فصول اخیر بیشتر از بقیه تیمها از این مساله رنج برده. چیزی که شاید به تمرینات پیش فصل و آماده سازی این تیم مربوط باشد.
خلا علی کریمی؛ پاس گل نداریم؟
استقلال در بازی اول مقابل مس رفسنجان با پاس هنرمندانه قایدی دومین گل را زد. در بازی با فولاد خوزستان هم از روی نقطه پنالتی به گل رسید. در مقابل ماشین سازی هم میلیچ با یک ضربه ایستگاهی دیدنی گل زد. اما آبیها در مقابل پیکان نتوانستند گلی بزنند. نکته نگران کننده به خصوص در بازی مقابل پیکان این بود که استقلال تا دقیقه آخر نتوانست حتی یک موقعیت گل ایجاد کند. اتفاقی که در بازی با ماشین سازی و فولاد هم افتاده بود. به نظر می رسد دلیل اصلی این ناتوانی، غیبت یک مهره کلیدی مثل علی کریمی در ترکیب تیم باشد. بعد از جدایی کریمی استقلال نتوانست یک بازیکن برای جایگزینی او جذب کند. البته که پیدا کردن جایگزین برای چنین بازیکنی هم کار سختی است. او کسی بود که به قبل از دریافت توپ، تصمیمش را برای ارسال پاس بعدی گرفته بود. این سرعت عمل استقلال را به تیمی قدرتمند در خط حمله تبدیل کرده بود. اما کسانی که این روزها به جای کریمی در ترکیب استقلال بازی میکنند چنین ویژگی ندارند. مثلا فرشید اسماعیلی خیلی با توپ بازی میکند. فرشید باقری هم توان ارسال پاسهای کلیدی را ندارد. این مساله باعث شده استقلال در طراحی حملات دچار مشکل شود و بازیکنانی مثل مطهری و قایدی کمتر صاحب موقعیت گل شوند. فعلا هم که نمیشود بازیکن جدیدی گرفت پس مربیان استقلال باید با جابجایی بازیکنان موجود مشکل را رفع کنند.
کنارهها: چپ بهتر از راست
در فصلهای گذشته حضور وریا غفوری در جناح راست استقلال باعث شده بود آبیها در اغلب مسابقات در این سمت زمین تیم برتر مسابقاتشان باشند. امسال استقلال سید احمد موسوی را در سمت راست جذب کرده و در دو بازی اخیر او به همراه در ترکیب اصلی قرار گرفته است. اما به نظر می رسد این زوج هنوز به اصطلاح «درنیامده» است. حرکات ترکیبی این دو نفر با هافبک نزدیکشان مطابق انتظار شکل نگرفته است و منطقهای که در سالهای اخیر نقطه قوت استقلال بوده فعلا نتوانسته کمک زیادی به تیم کند. در مقابل سمت چپ استقلال با حضور محمد نادری و هرویه میلیچ بهتر از سمت راست نشان داده است. هر دو نفر توانایی بالایی در حرکات پا به توپ دارند و به نظر می رسد در همین زمان کوتاه به هماهنگی مناسبی هم رسیدهاند. شاید در این فصل سمت چپ استقلال جور سمت راست را بکشد اما باید منتظر ماند و دید در سمت راست چه اتفاقی رخ میدهد.
سوال محوری؛ مهدی پور کجاست؟
یکی از خریدهای استقلال که هواداران این تیم را بسیار خوشحال کرد مهدی مهدی پور بود. اما کادر فنی استقلال فعلا به این نتیجه نرسیده که او را در ترکیب اصلی قرار بدهد. مهدی پور فقط در بازی با پیکان به مدت ۶ دقیقه وارد زمین شد که قاعدتا زمان زیادی نبود. پست بازی مهدی پور با پست بازی آرش رضاوند یکی است و فکری فعلا رضاوند را ترجیح میدهد. اما در بازی با پیکان و با مصدومیت رضاوند، فکری تصمیم گرفت رضاییان را به زمین بفرستد. این تعویض خوبی به نظر نمیرسید و عملا دردی از استقلال دوا نکرد. شاید اگر همزمان با شجاعیان، مهدی پور هم به زمین رفت شجاعیان در پست خودش بازی میکرد. یعنی نزدیک به وریا و این به معنی بالا رفتن توان هجومی استقلال در راست بود. البته کادر فنی استقلال احتمالا دلیل قانع کننده ای برای استفاده نکردن از مهدی پور دارد اما به نظر میرسد اگر مهدی پور در ترکیب اصلی قرار بگیرد جابجایی بهتری در ترکیب استقلال انجام خواهد شد. با این وجود تصمیم گیرنده اصلی فکری است.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4413/20689/82582
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4413/20689/82583
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4413/20689/82584
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4413/20689/82585
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4413/20689/82586
|
عناوین این صفحه
- تغییرات تیم ملی به روش دراگان
- یحیی، دنبال فرشاد و دایی
- بر «مدار» فروغی بچرخید تا صداوسیما «نپاشد»
- اخبار
- گزارش